نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی- آمنه آقاعلی وکیل تهران

نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی

نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی

قضات محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران

با سلام

احترما: در خصوص دادنامه شماره 990997022704…. مورخه18/6/99صادره از شعبه …مجتمع قضایی شهید … تهران که در مورخه19/6/99ابلاغ گردیده است ظرف مهلت مقرر قانونی ضمن اعتراض به رای به استحضار می رساند:

حسب دلایل مشروحه ذیل،رای صادره خلاف مقررات صریح قانونی و فاقد دلیل بوده، تقاضای نقض آن را دارم.

1- مخالف بودن رای با موازین شرعی و مقررات قانونی (بند ه ماده 348ق.ا.د.م)

2- عدم اعتبار مستندات دادگاه (بند الف ماده 348 ق.ا.د.م)

3- مستدل و مستند نبودن رای دادگاه

4- مخالفت رای صادره با اصل منع قاضی رسیدگی کننده از دلیل انگاری و خروج از بی طرفی

شرح مختصر ماوقع:

محکوم به موضوع دادنامه بابت چک هایی است که اینجانب بابت خرید نخ به صورت امانی در اختیار تجدیدخوانده محترم قرار داده ام؛ اما متاسفانه به دلیل کارشکنی ایشان وعدم تحویل نخ ها موفق به اثبات امانی بودن چک ها نگردیده و در نهایت محکوم به پرداخت وجه چک ها شده ام. با اینکه در قرارداد صراحتا اشاره شده که چک ها امانی هستند اما در مرحله بدوی متاسفانه رای علیه اینجانب صادر و پرونده در دادگاه تجدیدنظر در حال رسیدگی است.

شرح دفاعیات:

2- از جمله به اصطلاح دلایل رد اعسار در رای نوشته شده است که وکیل خواهان از شغل ایشان و میزان در آمد وی اطلاعی ندارد!!!

اولا: اعسار مبتنی بر شهادت شهود و اظهارات شهود می باشد نه مبتنی بر اظهارات وکیل.

وکیل بر عدم تمکن مدعی اعسار شهادت نمی دهد که اظهارات وی به عنوان دلیل، مستند رد ادعا قرار گیرد.

 ثانیثا: گویا قاضی محترم بدوی اصلا به دفاعیات وکیل اینجانب یا توجه نداشته و صورتجلسه دفاعیات را مطالعه ننموده اند یا آن را نادیده گرفته اند. زیرا وکیل اینجانب در پاسخ به سوال قاضی محترم مبنی بر اینکه شغل بنده چیست و چقدر درآمد دارم؛ در صورتجلسه دفاعیات مورخه 18/6/99 در صفحه دوم به این شرح پاسخ داده اند:

” در تولیدی  برای شخصی کار می کنند در آمد فعلی ایشان به دلیل اوضاع نابه سامان اقتصادی یک میلیون تومان است چندین ماه قبل 3 میلیون تومان در آمد داشتند ولی به دلیل رکود بازار فعلا یک میلیون درآمد دارند”

خواهشمند است حتما برگ صورتجلسه دفاعیات و پاسخ وکیل اینجانب ملاحظه گردد.

2- اینجانب هیچگونه مال منقول یا غیر منقولی به جز چند چرخ خیاطی و گلدوزی که اسباب کارم است؛ ندارم. تنها دارایی من ماهی 1 میلیون تومان درآمدی می باشد که با کارکردن در یک تولیدی بافندگی دارم و آن را صادقانه اعلام نموده ام. تجدیدنظرخوانده مدعی شده اند که بنده ملکی شراکتی در شهر ری دارم؛ در این خصوص حسب پاسخ استعلام پیوست که توسط اداره ثبت اسناد و املاک کل کشور در سال 98 به شعبه 65 دادگاه تجدیدنظر تهران ارسال شده، اثبات و احراز گردیده که بنده هیچگونه مالکیتی نسبت به این ملک ندارم.(پیوست شماره یک)

اگر پلاک ثبتی به نام اینجانب وجود دارد چرا آن را توقیف ننموده اند؟

لذا رای صادره خلاف صریح استعلامات و مدارک و مستندات پرونده صادر گردیده است.

3- قاضی محترم  در رای نوشته اند :

از اظهارات شهود عدم تمکن مالی احراز نمی شود!!!

