دفاع مشروع چگونه ثابت می شود؟

دفاع مشروع چیست؟

در تمام اداور تاریخ، انسانها در مقابل تجاوز و حمله دیگران به صورت غریزی و طبیعی واکنش نشان داده و از خود دفاع می نمایند و این امریست که در خلقت آنها نهفته استو برای حفظ بقا ضروری می باشد.قوانین تمام جوامع نیز از این حق فطری حمایت نموده و در صورت قرار گرفتن شخص در مقابل خطر و تجاوز دیگران به حریم شخصی، مال و ناموس خود فرد یا دیگران، تحت شرایط خاصی دفاع را مجاز دانسته و در صورت ورود آسیب یا خسارتی به متجاوز، دفاع کننده را از مجازات و عقوبت معاف نموده است. ئر حقوق ایران و منابع فقهی به این حق، “حق دفاع مشروع” گفته می شود.

تعریف قانونی دفاع مشروع :

زمانی که شخصی مورد تجاوز و حمله دیگری قرار می گیرد و فرصت کافی برای توسل به قوای دولتی جهت رفع تجاوز وجود ندارد، می تواند شخصا از ناموس، جان و مال خود یا دیگران دفاع نماید.

* دفاع مشروع از جمله موارد علل موجهه جرم می باشد.*

علل موجهه جرم چیست؟

علل توجیه ‌کننده جرم (علل موجهه) به اموری اطلاق می‌شود که در صورت تحقق آنها، وصف مجرمانه جرم از بین می‌رود؛ دراین صورت عملی که قاعدتا جرم بوده و برای آن مجازات تعیین شده، درشرایط خاصی عنوان مجرمانه آن از بین رفته و به عنوان یک عمل موجه، دیگرجرم نیست.

 

علل موجهه جرم یعنی عملی که قاعدتا جرم بوده ، در شرایط خاصی به عنوان عمل موجه تلقی شده و دیگر جرم نیست.

 

بنابراین مجازات آن ساقط و مرتکب قابل مجازات نیست. دفاع مشروع یکی از علل توجیه کننده جرم محسوب می‌شود و در صورت تحقق شرایط قانونی دفاع، مجازات از بین می رود.

شرایط قانونی دفاع مشروع :

قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲در مواد ۱۵۶، ۱۵۷ و ۱۵۸ شرایط دفاع مشروع را بیان داشته است.

ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی:
” اگر فردی در مقام دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز یا خطر فعلی یا قریب‌الوقوع با رعایت مراحل دفاع، مرتکب رفتاری شود که طبق قانون جرم است، در صورت اجتماع شرایط زیر مجازات نمی‌شود:
الف- رفتار ارتکابی برای دفع تجاوز یا خطر ضرورت داشته باشد.
ب- دفاع مستند به قراین معقول یا خوف عقلایی باشد.
پ- خطر و تجاوز به ‌سبب اقدام آگاهانه یا تجاوز خود فرد و دفاع دیگری صورت نگرفته باشد.
ت- توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت عملاً ممکن نباشد یا مداخله آنان در دفع تجاوز و خطر مؤثر واقع نشود”.

حال به توضیح هر کدام از بند ها و شرایط می پردازیم.

 

دفاع مشروع - عکس برگرفته از فیلم سینمایی جان دار

                      دفاع مشروع – عکس برگرفته از فیلم سینمایی جان دار

 

 

بند الف) ارتکاب اعمالی که قانونا جرم می باشد در صورتی عنوان دفاع مشروع را دارد که برای حمایت از جان، آبرو، ناموس، مال یا آزادی خود یا دیگران ضروری باشد. بنابراین دفاع از تمام امور یا مسائل زندگی مشروع و مجاز نمی باشد و مشمول موارد مورد حمایت قانون نیست.

رفتاری که از فرد به عنوان دفاع واقع می شود، باید برای دفع تجاوز یا خطر ضروری باشد. بنابراین چنانچه فردی که در معرض خطر است، امکان فرار داشته باشد یا با فریاد زدن و کمک دیگران بتواند تجاوز و خطر را دفع نماید، نمی تواند شخصا با متجاوز برخورد نماید. در حقیقت در صورتی دفاع مشروع است که تنها راه ممکن جهت دفع خطر و رهایی از حمله دفاع باشد و نتوان به هیچ روش دیگری مهاجم را دفع نمود.به عنوان نمونه اگر کسی که مورد حمله واقع شده، بتواند از ماموران نیروی انتظامی کمک بگیرد، باید همین کار را برای محافظت از خود انجام دهد؛ اما اگر با این حال، خودش شخصا دفاع نماید و کاری کند که منتهی به مرگ مهاجم شود، این اقدام دفاع مشروع نیست.

نکته:
گاه فرد برای دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال یا آزادی دیگری مرتکب اعمالی می گردد که علاوه بر دارا بودن شرایط بالا، باید مشمول موارد ذیل نیز باشد تا دفاع مشروع محسوب گردد:
۱- دفاع شونده از نزدیکان دفاع ‌کننده باشد.
۲- مسئولیت دفاع از دفاع‌ شونده، بر عهده‌ی دفاع‌ کننده باشد.
۳- دفاع ‌شونده نتواند از خود دفاع کند.
۴- دفاع‌ شونده از دیگران تقاضای کمک کند یا در وضعیتی باشد که امکان کمک گرفتن از دیگران را نداشته باشد.

بند ب) دفاع مستند به قراین معقول یا خوف عقلایی باشد. بدین معنا که یا خطر و حمله محقق شده باشد و فرد در برابر آن دفاع نماید(خطر فعلی) یا اینکه خطر، قریب‌ الوقوع باشد یعنی هر انسان عاقل و متعارفی در این شرایط مطمئن باشد که خطری وی را تهدید می‌کند که باید در برابر آن دفاع نماید.

مضافا شخص نباید برای دفاع عملی را انجام دهد که شدیدتر از خطر ناشی از تهدید مهاجم باشد مثلا اگر مهاجم شخص مورد حمله را به ایراد ضرب ساده مانند لگد تهدید نماید؛ برای دفع آن نمی توان از چاقو استفاده کرد.

بند ج) تجاوزی که در مقابل آن دفاع می شود؛ نباید به جهت اقدام آگاهانه یا تجاوز خود مدافع ایجاد شده باشد. به عنون نمونه اگر شخصی فردی دیگر را با کلماتی تحریک به حمله نماید و در برابر این حمله دفاع نماید، این دفاع مشروع نیست.

در صورتی که تمام شرایط فوق الذکر موجود باشد؛ دفاع مشروع است و تمام مجازاتها از جمله دیه نیز ساقط می شود؛ مگر اینکه مهاجم دیوانه باشد که دیه را باید بیت المال بپردازد.

با اینکه اثبات دفاع امری دشوار است اما قانونگذار به موجب تبصره ۲ ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی این امر را تسهیل نموده و اعلام داشته است که هرگاه اصل دفاع محرز باشد ولی رعایت شرایط آن محرز نباشد، اثبات عدم‌ رعایت شرایط دفاع بر عهده مهاجم است.

