این نمونه رای که در شعبه ۱۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران صادر شده است درباره این موضوعات می‌باشد: جلب ثالث، تجدید نظر خواهی، جلب ثالث اصلی

ادامه مطلب

نمونه لایحه دفاعیه اجاره – در این مقاله می‌توانید نمونه لایحه دفاعیه‌ای در خصوص مطالبه اجور معوقه توسط موجر را مطالعه فرمایید.

ادامه مطلب

نمونه لایحه تجدید نظر جعل  – در این مقاله قصد داریم نمونه‌ای از لایحه اعتراض به تجدید نظر خواهی در خصوص جعل را ارائه نماییم.

ادامه مطلب

نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی در خصوص رد درخواست اعسار و تقسیط محکوم به 

قضات محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران

با سلام

احترما: در خصوص دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۰۲۲۷۰۴…. مورخه۹۹/۶/۱۸صادره از شعبه …مجتمع قضایی شهید … تهران که در مورخه۹۹/۶/۱۹ به موکل ابلاغ گردیده است؛ ظرف مهلت مقرر قانونی ضمن اعتراض به رای دفاعیات خویش را به شرح ذیل به استحضار عالی می رساند:

حسب دلایل مشروحه ذیل،رای صادره خلاف مقررات صریح قانونی و فاقد دلیل بوده، تقاضای نقض آن را دارم.

شرح ایرادات دادنامه:

۱- مخالف بودن رای با …

۲- عدم اعتبار …

بدوا شرح مختصری از ماوقع را جهت تنویز دهن آن مقام محترم قضایی شرح می دهم : 

محکوم به موضوع دادنامه بابت چک هایی صادر شده است که موکل بابت خرید نخ به صورت امانی در اختیار تجدیدخوانده محترم قرار داده اند؛ اما متاسفانه به دلیل کارشکنی های ایشان و عدم تحویل نخ ها ظرف موعد مقرر قراردادی، موکل موفق به اثبات امانی بودن چک ها نگردیده و در نهایت محکوم به پرداخت وجه چک ها شده اند. با اینکه در قرارداد صراحتا اشاره شده که چک های موضوع حکم امانی هستند؛ اما در مرحله بدوی به دلیل عجز موکل از اثبات امانی بودن چک ها، متاسفانه رای علیه ایشان صادر و رای اصداری در دادگاه تجدیدنظر قطعیت یافته و منتهی به صدور اجراییه شده است.

شرح دفاعیات:

۱- از جمله دلایل رد اعسار در دادنامه  بدوی که موکل را معسر قلمداد  ننموده است و برای رد ادعای اعسار به آن استناد شده است این است که “وکیل خواهان از شغل ایشان و میزان در آمد وی اطلاعی ندارد”!!!

اولا: اعسار ….

و  وکیل بر عدم تمکن مدعی اعسار شهادت نمی دهد که اظهارات وی به عنوان دلیل، مستند رد ادعا قرار گیرد.

 ثانیا: گویا قاضی محترم بدوی اصلا به دفاعیات یا توجه نداشته و صورتجلسه دفاعیات را مطالعه ننموده اند یا آن را نادیده گرفته اند و معنی مورد نظر خویش را به آن وارد نموده اند. زیرا وکیل در پاسخ به سوال قاضی محترم مبنی بر اینکه شغل مدعی اعسار چیست؟ و چقدر درآمد ماهانه دارند؟؛ در صورتجلسه دفاعیات مورخه ۹۹/۶/۱۸ در صفحه دوم به این شرح پاسخ داده است که عین اظهارت نقل قول می گردد:

” ایشان در تولیدی… برای شخصی به نام … به عنوان کارگر ایشان کار می کنند. در آمد فعلی ایشان به دلیل اوضاع نابسامان اقتصادی ۳ میلیون تومان است چندین ماه قبل۱۰ میلیون تومان در آمد داشتند ولی به دلیل رکود بازار فعلا ۳ میلیون تومان در ماه درآمد دارند”

خواهشمند است قضات محترم تجدیدنظر حتما برگ صورتجلسه دفاعیات و پاسخ وکیل را ملاحظه فرمایند.

