
نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی
نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی
قضات محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران
با سلام
احترما: در خصوص دادنامه شماره 990997022704…. مورخه18/6/99صادره از شعبه …مجتمع قضایی شهید … تهران که در مورخه19/6/99ابلاغ گردیده است ظرف مهلت مقرر قانونی ضمن اعتراض به رای به استحضار می رساند:
حسب دلایل مشروحه ذیل،رای صادره خلاف مقررات صریح قانونی و فاقد دلیل بوده، تقاضای نقض آن را دارم.
1- مخالف بودن رای با موازین شرعی و مقررات قانونی (بند ه ماده 348ق.ا.د.م)
2- عدم اعتبار مستندات دادگاه (بند الف ماده 348 ق.ا.د.م)
3- مستدل و مستند نبودن رای دادگاه
4- مخالفت رای صادره با اصل منع قاضی رسیدگی کننده از دلیل انگاری و خروج از بی طرفی
شرح مختصر ماوقع:
محکوم به موضوع دادنامه بابت چک هایی است که اینجانب بابت خرید نخ به صورت امانی در اختیار تجدیدخوانده محترم قرار داده ام؛ اما متاسفانه به دلیل کارشکنی ایشان وعدم تحویل نخ ها موفق به اثبات امانی بودن چک ها نگردیده و در نهایت محکوم به پرداخت وجه چک ها شده ام. با اینکه در قرارداد صراحتا اشاره شده که چک ها امانی هستند اما در مرحله بدوی متاسفانه رای علیه اینجانب صادر و پرونده در دادگاه تجدیدنظر در حال رسیدگی است.
شرح دفاعیات:
2- از جمله به اصطلاح دلایل رد اعسار در رای نوشته شده است که وکیل خواهان از شغل ایشان و میزان در آمد وی اطلاعی ندارد!!!
اولا: اعسار مبتنی بر شهادت شهود و اظهارات شهود می باشد نه مبتنی بر اظهارات وکیل.
وکیل بر عدم تمکن مدعی اعسار شهادت نمی دهد که اظهارات وی به عنوان دلیل، مستند رد ادعا قرار گیرد.
ثانیثا: گویا قاضی محترم بدوی اصلا به دفاعیات وکیل اینجانب یا توجه نداشته و صورتجلسه دفاعیات را مطالعه ننموده اند یا آن را نادیده گرفته اند. زیرا وکیل اینجانب در پاسخ به سوال قاضی محترم مبنی بر اینکه شغل بنده چیست و چقدر درآمد دارم؛ در صورتجلسه دفاعیات مورخه 18/6/99 در صفحه دوم به این شرح پاسخ داده اند:
” در تولیدی برای شخصی کار می کنند در آمد فعلی ایشان به دلیل اوضاع نابه سامان اقتصادی یک میلیون تومان است چندین ماه قبل 3 میلیون تومان در آمد داشتند ولی به دلیل رکود بازار فعلا یک میلیون درآمد دارند”
خواهشمند است حتما برگ صورتجلسه دفاعیات و پاسخ وکیل اینجانب ملاحظه گردد.
2- اینجانب هیچگونه مال منقول یا غیر منقولی به جز چند چرخ خیاطی و گلدوزی که اسباب کارم است؛ ندارم. تنها دارایی من ماهی 1 میلیون تومان درآمدی می باشد که با کارکردن در یک تولیدی بافندگی دارم و آن را صادقانه اعلام نموده ام. تجدیدنظرخوانده مدعی شده اند که بنده ملکی شراکتی در شهر ری دارم؛ در این خصوص حسب پاسخ استعلام پیوست که توسط اداره ثبت اسناد و املاک کل کشور در سال 98 به شعبه 65 دادگاه تجدیدنظر تهران ارسال شده، اثبات و احراز گردیده که بنده هیچگونه مالکیتی نسبت به این ملک ندارم.(پیوست شماره یک)
اگر پلاک ثبتی به نام اینجانب وجود دارد چرا آن را توقیف ننموده اند؟
لذا رای صادره خلاف صریح استعلامات و مدارک و مستندات پرونده صادر گردیده است.
3- قاضی محترم در رای نوشته اند :
از اظهارات شهود عدم تمکن مالی احراز نمی شود!!!