بنابراین در صورت محرز بودن دفاع، اصل بر مشروع بودن است و مدعی خلاف اصل که مهاجم و حمله کننده است باید خلاف آن را ثابت نماید.

 

دفاع مشروع چیست؟ - عکس برگرفته از فیلم سینمایی جان دار

            دفاع مشروع چیست؟ – عکس برگرفته از فیلم سینمایی جان دار

 

ورود خسارت حین دفاع مشروع:

ممکن است حین دفاع خسارتی به اشخاص ثالث وارد شود، مدافع باید این خسارت را جبران نماید؛ اما می‌تواند برای آنچه به ثالث پرداخت کرده است به متجاوز رجوع کند و از او مطالبه نماید.بنابراین خسارات وارد بر شخص ثالث تحت عنوان دفاع مشروع ساقط نمی شود و باید جبران گردد.

 

تخلیه ملک مسکونی چگونه است؟ صفر تا صد دستور تخلیه

تخلیه ملک مسکونی

از جمله دعاوی پر تکراری است که علیرغم ظاهر ساده آن، نیازمند مشورت با وکیل ملکی می باشد. این دعوا در خصوص املاک مسکونی، غیرتجاری و اماکن تجاری که حق کسب پیشه و سرقفلی در آن وجود ندارد، مطرح می شود. در صورتی که اجاره نامه شرایط مقرر در قانون موجر و مستاجر را که در ادامه بیان می شود؛ دارا باشد، می توان بدون نیاز به طرح دعوا جهت حکم تخلیه، تنها با درخواست به شورای حل اختلاف محل وقوع ملک، تقاضای صدور دستور تخلیه فوری را مطرح نمود.

ادامه مطلب

تخلیه ملک تجاری – هر آنچه باید بدانید-

تخلیه ملک تجاری:  چنانچه قرارداد اجاره ملک تجاری قبل از سال ۷۶ تنظیم شده باشد، مشمول قانون روابط موجر و مستاجر ۵۶ است.
به موجب ماده ۱۴ قانون سال ۵۶ ، موجر می تواند در موارد زیر صدور حکم به فسخ اجاره یا تخلیه را از دادگاه تقاضا نماید، دادگاه ضمن حکم به فسخ اجاره دستور تخلیه ملک را صادر و حکم علیه مستاجر یا هر کس که متصرف است اجرا می گردد.

ادامه مطلب

نمونه-رای-دعوای-ظنی-و-احتمالی

دعاوی ظنی و احتمالی + نمونه رای | وکیل تهران

دعاوی ظنی و احتمالی در این مقاله بررسی شده و یک نمونه رای در خصوص ظنی و احتمالی بودن دعوا بیان شده است. پیش از این در مقاله‌های دعوای ظنی و احتمالی*هر آنچه که باید بدانید* و اقسام دعاوی ظنی و احتمالی نیز به این مضوع پرداخته‌ام. این نمونه رای که در شعبه ۶۹ دادگاه تجدید نظر استان تهران صادرشده است درباره این موضوعات می‌باشد.

ادامه مطلب

اقسام-دعاوی-ظنی

اقسام دعاوی ظنی و احتمالی در حقوق ایران | وکیل تهران

اقسام دعاوی ظنی و احتمالی در قانون و قواعد و اصول حقوقی ایران انواع مختلفی دارد که در این مقاله به بررسی آنها می‌پردازیم.

ادامه مطلب

دعاوی ظنی

دعاوی ظنی و احتمالی – هر آنچه باید بدانید | وکیل تهران

دعاوی ظنی و احتمالی چیست؟ دادگستری مرجع رسمی دادخواهی و رسیدگی به تظلمات می‌باشد. اما طرح صحیح دعوا، اولین و مهمترین شرط جهت رسیدن به نتیجه مطلوب از یک دادخواهی است. مشاهده شده است که بسیاری از دعاوی مطروحه با ایراد ظنی و احتمالی بودن مواجه می‌شوند، که در نهایت منتهی به رد می‌گردد. بنابراین در این مقاله و مقالات بعدی اقسام دعوای ظنی و احتمالی بررسی می‌گردد.

ادامه مطلب

مالکیت تبعی

مالکیت تبعی چیست؟ قاعده فقهی مالکیت تبعی | وکیل تهران

مالکیت تبعی چیست و قاعده فقهی مالکیت تبعی چیست؟ در این مقاله بررسی می‌کنیم که قاعده فقهی مالکیت تبعی چیست و دلایل قاعده مالکیت تبعی را بررسی می‌نماییم.

ادامه مطلب

مالیات بر ارث

مالیات بر ارث چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟ | وکیل تهران

مالیات بر ارث مبحث بسیار مهمی در مباحث حقوقی و مالیاتی می‌باشد. در سایت وکیل تهران تمام زوایای مالیات بر ارث و قوانین آن را مرور خواهیم کرد. طبق قانون جدید مالیاتی، نرخ مالیات به میزان ترکه  و بر حسب درجه نسبت خویشاوندی ورثه با متوفی تعیین خواهد شد. به این معنی که هر چه نسبت وارث با متوفی نزدیکتر باشد؛ مالیات کمتر و هر چه نسبت فرد با متوفی دورتر باشد؛ مالیات بیشتری باید پرداخت شود.

ادامه مطلب

ضرب و جرح عمدی: مجازات قانونی، نمونه لایحه دفاعیه ضرب و جرح و تهدید

ضرب و جرح عمدی: مجازات قانونی، نمونه لایحه دفاعیه ضرب و جرح و تهدید، نمونه رای ضرب و جرح و توهین.

ضرب چیست؟

ضرب صدماتی است که بدون ایجاد شکستگی یا خونریزی بر اعضای بدن وارد می‌شود و آثاری مانند کوفتگی، سرخی، کبودی، سیاه شدن و پیچ خوردن ایجاد می نماید.

جرح چیست؟

جرح نیز صدماتی است که باعث از هم گسیختگی بافت‌های بدن شده، با خونریزی همراه است، مثل خراشیدگی یا پارگی پوست یا شکستن استخوان و نقص یا قطع عضو.

 

ضرب و جرح

ضرب و جرح عمدی

اصلاحاتی دیگر:
«شتم» به معنی «دشنام دادن» است و جزو جرایمی مانند توهین و قذف می باشد.
عامه مردم عنوان ضرب و شتم را با هم به کار می برند؛ که صحیح نمی باشد و این جرم در دسته بندی عناوین مجرمانه ای همچون توهین، هتک حرمت یا افترا قرار می ‌گیرد.