۲-  موکل هیچ گونه مال منقول یا غیر منقولی به جز چند چرخ خیاطی و چرخ گلدوزی که اسباب کارشان می باشد؛ ندارند و تنها منبع درامد و دارایی ایشان همان ماهی ۳ میلیون تومان درآمدی است که با کارکردن در یک تولیدی بافندگی داشته و بیمه کارگری نیز برای ایشان رد شده و آن درامد را صادقانه اعلام نموده اند. تجدیدنظرخوانده محترم مدعی شده اند که موکل ملکی شراکتی در شهر ری دارد؛ در این خصوص حسب پاسخ استعلام پیوست که توسط اداره ثبت اسناد و املاک کل کشور در سال ۹۸ به شعبه ۶۵ دادگاه تجدیدنظر تهران ارسال شده، اثبات و احراز گردیده که موکل هیچگونه مالکیتی نسبت به این ملک ادعایی ندارند.(پیوست شماره یک)

اگر پلاک ثبتی به نام موکل وجود دارد چرا آن را توقیف ننموده اند؟

لذا رای صادره خلاف صریح استعلامات و مدارک و مستندات پرونده صادر گردیده است.

۳- قاضی محترم  در رای مرقوم نموده اند :

از اظهارات شهود عدم تمکن مالی احراز نمی شود!!!

کدامین اظهارات شهود دلالت بر تمکن مالی موکل می نماید؟ قاضی محترم که چندین سوال مختلف از شهود پرسیده و آنها واقعیت را اعلام داشته و همگی دلالت بر ناتوانی مالی ایشان دارد!!

از سوی دیگر اظهار داشته اند

“داشتن محکومیتهای مالی متعدد و متواری بودن  مدعی اعسار اماره بر تمکن مالی است”!!!!

اتفاقا اگر ….

موکل اگر توانایی داشتند که بدهی هایش را پرداخت نماید که هر روز به آن خسارت تاخیر تادیه تعلق نمی گرفت.

از طرفی بدهی های موکل به همین شخص و دوست ایشان می باشد که با هم هم دست هستند و با کارشکنی در عدم تحویل نخ ها موجب شدند که موکل شغل خویش را از دست بدهد. موکل به هیچ وجه متواری نبوده و چون نتوانسته بدهی خویش را پرداخت نماید حکم جلب ایشان، دست تجدیدنظرخوانده است و چون تقاضای اعسار از پرداخت یکجای محکوم به نموده اند با معرفی وکیل در دادگاه حضور نیافته اند.

۳- علاوه بر ادله موجود در پرونده از جمله …و.. حسب دادنامه شماره۱۲……۹۸۰ مورخه ۹۸/۹/۴ صادره از شعبه … دادگاه بهشتی، حکم اعساری به نفع موکل علیه همین تجدیدنظرخوانده، صادر و به تمام ادله و ادعاها و دفاعیاتی که ایشان در این دعوا استناد نموده، قبلا رسیدگی و چون نادرستی ادعاهای ایشان برای دادگاه محرز گردیده، در نهایت حکم اعسار و تقسیط ، صادر می گردد.

 

نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی- آمنه آقاعلی وکیل تهران

نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی- آمنه آقاعلی وکیل تهران

دادنامه مورد اشاره به پیوست تقدیم حضورتان می گردد.

بنابراین اعسار و عدم تمکن مالی موکل قبلا احراز و اثبات شده است و وضعیت اعسار امری ….

۴- تجدیدنظرخوانده مدعی هستند که موکل بافنده و تولید کننده پولیور می باشد. در پاسخ باید عرض نمایم  تنها جواز به نام موکل بوده است. نامه عدم فعالیت که از صنف تولیدکنندگان پوشاک دریافت شده است به پیوست تقدیم حضورتان می گردد.

۵- متاسفانه قاضی محترم از ….

نظر به مطالب معروضه و توجها به …..

از شما قضات محترم تجدیدنظر ،تقاضای نقض رای و تقسیط محکوم به، به مبلغی منصفانه که امکان پرداخت آن وجود داشته باشد با توسل به ….و سایر قوانین مربوطه را دارم.

پیشاپیش از بذل عنایت و توجه جنابعالی کمال تقدیر و تشکر را دارم.