کدامین اظهارات شهود اینجانب دلالت برتمکن مالی من می نماید؟ قاضی محترم که چندین سوال مختلف از شهود پرسیده و آنها واقعیت را اعلام داشته و همگی دلالت بر ناتوانی مالی اینجانب دارد!!

از سوی دیگر اظهار داشته اند داشتن محکومیتهای مالی متعدد و متواری بودن اینجانب اماره بر تمکن مالی است!!!!

اتفاقا اگر قاضی محترم بدون پیش داوری و خروج از بی طرفی به موضوع رسیدگی می نمودند، به این نتیجه می رسیدند که داشتن بدهی های مختلف دلیل بر عدم توانایی و عدم تمکن مالی به پرداخت یکجای محکوم به است نه دلیل بر ملائت.

بنده اگر توانایی داشتم که بدهیم را پرداخت می کردم که هر روز به آن خسارت تاخیر تادیه تعلق نگیرد.

از طرفی بدهی های اینجانب به همین شخص و دوست ایشان می باشد که با هم هم دست هستند و با کارشکنی در عدم تحویل نخ ها موجب شدند که بنده شغل خویش را از دست بدهم. اینجانب متواری نیستم چون نتوانستم بدهی خویش را پرداخت کنم حکم جلب اینجانب دست تجدیدنظرخوانده بوده و چون تقاضای اعسار داده ام با معرفی وکیل در دادگاه حضور نیافته ام.

3- علاوه بر ادله موجود در پرونده از جمله شهادت شهود و پاسخ استعلام و.. حسب دادنامه شماره1238…980 مورخه 4/9/98 صادره از شعبه … دادگاه بهشتی حکم اعساری به نفع بنده علیه همین تجدیدنظرخوانده، صادر و به تمام ادله و ادعاها و دفاعیاتی که ایشان در این دعوا استناد نموده، قبلا رسیدگی و چون نادرستی ادعاهای ایشان برای دادگاه محرز گردیده، در نهایت حکم اعسار و تقسیط ، صادر می گردد.

 

نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی- آمنه آقاعلی وکیل تهران
نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی- آمنه آقاعلی وکیل تهران

دادنامه به پیوست تقدیم حضورتان می گردد.

بنابراین اعسار وعدم تمکن مالی اینجانب قبلا احراز و اثبات شده است و وضعیت اعسار امری قابل تجزیه نبوده و منطقی نیست که بنده نسبت به یک محکوم به معسر باشد و نسبت به محکوم به دیگر دارای ملائت!!!

4- تجدیدنظرخوانده مدعی هستند که اینجانب بافنده و تولید کننده پولیورمی باشد، در پاسخ بایدعرض نمایم  تنها جواز به نام من بوده است. نامه عدم فعالیت که از صنف تولیدکنندگان پوشاک دریافت شده است به پیوست تقدیم می گردد.

5- متاسفانه قاضی محترم از بی طرف بودن در این پرونده خارج شده و با کمک به یک طرف از اصحاب دعوا با دلیل انگاری و نقض صریح مقررات قانونی،حکمی ناعادلانه و غیرمنصفانه علیه اینجانب صادر نموده اند . حکم صادره ،خلاف صریح مقررات قانونی از جمله اصل” بینه با مدعی است” و اصل” منع قضات ازخروج از بی طرفی و دلیل انگاری” است.

نظر به مطالب معروضه و توجها به اصل رعایت بی طرفی قاضی و منع قاضی رسیدگی کننده از دلیل انگاری به نفع یکی از اصحاب دعوا و لزوم مستند و مستدل بودن رای و ایرادات عدیده اشاره شده ، رای صادره خلاف صریح مقرارت قانونی بوده، از شما قضات محترم تجدیدنظر ،تقاضای نقض رای و بررسی شهادت شهود و تقسیط محکوم به، به مبلغی منصفانه که امکان پرداخت آن وجود داشته باشد با توسل به آیه 280 سوره بقره که دستور مهلت دادن به معسر تا حصول گشایشی در وضع اقتصادی او می دهد”و ان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة” و ماده 6 و 11 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1394و سایر قوانین مربوطه را دارم.

پیشاپیش از بذل عنایت و توجه جنابعالی کمال تقدیر و تشکر را دارم.

 

                                                                                   با تشکر

 

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به سایت وکیل تهران مراجعه کنید.