مجازات ضرب و جرح عمدی چیست؟

مجازات اصلی و اولیه این جرم عمدی، قصاص است و شخص آسیب‌ دیده می‌تواند عین همان آسیبی که ضارب به او وارد کرده، با حکم دادگاه، بر ضارب وارد نماید؛ اما چون امکان اجرای دقیق عین همان آسیب وجود ندارد(مماثلت وجود ندارد) در اغلب مواقع، قصاص قابل اجرا نیست و به ‌جای آن، مبلغ معینی دیه(که میزان آن در قانون تعیین شده) یا ارش به عنوان مجازات توسط ضارب به زیان دیده پرداخت می‌ شود.

حسب ماده ۶۱۴ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵، چنانچه ضرب و جرح به‌ قدری شدید باشد که موجب نقصان، شکستن یا از کار افتادن عضوی یا منتج به ‌مرض دایمی یا فقدان یا نقص یکی از حواس، منافع یا زوال عقل قربانی گردد، مرتکب جرم، علاوه بر پرداخت دیه، به تحمل ۲ تا ۵ سال حبس محکوم‌ خواهد شد.
در ادامه نمونه لایحه دفاعیه و حکم برائت از اتهام ضرب و جرح و توهین ارائه می گردد.

لایحه دفاعیه اتهام ضرب و جرح و توهین و فحاشی:

ریاست محترم شعبه…
با سلام
احتراما؛ به وکالت از متهمین پرونده به استحضارعالی می رساند که حسب دلایل ابرازی ذیل، کیفرخواست صادره فاقد دلایل معتبر قانونی می باشد، لذا تقاضای صدور حکم برائت موکلین را دارم.

شرح ماوقع:
در پی درگیری لفظی خانوادگی بین شکات و متهمین، شکات به صورت دسته جمعی به درب منزل مسکونی موکلین هجوم برده و در حضور همسایگان، اقدام به فحاشی و توهین نموده و اتهام قذفی را (زنا)به احدی از موکلین وارد می نمایند.
درپی این درگیری شکات و متهمین مجروح می گردند و دو طرف نزاع علیه یکدیگر شکایت مطرح می نمایند.

شرح دفاعیات :

۱- خارج بودن شهادت شهود از عداد دلایل به دلیل ذی نفع بودن شهود:
شهود از شکات پرونده نیز می باشند و اقرار کتبی بعدی شهود و شرح واقعیت ماجرا که صرحتا خلاف مودای شهادتشان می باشد.
همانگونه که مستحضرید از جمله شرایط قانونی شاهد، عدم نفع می باشد .
شهود ۱- خانم منا … و ۲- فاطمه … می باشند، که خودشان جزو شکات می باشند و شکات به نفع هم شهادت داده اند!!!
جای تعجب است که دادیار محترم چگونه این ایراد قانونی را نادیده گرفته و مودای اظهارات شکات را شهادت فرض نموده و بر مبنای شهادت شکات به نفع هم، کیفرخواست صادر نموده است؟؟!!

پر واضح است که شاکی پرونده، نمی تواند به نفع دیگر شکات همان پرونده شهادت دهد. زیرا در محکوم شدن متهمین نفع می برد و چنین شهادتی به تصریح قانون فاقد اعتبار می باشد.
متاسفانه دادیار محترم به این موضوع اصلا توجه و اشراف نداشته اند و به اشتباه اظهارات این اشخاص را به عنوان شهادت و دلیل مثبت جرم پذیرفته اند.

لذا شهادت شهود از عداد دلایل شاکیه خارج می باشد و کیفرخواست صادره، مستدل به هیچ دلیل قانونی اثبات کننده جرم دیگری نمی باشد.

به فرض محال در محال پذیرش اشخاص مذکور به عنوان شاهد، مفاد اظهارات نامبردگان تنها به وقوع درگیری اشاره دارد، که امری مسلم بوده، اما مودای اظهارات ایشان هیچگونه دلالتی بر اثبات شروع درگیری از ناحیه موکلین ندارد.(برگ اظهارت شهود مربوط به شهادت خانم منا و فاطمه …)

از طرفی بین اظهارات نامبردگان تناقضات آشکاری وجود دارد.
مضافا همین دو شاهد طی برگه اظهارت تقدیمی صراحتا شهادت خود را مسترد نموده و واقعیت ماجرا را به نحو مبسوط شرح داده اند که حکایت از بی گناهی موکلین دارد.(برگ اظهارات به پیوست تقدیم می گردد)

۲- ایراد به نظریه پزشکی قانونی:
از دیگر دلایل اثبات جرم در کیفرخواست صادره، نظریه پزشکی قانونی می باشد که این نظریه تنها ثابت کننده میزان جراحات و صدمات وارده می باشد.

این صدمات ممکن است توسط شخصی دیگری به شاکیه وارد شده باشد؛ به عنوان مثال ممکن است درگیری و نزاعی بین شاکیه و همسرشان صورت گرفته باشد.

با عنایت به اینکه ایشان هیچ دلیل و مدرکی دال بر اثبات ایراد صدمات از ناحیه هیچ کدام از موکلین ، ارائه ننموده اند؛ لذا ادعای ایشان واهی و فاقد دلیل معتبر قانونی می باشد.

۳- دفاع مشروع موکلین از جان،مال،عرض و ناموس خود در مقابل تهاجم وتجاوز شاکی و همراهانشان:
حسب ماده ۶۹۴ تعزیرات که مقرر می دارد :
“هر کس به منزل یا مسکن دیگری به عنف وارد شود به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم خواهد شد…..”
تهاجم شاکیه و همراهانشان به منزل موکلین، جرم بوده و اقدام ایشان در تجاوز به منزل شخصی و فحاشی و استعمال الفاظ رکیک و وارد کردن اتهام قدف به موکله ، از مواردی است که دفاع در مقابل آن از مصادیق بارز دفاع مشروع در حفظ جان و مال و عرض شخص بوده ، که علاوه بر اینکه رافع مسئولیت کیفری می باشد در صورت ورود جراحت به طرف مقابل، دیه نیز ساقط می گردد.

حسب ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی :
“هرگاه فردی در مقام دفاع از نفس،عرض، ناموس، مال یا آزادی تن خود یا دیگری دربرابرهر تجاوزیا خطر فعلی یا قریب الوقوعی با رعایت مراحل دفاع،مرتکب رفتاری شود که طبق قانون جرم محسوب می شود در صورت اجتماع شرایط زیر مجازات نمیگردد…

تبصره ۳– در موارد دفاع مشروع دیه نیز ساقط است…”
از طرفی این سوال مطرح است که چرا شاکیه به همراه ۳ نفر دیگر به خانه کسی قشون کشی نموده اند؟ قطعا هجوم دسته جمعی ایشان جهت سلام و احوالپرسی نبوده است .

این امر خود مبین این است که شروع کننده منازعه و دعوا خود شاکیه و همراهانشان بوده اند که به منزل شخصی موکلین هجوم برده اند و موکلین چاره ای جز دفاع از حریم خصوصی و جان و مال خود نداشته اند.