 

برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل لایحه تخصصی می توانید به سایت وکیل تهران  مراجعه و با شمارذه های ثبت شده تماس حاصل فرمایید.

 

مطالبه وجه سفته تضمینی و حسن انجام کار

(دانستنی‌های سفته تضمینی و حسن انجام کار از زبان وکیل دادگستری )

سفته همچون چک و برات از جمله اسناد تجاری است که صادرکننده (بدهکار) با صدور و تسلیم آن متعهد می‌گردد که مبلغ مندرج در سند را در تاریخ مقرر که به عنوان تاریخ پرداخت یا تادیه در سفته قید شده به دارنده آن بپردازد. قانونگذار برای سفته به عنوان سند تجاری مزایا و امتیازاتی نسبت به سایر اسناد عادی در نظر گرفته است که در این مقاله قصد داریم به بررسی این مزایا و نحوه مطالبه وجه این سند تجاری بپردازیم.

بعد از صدور سفته چنانچه صادر کننده در سررسید تاریخ مندرج در آن به تعهد خویش عمل ننموده و وجه را به دارنده پرداخت ننماید دارنده باید برای مطالبه وجه سفته اقدام به واخواست نماید.

واخواست در سفته معادل گواهی عدم پرداخت در چک است که نشان می‌دهد که دارنده سند تجاری به صورت رسمی به عدم پرداخت وجه اعتراض نموده است.

برای واخواست سفته مهلت‌هایی در قانون تجارت پیش‌بینی شده است که عدم اقدام ظرف این مواعد موجب می‌شود که دارنده تعدادی از امتیازات قانونی را از دست دهد.

دارنده سفته باید ظرف مدت ۱۰ روز از تاریخ پرداخت که بر روی سفته درج شده اقدام به واخواست نماید و ظرف یک سال از تاریخ واخواست در مراجع قانونی  دعوای مطالبه وجه سفته را مطرح نماید

حال چنانچه دارنده ظرف مواعد مقرر اقدام ننماید و مبلغ را درخواست نکند حق او برای مطالبه در آینده محفوظ می‌باشد اما واخواست کردن این امتیاز را برای دارنده به همراه دارد که می‌تواند وجه مندرج در آن را علاوه بر صادر کننده از  ظهرنویسان و همچنین ضامن‌های که پرداخت آن را ضمانت نموده‌اند به صورت قانونی مطالبه نماید و با افزایش تعداد متعهدین و مسئولین پرداخت احتمال رسیدن به پول برای او افزایش خواهد یافت.

همچنین دارنده در دعوای مطالبه وجهی که علیه مسئولین پرداخت طرح می نماید اگر قصد درخواست تامین خواسته فوری را داشته باشد از پرداخت خسارت احتمالی معاف می‌شود در غیر اینصورت باید معادل ۱۰ تا ۲۵ درصد مبلغ سفته را بابت خسارت احتمالی به حساب دادگستری واریز نماید تا بتواند قبل از قطعیت رای اموال خواندگان را توقیف نماید.

بنابراین واخواست نکردن سفته به معنی عدم امکان مطالبه آن نیست بلکه به معنی انصراف دارنده از مزیت‌های تجاری سفته همچون اقامه دعوای علیه ظهرنویسان و یا عدم پرداخت خسارت احتمالی در تامین خواسته است پس می‌توان سفته واخواست نشده را همچون سایر اسناد عادی از طریق اقامه دعوی در دادگاه (فقط علیه صادرکننده و نه ظهرنویسان و ضامنین )مطالبه نمود.

نحوه مطالبه وجه سفته ضمانت یا تضمین حسن انجام کار

شاید برای خود شما و یا اطرافیانتان پیش آمده باشد که برای استخدام در کاری، شرکت یا اداره مربوطه از شما بابت حسن انجام کار سفته تضمینی خواسته باشند. در این نوع سفته‌ها در واقع صادرکننده بدهی به دارنده ندارد و قصد پرداخت وجهی را به هم به وی ندارند بلکه هدف اصلی از صدور سفته، تضمین کیفیت و حسن انجام کار خود و یا تامین خسارات احتمالی است که ممکن است حین کار به کارفرما وارد نماید و یا تعهدات دیگری است که برای تضمین این تعهدات سفته ضمانتی صادر و در اختیار دارنده قرار می‌گیرد تا در صورت ورود خسارت دارنده بتواند از محل آن ضرر و زیان خود را جبران نماید و در واقع چنین سفته‌هایی به عنوان یک سند امانی در اختیار دارنده قرار می‌گیرد.