 

نمونه لایحه تجدید نظرخواهی

لایحه تجدیدنظرخواهی تصرف عدوانی

لایحه تجدیدنظرخواهی تصرف عدوانی

هیات محترم قضات دادگاه تجديد نظراستان تهران

با سلام واحترام؛

اينجانبان تجدیدنظرخواندگان پرونده کلاسه …در پاسخ به لایحه تجدیدنظرخواهان به استحضارمی رساند حسب دلایل مشروحه ذیل تجدیدنظرخواهی ایشان کاملا واهی بوده ورای صادره منطبق با موازین قانونی و اوضاع و احوال محقق و معلوم قضیه  صادره گردیده است لذا تقاضای رد تجدیدنظرخواهی ضمن صدوررای اصلاحی درمورد محکومیت خواندگان بدوی به پرداخت کلیه خسارات دادرسی مورد مطالبه به شرح دادخواست و قید خواسته رفع تصرف عدوانی در قسمت ستون خواسته دادنامه را داریم :

شرح ماوقع:

تجدیدنظرخواهان مدتی است که به صورت غیرقانونی و بدون رضایت دیگر مالکین اقدام به نصب دو نورگیر در پاسیو شرقی و غربی ساختمان که جزء مشاعات است نموده اند و از این قسمت مشاع به عنوان آشپزخانه و انباری استفاده اختصاصی می نمایند که این امر نقض صریح مقرات قانون تملک آپارتمانها و مصداق بارز تصرف عدوانی و تضییع آشکار حقوق دیگران می باشد .

این تصرف غیرقانونی بارها مورد اعتراض تمام مالکین آپارتمان قرارگرفته که با فحاشی آقای … که ساکن آپارتمان هستند مواجه شده و این شکایت با وساطت مامور کلانتری مختومه می گردد.

جهت اثبات و بررسی نحوه تصرف عدوانی، نظریه کارشناس رسمی دادگستری که بعد از مشاهده حضوری محل و بررسی فنی آن صادر شده، به عنوان دلیل قانونی ارایه گردیده است .

شرح دفاعیات:

1- وکیل محترم تجدیدنظرخواهان در جلسه رسیدگی صراحتا اعلام داشتند که قبول دارند که موکلین ایشان این قسمتها را مسقف نموده و از آن استفاده می نمایند اما ادعا داشتند که چون امکان استفاده دیگرمالکین از این قسمت مشاع وجود ندارد وراه عبور آن در قسمت اختصاصی آنها قرار دارد پس موکلینشان حق استفاده از آن را دارند در حالیکه این ادعا کاملا مخالف تبصره ماده 3 آیین نامه اجرایی قانون تملک آپارتمانها است که صریحا اشعار می دارد که:

“قسمتهای مشترک در مالکیت مشاع تمام شرکای ملک است هرچند که در قسمتهای اختصاصی واقع شده و یا از آن قسمتها عبور نماید”

لذا عدم امکان استفاده ازبرخی از قسمتهای مشاع توسط تمام یا تعدادی از مالکین، آن را از حالت اشاعه خارج ننموده و مجوز استفاده اختصاصی کسانی که به آن دسترسی دارند نیست زیرا طبق ماده 6 قانون تملک آپارتمانها استفاده خاص از مشاعات نیازمند اجازه اکثریت مالکینی است که بیش از نصف مساحت تمام قسمتهای اختصاصی را مالک هستند و در مانحن فیه نه تنها چنین مجوزی وجود ندارد بلکه عدم رضایت مالکین بارها اعلام شده است.

2- وکیل تجدیدنظرخواهان ایراد غیرموجهی را به نظریه کارشناسی پرونده وارد نموده و اعلام داشتند که کارشناس باید بررسی نماید که آیا استفاده موکلینش ازمشاعات مانعی را برای استفاده سایرین به وجود آورده است و آیا اساسا امکان استفاده بقیه از این قسمتها وجود دارد یا نه ؟ در حالیکه کاملا محرز است که موضوع این تقاضا فاقد جنبه فنی بوده که نیازمند ارجاع به کارشناس باشد و اثبات یا عدم اثبات ان هیچ تاثیری در موضوع دعوا ندارد زیرا درموضوع دعوا تنها مساله ای که جنبه فنی داشته و قاضی را مکلف به ارجاع امر به کارشناس می نماید بررسی این مساله است که آیا ادعای مسقف نمودن واقعی بوده و آیا این سقف از ابتدای بنای ساختمان وجود داشته یا بعدا به آن اضافه شده است ونحوه نصب آن به چه صورت می باشد؟ که نظریه کارشناسی مستند پرونده تمام این موارد را به درستی برررسی نموده و یک نظریه تام بوده وهیچ ایرادی به آن وارد نمی باشد.