۳- نتیجه تحقیق محلی به نفع متمهین بوده نه شاکیه
نتیجه تحقیقات محلی که از دیگر دلایل اثبات جرم قید شده، کاملا به نفع موکلین بوده و هیچگونه باراثباتی به نفع شاکیه ندارد .لذا جای بسی تعجب است که چگونه دادیار محترم به آن به عنوان دلیل اثبات جرم استناد نموده اند!!؟؟

۴- درخصوص اتهام تهدید به قتل:
شاکیه برای اثبات این جرم تنها به یک خط تلفن و پیامکهای آن استناد کرده اند و شهادت شهودشان نیز هیچ دلالتی بر اثبات تهدید ندارد. شهود فقط به وقوع درگیری شهادت داده اند .

همانگونه که محرز است معلوم نیست که این خط متعلق به چه کسی می باشد. شماره موبایل معلوم نیست و فقط در قسمت کاربری نوشته شده” زندگی” !!!

بسیار جالب است که هیچ تحقیق یا استعلامی از ناحیه دادیار محترم جهت بررسی مالکیت و احراز تعلق این خط به خانم سحر ..صورت نگرفته و ایشان بدون هیچ تحقیقی، یک شماره نامعلوم را به عنوان دلیل پذیرفته و به آن استناد نموده اند!!!
از کجا معلوم که این پیامها از ناحیه خود شاکیه به صورت صوری جهت محکوم کردن خانم سحر… تنظیم نشده باشد؟
۵- در خصوص اتهام تهدید و توهین خانم .. و آقای …
در خصوص اتهام تهدید و توهین خانم .. و آقای .. ،نه تنها هیچ دلیلی برای اثبات آن ارائه نشده، حتی مضمون لفظی که طبق ادعای شاکیه تهدید و توهین ارتکابی موکلین باشد ، بیان نشده است.
پس چگونه دادیار محترم بدون پرسش از کلمه یا جمله ای که شاکیه ادعا دارد توهین وتهدید بوده و تطبیق آن با عناوین مجرمانه و بدون احراز اینکه آیا نسبت به آن جملات و کلمات جرم انگاری شده است یا نه، موکلین را محکوم نمو ده اند؟؟؟!!!
موکلین بنده خانواده ای بسیار آرام و مهربان بوده که در محله به عنوان یک خانواده خوب اشتهار دارند؛ تا کنون نه جرمی مرتکب شده اند؛ نه باعث آزار و اذیت کسی گردیده اند. اما در مقابل هجوم دسته جمعی شاکیه و همراهانشان و توهین و وارد کردن اتهام چاره ای جز دفاع از حیثیت و ناموس و جان و مال خود نداشته اند. کاری که هم شرع و هم قانون آن را مجاز دانسته است.
نظر به دلایل معروضه و با عنایت به اینکه هیچ کدام از دلایل استنادی کیفرخواست وجاهت قانونی نداشته و اثبات کننده ادعای واهی شاکیه نمی باشد ،به دلیل فقدان دلایل مثبته و جهت جلوگیری از محکومیت ناحق موکلین تقاضای صدور حکم برائت را دارم.
نمونه رای ضرب و جرح:
شعبه ۱۱۲۸ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی شهید محلاتی تهران
دادگستری کل استان تهران دادنامه پرونده کلاسه ۹۵۰۹۹۸۰۲۳۵… شعبه ۱۱۲۸ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی شهید محلاتی تهران ( ۱۱۲۸ جزایی سابق) تصمیم نهایی شماره ۹۷۰۹۹۷۰۲۳۲….
شاکی: خانم لیلا .. فرزند محمدابراهیم با وکالت خانم … فرزند اکبر
متهمین: ۱. خانم سین .. فرزند محمود ۲. خانم الف… ۳. آقای ..
فرزند شعبان با وکالت خانم آمنه آقاعلی..
اتهام ها: ۱. تهدید ۲. ضرب و جرح عمدی ۳. توهین
رای دادگاه:
در خصوص اتهام ۱-خانم سین..فرزند محمود با وکالت خانم آمنه آقاعلی دائر بر الف-ایراد ضرب و
جرح عمدی ب- توهین ج-تهدید ۲- خانم الف.. فرزند رضا با وکالت خانم آمنه آقاعلی دائر بر الف- ایراد ضرب و جرح عمدی ب-توهین ج- تهدید ۳. آقای .. با وکالت خانم آمنه آقاعلی دائر بر توهین موضوع شکایت خانم لیلا .. با وکالت خانم .. دادگاه با عنایت به جمیع اوراق و محتویات پرونده اولاً در خصوص اتهام
اول متهم ردیف اول با توجه به شکایت شاکیه خصوصی و نظریه پزشکی قانونی و با التفات به کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۱۴ تهران و اقرارمتهم مبنی بر وقوع درگیری و دفاعیات غیر موثر مبنی بر دفاع مشروع و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده ارتکاب بزه را از سوی نامبرده محرز و مسلم دانسته فلذا با استناد به مواد ۴۴۸ و ۴۴۹ و ۵۵۹ و بند الف ماده ۴۸۸ و ماده ۷۱۵ قانون مجازات اسلامی حکم به محکومیت متهمه موصوف به پرداخت یکصدم دیه کامل بابت ارش خراشیدگی سمت راست گردن و هفت دهم درصد دیه کامل جمعاً بابت ارش آسیب رباطی در ناحیه انگشت دوم دست راست و تورم مختصر در همین انگشت در حق خانم … ظرف یکسال قمری از تاریخ وقوع بزه صادر و اعلام می دارد. ثانیاً در خصوص اتهام دوم و سوم متهم ردیف اول و نیز اتهامات
متهم ردیف دوم با توجه به دفاعیات به عمل آمده از سوی متهمین و انکار آنان نسبت به بزه های انتسابی و در نهایت ایراد جرح نسبت به شهود ابرازی شاکیه به دلیل فقد ادله کافی و اثباتی ارتکاب بزه های مذکور را از سوی نامبردگان محرز نداسته فلذا با استناد به اصل ۳۷ قانون اساسی حکم به برائت متهمین موصوف را صادر و اعلام می دارد.ثالثاً در خصوص آن قسمت از اتهام خانم سین … مبنی بر کندن یک و نیم درصد از کل موهای سر که مجدداً مورد رویش واقع شده است و نیز اتهام متهم ردیف سوم با توجه به استرداد شکایت از سوی وکیل مدافع شاکیه با استناد به بند ب ماده ۱۳ قانون آئین دادرسی کیفری قرار موقوفی تعقیب متهمین موصوف را در خصوص موارد مذکوره صادر و اعلام می دارد.رای صادره حضوری بوده و ظرف ۲۰ روز ازتاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد
رئیس شعبه ۱۱۲۸ دادگاه کیفری دو تهران

 

جهت کسب راهنمایی بیشتر و تنظیم دفاعیه ضرب و جرح با آمنه آقاعلی – وکیل پایه یک دادگستری تهران – وکیل ملکی تماس حاصل فرمائید.