 

در صورت تحقق شرایط توافق شده یا ورود خسارت، دارنده ان همچون سفته‌های عادی باید ظرف مهلت ۱۰ روز از تاریخ درج شده در سفته اقدام به واخواست نموده و ظرف یکسال از تاریخ واخواست دعوای مطالبه وجه را مطرح نماید.

 

بنابراین سفته ضمانی با عادی در خصوص شرایط قانونی مطالبه از جمله مواعد مقرر قانونی و مراجع مطالبه و …اختلافی ندارند تنها تفاوت مبحث اثباتی دعوا است که چون صادرکننده بدهی نداشته برخلاف سفته‌های عادی، دارنده این نوع سندها برای وصول وجه ابتدائا باید تحقق شرایط مقرر همچون وقوع خسارت و … را ثابت نماید  و با تامین دلیل یا اخذ نظر کارشناس رسمی دادگستری خسارت وارد شده را برآورد نماید تا مرجع قضایی حکم به پرداخت وجه علیه صادر کننده صادر نماید.

 

سفته از چه مراجعی قابل مطالبه است؟

سفته با اینکه همچون چک و برات یک سند تجاری محسوب می‌شود اما برخلاف چک که به تصریح قانونگذار سندی لازم الاجراست مزایای اسناد لازم الاجرا را ندارد بنابراین امکان وصول وجه آن از اجراییات ثبت امکانپذیر نیست زیرا اجراییات اداره ثبت تنها صلاحیت اجرا و وصول وجه اسناد رسمی و لازم الاجرا همچون مبلغ چک، مهریه مندرج در سند ازدواج و… را دارا می‌باشد .

 

از سویی برخلاف چک که قانونگذار تحت شرایطی امکان طرح شکایت کیفری را برای دارنده پیش‌بینی نموده و صدور چک بلامحل جرم انگاری شده و صادر کننده چک بلامحل قابل مجازات کیفری است اما در خصوص سفته امکان طرح شکایت و اقدام کیفری وجود ندارد.

 

بنابراین تنها مرجع مطالبه سفته مراجع حقوقی می‌باشد که با توجه به مبلغ مندرج در آن اگر تا ۲۰ میلیون تومان باشد در صلاحیت شوراهای حل اختلاف بوده و اگر مازاد ۲۰ میلیون تومان باشد در صلاحیت دادگاه های عمومی حقوقی است.

 

نحوه مطالبه وجه سفته

دارنده باید دادخواست مطالبه وجه را علیه دارنده و تحت شرایطی علیه ضامنین و ظهرنویسان در دادگاه محل اقامت خواندگان یا محل انجام تعهد و پرداخت وجه که بر روی سفته قید شده مطرح نماید.

بعد از رسیدگی و صدور حکم و قطعیت آن اگر محکوم علیه باز هم از پرداخت امتناع نماید می‌توان اموال وی را با تشکیل کلاسه اجرایی توقیف و در صورت پیدا نشدن اموال تحت شرایطی امکان صدور حکم جلب و بازداشت محکوم علیه طبق قانون اجرای احکام مدنی و قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی امکانپذیر است.

 

دعاوی مطالبه وجه سفته از دعاوی متداول در دادگاه‌ها می‌باشد که صدور و مطالبه آن نیازمند تخصص حقوقی و اشراف به قوانین دارد بنابراین توصیه می‌شود قبل از صدور سفته مخصوصا سفته‌های تضمینی و برای از دست ندادن امتیازات و مزایای قانونی قبل از هر اقدامی با وکلای متخصص مشورت نمایید.

 

برای کسب اطلاعات بیشتر در حوزه مطالبه وجه سفته  به سایت وکیل تهران مراجعه کنید.