لایحه تجدیدنظرخواهی - وکیل تهران
لایحه تجدیدنظرخواهی وکیل تهران-آمنه آقاعلی

لذا قاضی محترم بدوی به درستی به این امر را احراز نموده و تقاضای ارجاع به کارشناس را نپذیرفتند.

مضافااینکه همانطورکه در بند قبل توضیح داده شد حتی به فرض اثبات این ادعاها ،بازهم این امرنمی تواند مجوز استفاده غیر قانونی از مشاعات گردد واثبات این امورهیچ تاثیری در کاهش بار تخلف تجدیدنظرخواهان ندارد.

3- مشکلات امنیتی و بهداشتی و مشکلات دیگری که با مسقف نمودن غیراصولی قسمتهای مشاع صورت گرفته به صورت مشروح به ضمیمه عکسهای تهیه شده از محل تعبیه سقف قبلا ارایه شده و در پرونده موجود می باشد که تقاضای مطالعه آنها را از شما قضات محترم دارم.

4- خواسته به شرح دادخواست تقدیمی (بدوی)صدور حکم به 1- رفع تصرف عدوانی 2- قلع و قمع مستحدثات و3- مطالبه کلیه خسارات قانونی از جمله هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل می باشد که در دادنامه صادره در قسمت خواسته ها مطالبه خسارات قید شده اما حکم به رفع تصرف عدوانی از قلم افتاده و قاضی محترم بدوی در رای صادره محکومیت خواندگان به پرداخت خسارات قانونی را نیز از قلم انداخته اند لذا حسب اختیار مقرر در ماده 309 ق.ا.د.م تقاضای صدور رای تصحیحی برای دو مورد مذکور را داریم.

علیهذا نظر به مطالب فوق و با توجه به اینکه تصرف عدوانی تجدیدنظرخواهان هم به موجب نظریه کارشناس رسمی دادگستری و هم تایید وکیل ایشان در جلسه دادرسی ،محرز بوده و نامبردگان حتی یک دلیل قانونی که نقض دادنامه صادره را ایجاب نماید ،ارایه ننموده اند و عدم ضرورت ارجاع به کارشناسی مجدد کاملا واضح می باشد لذا دادنامه صادره در قسمت الزام خواندگان بدوی به رفع تصرف عدوانی و قلع و قمع مستحدثات کاملا مطابق با قانون و دلایل پرونده بوده ،جهت احقاق حقوق خویش، رد ادعای تجدیدنظرخواهی ضمن صدور رای اصلاحی در قسمت محکومیت تجدیدنظرخواهان به پرداخت کلیه خسارات قانونی مورد مطالبه از جمله هزینه دارسی و حق الوکاله وکیل و.. و قید رفع تصرف عدوانی در قسمت ستون خواسته های دادنامه را استدعا دارد.

 

برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به سایت وکیل تهران مراجعه کنید

با سپاس فراوان

 

 

نحوه تجدیدنظرخواهی- نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی

نحوه تجدید نظرخواهی | یک نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی از حکم خیانت در امانت

نحوه تجدیدنظر خواهی – نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی از حکم خیانت در امانت

تجدیدنظر خواهی چیست؟

تجدیدنظرخواهی به معنی دوباره قضاوت کردن موضوعی است که قبلا مورد قضاوت واقع شده و در حقیقت به معنی بازبینی اعمال دادگاه بدوی صادر کننده رای است.

آمار بالای پرونده ها، کم دقتی قضات، عدم اطلاع اصحاب پرونده از مقررات و قوانین، عدم امکان حضور و یا دفاع صحیح در مرحله رسیدگی بدوی، جلوگیری از مجازات ناحق و دلایل بی شمار دیگر موجب شده که امکان اعتراض به رای و بازبینی آرای بدوی صادره در محاکم تجدیدنظر در قوانین تمام کشورها از جمله ایران پیش بینی شود.

در این مقاله نحوه تجدیدنظرخواهی کیفری و نیز نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی در دادنامه خیانت در امانت جهت استفاده و مطالعه ارائه می گردد.

نحوه تجدیدنظرخواهی از آرای کیفری:

ماده ۴۳۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال ۱۳۹۲جهات تجدیدنظرخواهی را در 4 بند تصریح نموده است که بر اساس این موارد 4 گانه، محکوم‌علیه، وکیل یا نماینده قانونی وی، شاکی و دادستان، حق درخواست تجدید نظر را دارند.