کدامین اظهارات شهود اینجانب دلالت برتمکن مالی من می نماید؟ قاضی محترم که چندین سوال مختلف از شهود پرسیده و آنها واقعیت را اعلام داشته و همگی دلالت بر ناتوانی مالی اینجانب دارد!!
از سوی دیگر اظهار داشته اند داشتن محکومیتهای مالی متعدد و متواری بودن اینجانب اماره بر تمکن مالی است!!!!
اتفاقا اگر قاضی محترم بدون پیش داوری و خروج از بی طرفی به موضوع رسیدگی می نمودند، به این نتیجه می رسیدند که داشتن بدهی های مختلف دلیل بر عدم توانایی و عدم تمکن مالی به پرداخت یکجای محکوم به است نه دلیل بر ملائت.
بنده اگر توانایی داشتم که بدهیم را پرداخت می کردم که هر روز به آن خسارت تاخیر تادیه تعلق نگیرد.
از طرفی بدهی های اینجانب به همین شخص و دوست ایشان می باشد که با هم هم دست هستند و با کارشکنی در عدم تحویل نخ ها موجب شدند که بنده شغل خویش را از دست بدهم. اینجانب متواری نیستم چون نتوانستم بدهی خویش را پرداخت کنم حکم جلب اینجانب دست تجدیدنظرخوانده بوده و چون تقاضای اعسار داده ام با معرفی وکیل در دادگاه حضور نیافته ام.
3- علاوه بر ادله موجود در پرونده از جمله شهادت شهود و پاسخ استعلام و.. حسب دادنامه شماره1238…980 مورخه 4/9/98 صادره از شعبه … دادگاه بهشتی حکم اعساری به نفع بنده علیه همین تجدیدنظرخوانده، صادر و به تمام ادله و ادعاها و دفاعیاتی که ایشان در این دعوا استناد نموده، قبلا رسیدگی و چون نادرستی ادعاهای ایشان برای دادگاه محرز گردیده، در نهایت حکم اعسار و تقسیط ، صادر می گردد.

دادنامه به پیوست تقدیم حضورتان می گردد.
بنابراین اعسار وعدم تمکن مالی اینجانب قبلا احراز و اثبات شده است و وضعیت اعسار امری قابل تجزیه نبوده و منطقی نیست که بنده نسبت به یک محکوم به معسر باشد و نسبت به محکوم به دیگر دارای ملائت!!!
4- تجدیدنظرخوانده مدعی هستند که اینجانب بافنده و تولید کننده پولیورمی باشد، در پاسخ بایدعرض نمایم تنها جواز به نام من بوده است. نامه عدم فعالیت که از صنف تولیدکنندگان پوشاک دریافت شده است به پیوست تقدیم می گردد.
5- متاسفانه قاضی محترم از بی طرف بودن در این پرونده خارج شده و با کمک به یک طرف از اصحاب دعوا با دلیل انگاری و نقض صریح مقررات قانونی،حکمی ناعادلانه و غیرمنصفانه علیه اینجانب صادر نموده اند . حکم صادره ،خلاف صریح مقررات قانونی از جمله اصل” بینه با مدعی است” و اصل” منع قضات ازخروج از بی طرفی و دلیل انگاری” است.
نظر به مطالب معروضه و توجها به اصل رعایت بی طرفی قاضی و منع قاضی رسیدگی کننده از دلیل انگاری به نفع یکی از اصحاب دعوا و لزوم مستند و مستدل بودن رای و ایرادات عدیده اشاره شده ، رای صادره خلاف صریح مقرارت قانونی بوده، از شما قضات محترم تجدیدنظر ،تقاضای نقض رای و بررسی شهادت شهود و تقسیط محکوم به، به مبلغی منصفانه که امکان پرداخت آن وجود داشته باشد با توسل به آیه 280 سوره بقره که دستور مهلت دادن به معسر تا حصول گشایشی در وضع اقتصادی او می دهد”و ان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة” و ماده 6 و 11 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1394و سایر قوانین مربوطه را دارم.
پیشاپیش از بذل عنایت و توجه جنابعالی کمال تقدیر و تشکر را دارم.
با تشکر
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به سایت وکیل تهران مراجعه کنید.
آخرین دیدگاهها