۱۱ نکته مهم و کاربردی دعوای خلع ید

 ۱۱ نکته مهم و کاربردی دعوای خلع ید

خلع ید، تخلیه و رفع تصرف عدوانی سه عنوان دعاوی قانونی است؛ که نتیجه هر سه رفع تصرف از ملک می باشد. اما این سه دعوا با هم کاملا متفاوت می باشند و شرایط اختصاصی مربوط به خود را دارند. طرح هر کدام به جای دیگری موجب صدور قرار رد دعوا و محکومیت خواهان است. بنابراین طرح صحیح این دعاوی نیازمند مراجعه به وکیل ملکی است. در این مقاله و مقالات بعدی توضیحاتی در خصوص این سه عنوان حقوقی ارائه می گردد.

خلع ید چیست؟

وقتی مالی غیرمنقول مانند آپارتمان، مغازه یا زمین کسی به صورت غیرقانونی در تصرف شخصیی دیگر باشد،مالک رسمی ( دارنده سند مالکیت رسمی یا حکم قطعی ) می تواند با اقامه دعوای خلع ید، از دادگاه بخواهد که به تصرفات غیرمجاز متصرف پایان بخشیده و ملک را تخلیه و تحویل وی نماید.

لذا خلع ید به معنی اخص کلمه یا‌‌ همان دعوای مالکیت، به این معنی است که مالک ملک، رفع تصرف دیگری را از ملک خود تقاضا می نماید.

اگر ملکی بین چند نفر مشاع بوده و بعضی از مالکین مشاع، ملک را درتصرف اختصاصی داشته باشند، سایر مالکین می توانند دعوای خلع ید علیه شرکایی که ملک را در تصرف دارند؛ مطرح نمایند.

 

مال مشاع- وکیل ملکی

مال مشاع – وکیل ملکی آمنه آقاعلی

 

دعوا باید در دادگاه محل وقوع ملک مطرح و دادخواست علیه متصرف ( که در اصطلاح غاصب تلقی می‌شود) از طریق دفاتر خدمات قضایی ثبت گردد، هزینه دادرسی این دعوا بر مبنای ارزش منطقه ای ملک محاسبه می گردد.

شرایط قانونی لازم جهت طرح دعوای خلع ید کدام است؟

لزوم مالکیت رسمی خواهان ، چه با سند رسمی مالک باشد یا به موجب رای قطعی دادگاه مبنی بر مالکیت خواهان.

غیر منقول بودن مال مورد تصرف.

تصرف خوانده.

غیرقانونی و غصبی بودن تصرفات خوانده.

 

حال به توضیح این شرایط می پردازیم.

لزوم مالکیت خواهان خلع ید:

دعوای مالکیت فرع بر اثبات مالکیت خواهان است به این معنی که خواهان باید مالک رسمی ملک یا قائم مقام مالک ، وکیل یا نماینده قانونی باشد یا حکم قطعی مالکیت به نفعش صادر شده باشد تا بتواند دعوا را مطرح نماید(قائم مقام مانند ورثه ). بنابراین اگر ملکی سابقه ثبتی ندارد، ضمن دادخواست خلع ید ابتدائا باید اثبات مالکیت بر ملک را تقاضا نمود وپرنه دعوا رد می گردد.

تصرف غیرقانونی و غیر مجاز خوانده:

اگر تصرفات خوانده قانونی و برمبنای قراردادی باشد که مهلت آن به اتمام رسیده است و متصرف ملک را بعد از اتمام مدت، تخلیه نمی نماید باید دعوای تخلیه ید علیه وی مطرح شود نه خلع ید.

زیرا از جمله شرایط قانونی لازم برای دعوای خلع ید ، غیرقانونی و غاصبانه بودن تصرفات متصرف است ومنشا این دعوا، غصب است و هیچ قراردادی بین مالک و متصرف وجود ندارد؛ در حالیکه با وجود قرارداد، تصرفات متصرف قانونی است لکن ادامه تصرف غیر قانونی می باشد.

غیرمنقول بودن مال:

خلع ید تنها در خصوص اموال غیرمنقول مانند زمین آپارتمان و … قابل طرح است.در خصوص اموال منقول باید دعوای الزام به تحویل یا استرداد مال و .. طرح گردد.

نحوه دفاع در این دعوا باید مشروع و قانونی بودن تصرفات خود را با ارائه دلایل قانونی اثبات نماید وگرنه تصرف وی غاصبانه است؛ به عنوان مثال اثبات کند تصرفش ناشی از عقد اجاره یا بیع نامه است.

همچنین وی به استناد ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی می‌تواند ضمن پاسخ به ماهیت دعوا ایراد کند یا ایراد شکلی نسبت به دادخواست مطرح نماید؛ مانند ایراد عدم ذینفعی یا عدم سمت و …

نکات کاربردی دعوای خلع ید:

بازداشت یا رهن بودن ملک مانع استماع دعوای خلع ید نیست.

طرح دعوای خلع ید نسبت به عین و منافع ملک صحیح است. بنابراین مالک منافع مانند مستاجر، می تواند علیه مستاجرغاصب دیگر، دعوای خلع ید طرح نماید.

در مورد املاک مشاع، اگر بین شرکا تقسیم نامه وجود داشته باشد، چون نحوه تصرفات مشخص شده است؛ دعوای خلع ید قابلیت استماع را ندارد.

در خلع ید تشریفات دادرسی مانند ابلاغ و تعیین وقت رسیدگی باید رعایت شود.

رسیدگی به این دعوا در صلاحیت دادگاه عمومی حقوقی محل وقوع ملک است؛ حتی اگر ارزش منطقه ای ملک از بیست میلیون تومان کمتر باشد، دعوا از صلاحیت ذاتی شورای حل اختلاف خارج است.

طرح دعوی از جانب یک یا چند نفر از مالکین مشاع جهت رسیدگی به دعوی کافی می باشدو لازم نیست تمام شرکا دعوا را با هم مطرح نمایند.

ضمن دادخواست خلع ید می توان الزام به پرداخت اجرت المثل ایام تصرف را با جلب نظر کارشناس رسمی، تقاضا نمود.

اجرای حکم خلع ید نیازمند این است که رای قطعی شده و اجراییه علیه محکوم علیه صادر می گردد.

در صورتیکه ملک توسط متصرف به شخص ثالث منتقل شده ودر زمان اجرای رای، ملک در تصرف شخصی غیر از محکوم علیه باشد، به موجب ماده ۴۴ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶، حکم علیه متصرف اجرا می شود مگر اینکه وی ادعای حقی نسبت به عین یا منافع مال کند و دلایلی ارائه نماید،که در این صورت دادورز به وی یک هفته مهلت می دهد که در مراجع قضایی طرح دعوا نماید.

اگر ملک مشاع بوده و حکم خلع ید صادر گردد، تمام ملک تخلیه می شود؛ اما ملک تحویل هیچ کدام از شرکا نمی گردد؛ تا در خصوص نحوه تصرف توافق نمایند و یا ملک مشاع را به فروش برسانند.