 

نحوه تجدیدنظرخواهی- آمنه آقاعلی-وکیل پایه یک دادگستری تهران
                          نحوه تجدیدنظرخواهی- آمنه آقاعلی-وکیل پایه یک دادگستری تهران

 

ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری:

جهات تجدیدنظر خواهی به شرح ذیل است:
• ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه
• ادعای مخالفت رای صادره با قانون
• ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی یا وجود یکی ‌از جهات رد دادرس مقرر در ماده 421 همان قانون
• ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی

 

مهلت در خواست تجدیدنظر چقدر است؟

مهلت در خواست تجدید نظر برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رای یا انقضای مهلت واخواهی است.( ماده 431 قانون آیین دادرسی کیفری جدید)

کدام دادگاه ها به درخواست تجدیدنظر رسیدگی می نمایند؟

طبق ماده 426 ق.ا.د.ک در خصوص آرای غیرقطعی صادره از دادگاه های کیفری دو، دادگاه تجدید نظر هر استان و نیز در مورد آرایی که از دادگاه کیفری یک در خصوص اتهاماتی همچون قتل و تجاوز به عنف و غیره صادر می شوند؛مرجع صالح به رسیدگی تجدیدنظر، دیوان عالی کشور می باشد.

 

نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی از حکم خیانت در امانت:

هيأت محترم قضات دادگاه تجديدنظر استان تهران

با سلام و احترام ؛
اين جانب آمنه آقاعلي وكيل محكوم عليه آقاي … در موعد مقررقانونی تقاضاي تجديد نظر خواهي از دادنامه شماره 980997218530…مورخ 7/8/98صادره از شعبه … دادگاه کیفری دو مجتمع قضايي وليعصر تهران را دارم.

خلاصه جهات تجديدنظر خواهي به شرح زير است :

الف- عدم صلاحيت قاضي محترم صادر كننده رأي و ایراد رد دادرس (بند پ ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1394) به دليل اظهار نظر قبلي ايشان به صورت ماهوي در همين پرونده موضوع بند ت ماده 421 آ.د.ك كه پس از صدور رأي و ملاحظه اسم ايشان بر اينجانب كشف شده است ( ماده 421 همان قانون)

ب- مخالفت رأی صادره با قانون (بند ب ماده 434 ق. ا. .د .ک ) به دليل خودداری از ترتيب اثر دادن به استناد و درخواست موكل بدون ذكر هيچ گونه استدلال .

ج- عدم توجه دادگاه محترم به دلايل ابرازي و مدافعات موكل ( موضوع بند ت ماده 434 ق.ا.د.ک)

موارد فوق به شرح آتي است :

الف- عدم صلاحيت قاضي محترم صادر كننده رأي؛در اين خصوص موارد زير قابل توجه است:

1- پرونده در ابتدا ودر مرحله دادسرا با قرار منع تعقيب منتفي مي شود.

2- پس از اعتراض شاكي پرونده به دادگاه ارسال مي شود و آقاي …رئيس محترم همين شعبه در مقام رسيدگي به موضوع، قرارمنع تعقيب را فسخ و بدون هيچ استدلالي نسبت به مجرميت اظهار عقيده مي نمایند.

3- دادسرا نيز به ناچار از نظر دادگاه متابعت نموده و بدون هيچ اقدامي قرار مجرميت و كيفرخواست صادر مي كند.

4- در كيفر خواست ابرازي دادسرا به نظر ريیس محترم دادگاه به عنوان دليل انتساب بزه استناد مي‌شود.

5- پس از دريافت حكم محكوميت موكل و ملاحظه اسم قاضي محترم صادركننده راي كشف مي‌شود كه ايشان قبلا در مقام رسيدگي به قرار منع تعقيب در موضوع اظهارنظر ماهوي كرده‌اند. لذا مطابق بند پ ماده 434 و نيز بند ت ماده 421 ق.آ.د.ك که موارد رد دادرس را اعلام نموده است، قاضي محترم رسيدگي كننده مردود از رسيدگي بوده‌اند و بنابراين راي صادر شده توسط ايشان از اين جهت فاقد وجاهت قانوني است. و مشمول موارد رد دادرس می باشد.

ب- مخالفت راي صادره با قانون: در اين خصوص موارد زير قابل ذكر است:
در لايحه تقديمي موكل به مواردي استناد شده و سوالاتي جهت رسيدگي و تعيين واقعيت مساله مطرح شده است.

مطابق قانون دادگاه در صورت احراز عدم تاثير اين موارد در اثبات ادعا و تنها پس از استدلال مي‌تواند به اين درخواستها ترتيب اثر ندهد.

در حالي كه دادگاه محترم نه در جلسه دادرسي و نه در راي صادره هيچ اشاره‌اي به اين درخواستها و استنادها نكرده است و بدون هيچ اشاره‌ و استدلالي به آنها ترتيب اثر نداده است. لذا از اين جهت راي صادره خلاف قانون است و در خور نقض است.

درخواستهاي مزبور كه حقيقت ماجرا را روشن مي‌كند و در بندهاي 7و 6 لايحه آمده عبارتند از:

الف- طرح هفت سوال از شاكي به شرح منعكس در صفحه 6 لايحه
ب‌- استعلام از بانك مربوط در خصوص تاريخ و مبلغ چك دريافتي و نيز تاريخ و ميزان معوقه‌هاي اقساط شاكي كه عدم تحقق وعده‌هاي ايشان را مشخص مي‌كند.

ج‌- استعلام از ميزان موجودي شاكي نسبت به چكهاي موضوع معامله تا مراتب تخلف شاكي را از انجام به موقع تعهدات مشخص نماید.

ج- عدم توجه به دلايل و مدافعات ابرازي: در اين خصوص موارد زير قابل ذكر است.

در متن راي صادره دادگاه محترم به يادداشت موكل اينجانب در ظهر مبايعه نامه استناد كرده است. كه طي آن موكل به عودت چك استنادي مكلف شده است.

1. دادگاه محترم در متن اين يادداشت توجه نكرده است كه طي آن اسقاط حق موكل نسبت به چك مورد منازعه « اسقاطي معوض و مشروط» بوده است نه « اسقاطي غير معوض و مطلق.» زيرا در اين يادداشت تصريح شده است كه« با توجه به تقبل بدهي‌ها توسط شاكي موكل به تكليف مزبور مكلف مي‌شود» و بسيار واضح است كه در صورت عدم پرداخت بدهي‌ها(عدم تحقق شرط) جزاي آن‌هم(عودت چك) محقق نخواهد شد.

2. صرفنظر از استدلال مزبور،دادگاه محترم به نظريات قاطع دكترين حقوقي كه «تحقق خيانت در امانت را در صورت ادعاي حقي توسط متهم منتفي داشته و موضوع را محتاج رسيدگي حقوقي مي‌دانند» توجه نكرده است. ( اين نظريات در پيوست شماره يك تقديم مي‌شود)

3. دادگاه محترم در تفسير يادداشت موكل كه در ظهر مبايعه نامه آمده است به توضيحات ايشان مبني بر اينكه منظور از كلمه« باطل مي‌باشد»عبارت« باطل خواهد شد» می‌باشد توجه نكرده است. مطابق اين توضيحات كه در لايحه مستقلي توسط موكل ارائه شده است به چهار موضع از متن مبايعه نامه استناد شده است كه طي آنها نويسنده مبايعه نامه ( موكل) عبارت«شد» را به جاي « خواهد شد» به كار برده است.

د- جمع بندي:

راي مورد تجديدنظر خواهي از جهات عديده در خور نقض است.
اول اينكه قاضي محترم صادركننده رأي قبلا و در مقام رسيدگي به اعتراض شاكي نسبت به قرار منع تعقيب صريحاً اظهار نظر ماهوي كرده‌اند و دادسرا هم تنها بر اساس نظر ايشان كيفر خواست را تنظيم كرده است. و اين موضوع پس از ملاحظه اسم ايشان ذيل راي صادره بر اين جانب و موكل مكشوف شده است.
دوم اينكه قاضي محترم بدون هيچ اشاره‌اي به دفاعيات موكل به صورت يك‌ جانبه و برخلاف مقررات قانونی مبادرت به انشاي رأي كرده است.

سوم اينكه قاضي محترم به مدفعات موكل مبني بر غير معوض بودن و مشروط بودن اسقاط حق مطالبه چك و همچنين بر حقوقي بودن موضوع مورد ادعاي شاكي هيچ توجهي نكرده‌اند و حتي سوالاتي كه براي روشن شدن حقيقت مطرح كرديم و استعلاماتي كه تقاضا كرديم را انجام ندادند لذا تقاضاي نقض راي صادره را دارم.

باتشكر

آمنه آقاعلی – وكيل آقاي …