اگر متصرف در ملک بدون اجازه مالک، اقدام به ساخت بنا نموده باشد یا ملک را تبدیل با باغ نماید؛ باید همزامان با دادخواست خلع ید، قلع قمع بنا و قطع درختان را تقاضا نماید؛ وگرنه تنها رفع تصرف انجام و بنا و درختان باید در ملک باقی بماند.

مواد قانونی مرتبط:

ماده ۳۱۷ قانون مدنی:

«مالک می‌تواند عین و در صورت تلف شدن عین، مثل یا قیمت تمام یا قسمتی از مال مغصوب را از غاصب اولی یا از هر یک از غاصبین بعدی که بخواهد مطالبه کند».

ماده ۵۸۱ قانون مدنی:

تصرفات هر کدام از شرکا اگر بدون اذن یا خارج از حدود اذن باشد، فضولی بوده و تابع مقررات معاملات فضولی است.

ماده ۳۱۳ قانون مدنی:

اگر شخصی در زمین متعلق به خود با مصالح متعلقه به دیگری بنایی بسازد یا درخت متعلق به غیر را بدون اذن مالک، در آن زمین غرس کند؛ صاحب مصالح‌ یا درخت می تواند قلع یا نزع آن را بخواهد؛ مگر این که به اخذ قیمت تراضی نمایند.

همچنین مواد ۴۳، ۴۴، ۴۵ و ۴۸ قانون نحوه اجرای احکام مدنی در خصوص نحوه اجرای حکم خلع ید.

دعاوی مربوط به املاک از پیچیدگی خاصی برخوردار است و تسلط بر تمامی قوانین مرتبط با آن نیازمند تخصص و تجربه بالا است. بنابراین بهتر است در چنین دعاوی از مشاوره و کمک ما به عنوان وکیل متخصص ملکی استفاده نمایید.

جهت تماس با آمنه آقاعلی وکیل ملکی می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید:

وکیل ملکی –  ارتباط با ما- وکیل پایه یک دادگستری تهران

تفاوت تصرف عدوانی حقوقی و کیفری چیست؟

دعوای تصرف عدوانی حقوقی چیست؟

دعوای کسی است که ملکی را مدت زمانی در تصرف داشته، اما شخصی به صورت غیر قانونی ملک را از تصرف وی خارج نموده است؛ در این حالت متصرف سابق با طرح دعوای تصرف عدوانی از دادگاه، اعاده تصرف خود نسبت به ملک را تقاضا می نماید. مثلا مستاجری مدعی است که موجر قبل از اتمام مدت اجاره، ملک را از تصرف وی خارج نموده است.

تصرف عدوانی از جمله دعاوی است که هم جنبه حقوقی داشته و هم نسبت به آن جرم انگاری شده است. بنابراین می تواند هم به صورت حقوقی و هم شکایت کیفری مطرح شود.

در دعوای تصرف عدوانی حقوقی، لازم نیست که خواهان حتما مالک رسمی باشد، همین که سبق تصرفات را ثابت نماید و سابقا وی در ملک تصرف قانونی داشته و خوانده به صورت غیرقانونی ملک را از تصرف وی خارج نموده باشد کفایت می کند؛ در این مورد حتی ممکن است خوانده، مالک رسمی ملک باشد.
بنابراین در این دعوا مسئله اصلی سبق تصرف است نه مالکیت، به این معنی که سابقه مالکیت چه کسی قدیمی ‌تر است.

 

مسئله اصلی سبق تصرف است نه مالکیت 

دعوا باید در دادگاه محل وقوع ملک، توسط متصرف سابق علیه متصرف فعلی( غاصب) مطرح شود.
این دعوا غیرمالی است.

ارکان دعوای تصرف عدوانی حقوقی:

دعوا باید تمامی ارکان ذیل را باهم داشته باشد تا قانونا قابل رسیدگی باشد.

غیرمنقول بودن مال: این دعوا تنها در مورد اموال غیرمنقول قابل طرح است.
اثبات تصرف سابق خواهان : خواهان باید مدتی عرفی، در مال تصرف داشته باشد که عموم مردم وی را مالک محسوب نمایند و منشا تصرفات مشروع بوده و اموال به صورت قانونی در تصرف وی بوده باشد. بنابراین مثلا اگر مالی غصبی یا مسروقه را حتی مدت زمان طولانی در تصرف داشته، نمی تواند دعوای تصرف علیه متصرف فعلی مطرح نماید.

اثبات عدم سبق تصرفات خوانده: متصرف فعلی باید بدون اجازه و رضایت متصرف سابق، اموال غیرمنقول او را تصرف کرده باشد و اثبات این امر با خواهان است.
عدوانی و غیرقانونی بودن تصرف متصرف فعلی: تصرف خوانده باید بدون رضایت مالک و به صورت غیر قانونی صورت گرفته باشد.

اقسام دعوای تصرف:

تصرف عدوانی: متصرف فعلی به صورت کامل ملک را از تصرف متصرف سابق خارج نموده است و مانع استفاده وی می شود.
مزاحمت از حق: ملک به طور کامل از تصرف متصرف سابق خارج نشده؛ لکن برای استفاده مالک مزاحمت ایجاد شده و امکان انتفاع کامل وجود ندارد.
ممانعت از حق: کسی در ملکی حق انتفاع یا حق ارتفاق مانند راه عبور به ملک خویش را دارد و متصرف به طور کامل بر ملک تسلط پیدا نکرده، اما مانع استفاده شخص از حق انتفاع و ارتفاق وی می شود.
نحوه دفاع در مقابل دعاوی تصرف:
خوانده یا کسی که تصرفات وی مؤخراست، باید ثابت کند که ملک به طریق قانونی و صحیح، به وی منتقل شده است. بنابراین بار اثبات بر عهده کسی است که مالکیت او موخر می باشد.

 

تفاوت دعوای تصرف عدوانی با دعوای خلع ید چیست؟

۱- در دعوای خلع ید خواهان باید مالکیت رسمی خود را اثبات کند و درواقع اولین اقدام او، اثبات مالکیت است اما در دعوای تصرف عدوانی اثبات مالکیت از سوی خواهان ضروری نیست و فقط باید ثابت کند که سابقه تصرف او نسبت به متصرف فعلی، مقدم است .

۲- در دعاوی تصرف عدوانی رعایت تشریفات دادرسی مانند ابلاغ و رعایت مواعد دادرسی و غیره لازم نیست و رسیدگی خارج از نوبت انجام می گردد؛ اما در خلع ید تشریفات دادرسی باید رعایت شود.

۳ – دعوای خلع ید یک دعوای حقوقی است نه کیفری؛ در حالیکه دعوای تصرف عدوانی هم به صورت حقوقی و هم کیفری قابلیت طرح و رسیدگی را دارد.

۴- دعوای خلع ید تنها توسط مالک یا نماینده قانونی و قضایی مثل وکیل یا قائم مقام مالک قابل طرح است، لکن در دعوای تصرف عدوانی مالکیت خواهان الزامی نیست و هر ذی نفعی مثل مستاجر یا کارگر و … می تواند رفع تصرف را تقاضا نماید، لذا اثبات صرف سبق تصرفات خواهان در ملک کفایت می نماید.

۵- اجرای حکم خلع ید نیازمند این است که رای قطعی شده و اجراییه علیه محکوم علیه صادر شده باشد. در صورتیکه در دعوای تصرف عدوانی حکم تصرف بلافاصله قابل اجراست و نیاز به قطعی شدن ندارد و اعتراض و تجدیدنظر از آن مانع اجرای حکم نخواهد شد.

۶- هزینه دادرسی در دعوای خلع ید مالی است و بر مبنای ارزش منطقه ای معملات املاک محاسبه می شود درحالیکه دعوای تصرف غیرمالی است.

نکات کاربردی دعوای تصرف:

  • در این دعاوی لازم نیست خواهان مالک رسمی باشد فقط باید تصرفات سابق خود را برای دادگاه ثابت نماید.
  • اگر خواهان سند مالکیت داشته باشد نیازی به اثبات تصرف سابق خویش ندارد و تصرفات سابق وی استصحاب می شود.
  • طرح همزمان دعوای مالکیت و تصرف عدوانی نسبت به یک ملک ممنوع است و در این مورد فقط به دعوای مالکیت رسیدگی می شود.
  • دعوای تصرف تنها نسبت به اموال غیر منقول قابل طرح است. و نسبت به اموال منقول باید دعوای اثبات مالکیت و .. مطرح شود.
  • اگر شروع تصرفات متصرف فعلی با رضایت و اذن متصرف سابق باشد، عدم رفع تصرف و ادامه تصرفات مجوز طرح دعوای تصرف عدوانی نیست و در این خصوص باید دعوای تخلیه ید مطرح شود.
  • حداقل زمان تصرف سابق به عقیده بعضی از محاکم یک سال است و عده ای دیگر تشخیص آن را برمبنای عرف، به عهده قاضی، قرار می دهند وتصرف یکساله را لازم نمی دانند.
  • طرح دعوای تصرف نسبت به اموال مشاع حسب مواد ۵۸۱ و ۵۸۲ قانون مدنی، صحیح است و هیچ یک از شرکا بدون اجازه و اذن سایر شرکاء حق دخل و تصرف در مال مشترک را ندارند، بنابراین اگر یکی شرکا قسمتی از ملک مشاع یا تمام آن را تصرف نماید مثلا مالکی از حیاط مشاع استفاده اختصای نماید، مشمول تصرف عدوانی است.

تفاوت دعوای رفع تصرف عدوانی با تخلیه ید:

در تصرف عدوانی، ملک بدون رضایت، اجازه و اذن متصرف سابق به صورت غیر قانونی تصرف شده است؛ در حالیکه در تخلیه ید، ملک به صورت قانونی با اذن و اجازه مالک و یا متصرف سابق در اختیار متصرف فعلی قرار گرفته است.

دعوای تصرف عدوانی کیفری:

این دعاوی به معنی خارج کردن مال غیر منقول بدون رضایت یا اجازه مالک، توسط غیر با علم به موضوع و از روی عمد می باشد. جرم علیه اموال غیرمنقول و مالکیت متعلق به دیگری واقع می شود. حسب ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات، در صورت وجود عناصر سه گانه جرم، مرتکب به مجازات یک ماه تا یکسال حبس محکوم می شود و دادگاه موظف است حسب مورد رفع تصرف عدوانی یا رفع مزاحمت یا ممانعت از حق یا اعاده وضع به حال سابق نماید.

نکته:
در دعوای تصرف عدوانی کیفری، شاکی حتما باید مالک رسمی بوده یا کسی باشد که ملک به موجب حکم قطعی به وی منتقل شده است یا نماینده قانونی و قضایی یا قائم مقام وی؛ طرح شکایت توسط غیر مالک محکوم به رد است.

رسیدگی به این جرایم نیز خارج از نوبت به عمل می‌آید و مقام قضایی با تنظیم صورتمجلس، دستورمتوقف شدن عملیات متجاوز را تا صدور حکم قطعی صادر می نماید.

درمورد اموال غیر منقول مشاع نیز این جرم قابل تحقق است ، زیرا مالکیت به تمام شرکا تعلق دارد و تصرف در مال حتی از طرف یکی از شرکاء بدون اجازه سایر مالکین، تصرف در مال غیراست. وقتی شریک مال مشاع، با سوء نیت مال را تصرف می نماید موجب اخلال در نظم عمومی جامعه و ایراد ضرر به شریک دیگر و حقوق او شده است؛ بنابراین عنصر معنوی و جنبه عمومی جرم هم محقق شده است .

مواد قانونی مرتبط با این دعوا:
ماده ۱۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی
دعوای تصرف عدوانی عبارت است از ادعای متصرف سابق مبنی براینکه دیگری بدون رضایت او مال غیرمنقول را، از تصرف وی خارج کرده و اعاده تصرف خود را نسبت به آن مال درخواست می نماید.
ماده ۱۵۹ قانون آیین دادرسی مدنی
دعوای ممانعت از حق عبارت است از تقاضای کسی که رفع ممانعت از حق ارتفاق یا انتفاع خود را در ملک دیگری بخواهد.
ماده ۱۶۰ قانون آیین دادرسی مدنی
دعوای مزاحمت عبارت است از دعوای که به موجب آن متصرف مال غیرمنقول درخواست جلوگیری از مزاحمت کسی را می‌کند که نسبت به متصرفات او مزاحم است؛ بدون اینکه مال را از تصرف متصرف خارج کرده باشد.
ماده ۱۶۱ قانون آیین دادرسی مدنی
در دعاوی تصرف عدوانی، ممانعت از حق و مزاحمت، خواهان باید ثابت کند که موضوع دعوا حسب مورد، قبل از خارج شدن ملک از تصرف وی و یا قبل از ممانعت و یا مزاحمت، در تصرف و یا مورد استفاده او بوده و بدون رضایت او و یا به غیر وسیله قانونی، از تصرف وی خارج شده است.

همچنین مواد ۱۶۳ تا ۱۷۶ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی( تعزیرات) ماده‌ی ۳۵ ق.م که تصرف به عنوان مالکیت را دلیل مالکیت می داند و ماده ۳۱ ق.م در این خصوص قابل استناد می باشد.

طرح صحیح دعاوی تصرف عدوانی نیازمند مراجعه به وکیل ملکی می باشد . جهت اخذ مشاوره می توانید با ما تماس بگیرید.

فروش سرقفلی- هر آنچه باید بدانیم-

فروش سرقفلی – هر آنچه باید بدانیم-

آیا فروش سرقفلی و انتقال آن با عقد بیع صحیح است یا خیر ؟
به عبارتی آیا حقوق مالی (که سرقفلی نیز یکی از این حقوق است) می تواند در قالب عقد بیع منتقل شود؟
اجماع وجود ندارد و مخالفان و موافقینی وجود دارد.
در پاسخ به این پرسش بایدعنوان کرد که بین حقوقدانان اجماع وجود ندارد. بنابراین به بررسی نظرات موافقان و مخالفان می پردازیم

قاضی هولمز از قضات سرشناس امریکا که جایگاهی همچون شیخ انصاری در حقوق ایران دارد؛ معتقد است هیچ کلامی وجود ندارد که نتوان منطقی برای آن یافت. در نتیجه؛ در مورد پرسش فوق نظرات متفاوتی مطرح شده است.

در تفسیر ماده ۳۳۸ ق. م.، گفتگوها و تردیدها بسیار است. منشا این اختلاف ها را باید در فقه جستجو کرد.
چه اینکه، برخی از فقها با تکیه بر گفته مشهور یعنی”البیع نقل الاعیان” معتقدند علاوه بر مبیع، ثمن نیز باید عین باشد.(مرحوم بهبهانی و غیره)

این گروه در ادامه می افزایند که عین باید دارای سه خصیصه طول، عرض، و عمق باشد (یعنی مشهور
فقها معتقدند که در بیع، مبیع و ثمن باید عین باشد).

در مقابل، شیخ انصاری در نسبت دادن این گفته و این برداشت به مشهور فقها تردید کرده و معتقد است، فقها با این تعریف فقط خواسته اند تعریف بیع را از اجاره متمایز سازند و بگویند بیع نقل اعیان است و اجاره نقل منافع، نه اینکه خواسته باشند سایر حقوق را از شمول مبیع یا ثمن واقع شدن، خارج نمایند (کتاب البیع).

در تقویت نظر شیخ و لااقل در خصوص ثمن، می توان به ماده ۲۱۴ ق.م اشاره نمود که تصریح می کند “مورد معامله باید مال یا هر عملی باشد که مالیت داشته باشد.” از طرفی ماده ۳۳۸ ق.م صراحتی در این خصوص نداشته و تنها مبیع را مورد حکم قرار داده است. لذا، در اینکه ثمن هم حتما باید عین باشد تردید وجود دارد.

واقعیت این است که با تحلیل اراده متعاملین، آنچه مورد داد و ستد و نقل و انتقال قرار می گیرد عین یا مبیع نیست؛ بلکه حقوق مالی است. در یک تقسیم بندی سنتی(که حقوق معنوی خارج شود)، حقوق مالی به حقوق عینی و حقوق دینی تقسیم می شود، و نیک می دانیم که مهم ترین حق عینی، حق مالکیت است(ماده ۲۹ ق.م).

 

لذا، آنچه مورد نقل و انتقال واقع می شود حق مالکیت است نه عین مبیع!!

 

به عبارت ساده تر، در عقد بیع، فروشنده حق مالکیت یعنی حق معنوی و اعتباری خود را با موضوع آن می فروشد.

حال پرسش این است که چرا “فروش حق مالکیت بر عین” صحیح است (بیع)؛ ولی فروش “سایر حقوق بر عین” از جمله “حق سرقفلی بر عین” صحیح نیست؟

آیا این دوگانگی را منطق حقوقی می پذیرد؟
از طرفی، اساتید حقوق نیز به تفسیر گسترده واژه عین در ماده ۳۳۸ ق.م گرایش دارند، به طوری که بتوان برق را نیز فروخت.

 

مرحوم دکتر کاتوزیان در تعریف بیع آورده است:

 

” تملیک مال یا انتقال مالکیت در برابر عوض معلوم است خواه مال عین باشد یا حق….”

 

برخی نیز با توجه به مبیع قرار گرفتن طلب در فرانسه و قانونگذاری های جدید، متعقد به نسخ ماده ۳۳۸ ق.م شده اند(دکتر لنگرودی).

هر چند ما با نسخ ماده ۳۳۸ ق.م مخالف هستیم ولی لااقل در نقل و انتقال سهام شرکت های سهامی که اموال منقول تبعی هستند، تردید نداریم.

به دیگر بیان، مورد اخیر الذکر در واقع، فروش حقوق مالی است که در ماده ۳۴، ۳۵،۳۶،۷۸و۷۹ لایحه اصلاحی قانون تجارت مورد حکم واقع شده است.

 

هم چنین است ماده ۵ قانون اصلاحات ارضی که مقرر داشته است:

 

” دولت مکلف است قبوض اقساطی دریافتی آنها را تضمین و در چنین صورتی بانکها و موسسات اعتباری می توانند این قبیل قبوض اقساطی تضمین شده را خریداری نموده …”

 

نمونه ای دیگر؛ تبصره هشت ماده سه قانون انحلال خالصجات ۱۳۴۶ که خرید حق ریشه را پذیرفته است.
نمونه ای دیگر؛ ماده ۳۱ آیین نامه قانون ثبت ۱۳۱۷ که خرید حق الولیت؛ دسترنج رعیتی و گاوبندی را مورد حکم قرار داده است.

مثال دیگر؛ ماده واحده قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه ۱۳۶۳ در مورد حق ریشه و نمونه های بی شماری در این خصوص.

از طرفی، با تکیه بر این که الفاظ عقود محمول است بر معانی عرفیه، می توان گفت که در عرف جامعه ما فروش تلفن، برق و غیره کاملا مبتلی به است.

 

در عرف جامعه ما فروش تلفن، برق و غیره کاملا مبتلی به است.

 

و در انتها می توان افزود؛ توصیف قرارداد توسط متعاقدین، ملازمه ای با عقد منعقده نداشته و همواره باید قصد واقعی طرفین ملاک تفسیر قرار گیرد. یعنی اگر طرفین تملیک خانه ای را در برابر یک سیر نبات، بیع تلقی کنند و اتفاقا تصریح به مبایعه نامه نیز نمایند. بازهم دادرس با توجه به قصد طرفین آن را صلح می نامد و احکام صلح را بار می کند. لذا توصیف حقوقی طرفین مناط حکم قرار نمی گیرد و نمی توان فروش سرقفلی را منصرف از انتقال آن نامید.

 

بنا به مراتب فوق،به نظر می رسد قضات محترم نیز می توانند با عرف هم داستان شده و انتقال سرقفلی را محدود به عقد صلح ننمایند. زیرا،در برخی از احکام دادگاه ها مشاهده می شود که فروش سرقفلی را صحیح نمی دانند و با تفسیری مضیق از واژه انتقال درماده ۱۹ ق. ر. م. م آن را محدود به صلح حقوق نموده اند….

البته این نوع تفسیر نیز ریشه در نحوه تفسیر قرارداد دارد. چه اینکه برخی تفسیر ها مبتنی بر ستایش قرارداد است. لکن، باید از این پندار و تفسیر دست شست و همانند حقوق سایر کشورها که اتفاقا در ماده ۲۲۴ ق. م. نیز تصریح شده است دراندیشه تفسیری بود که مبتنی بر اداره قرارداد باشد…
نویسنده_حسین پاشایی