 

نکات مهم گزارش اصلاحی- آنچه باید بدانید

گزارش اصلاحی در نتیجه توافق ظرفین اختلاف و سازش بین ایشان در دادگاه و معمولا در شوراهای حل اختلاف صادر می‌گردد.

در ماده ۱۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال۱۳۷۹ مقرر شده است که : « دادگاه پس از حصول سازش بین طرفین به شرح فوق، رسیدگی را ختم و مبادرت به صدور گزارش اصلاحی می‌نماید. مفاد سازشنامه که طبق مواد فوق تنظیم می‎گردد نسبت به طرفین و وراث و قائم مقام قانونی ایشان نافذ و معتبر بوده و مانند احکام دادگاه‌ها به موقع اجرا گذاشته می‌شود، چه اینکه مورد سازش مخصوص به دعوای مطروحه بوده یا شامل دعاوی و امور دیگری باشد»

 

در این مقاله نکاتی در خصوص ماده مذکور بررسی می‌شود :

 مبنای این ماده سازش‌نامه است و بر اساس سازش و توافق مکتوب طرفین اختلاف، صادر می‌گردد. هر چند مبنای گزارش اصلاحی سازش نامه است لکن ماهیت این دو از هم جدا بوده  و مواد ۱۸۰ قانون ایین دادرسی مدنی و مواد ۱۳ و ۲۵ قانون شوراهای حل اختلاف سال ۱۳۸۷ بر این امر تاکید داشته اند.

 

ماهیت حقوقی گزارش اصلاحی چیست؟

 

گزارش اصلاحی همانند قرارداد کفالت یا وثیقه یک قرارداد قضایی نیست . زیرا قرارداد قضایی بین دادگاه و شخص مقابل( وثیقه گذار یا کفیل) منعقد می‌شود.

گزارش اصلاحی حکم محسوب نمی‌گردد چون نص ماده می‌گوید : ” مانند احکام دادگاه ها اجرا می‌شود…”

هر چند  برای صدور آن هر چند ختم دادرسی اعلام می‌شود اما همانند احکام دادگاه قاضی اراده واقعی طرفین را کشف نمی‌کند بلکه بدون کشف و تفسیر از اراده واقعی طرفین در موضوع اختلاف، صرفا و فقط اراده اخیر و نهایی طرفین دعوی در فصل خصومت را  تایید می‌کند.

جزو قرارهای قاطع یا اعدادی هم نیست زیرا مفاد سازش نامه برخلاف مفاد قرار مبتنی بر ماهیت دعوا است.

بنابراین وقتی نه حکم و نه قرار است باید اذعان داشت جزو تصمیمات قضایی است که قانونگذار آن را واجد آثار قضایی دانسته و از آثار آن حمایت می‌نماید. بنا بر تصریح عبارت قانون گذار : گزارشی است ( اعلام واخبار) از اصلاح دعوا و ذات البین از سوی طرفین دعوا ( ماده ۲۹۹ ق.آ.د.م).

این سند در نتیجه دعاوی مدنی صادر می‌شود ( قسمت اخیرماده ۱۸۴وماده ۱۷۸ ق. آ.د.م ) و چون دعوا به طور اخص به امور ترافعی اطلاق می‌شود بنابراین درامور حسبی مثل تحریر ترکه یا انحصار وراثت که دعوا به معنی اعم  با به عبارتی  “اصطلاحا دعوا است ” قابل صدور نیست.

 

 صدور گزارش اصلاحی فقط در صلاحیت دادگاه و شورهای حل اختلاف بوده و از صلاحیت مراجع غیرقضایی خارج است زیرا در ماده صریحا قید شده است «… دادگاه … مبادرت به صدورگزارش اصلاحی می‌نماید». بنابراین دیوان عدالت اداری و دیوان عالی کشور چون دادگاه و مرجع قضایی محسوب نمی‌شود نه صلاحیت صدور گزارش اصلاحی را داشته و نه شأن صدور را دارد.

 

آیا شوراهای حل اختلاف می توانند گزارش اصلاحی صادر نمایند؟

 

بله هدف از تاسیس شوراهای حل اختلاف ایجاد صلح و سازش بین طرفین خصومت می باشد  و صلاحیت ذاتی نسبت به دادگاه های عمومی در برخی امور دارد لذا قاضی شورا که دارای مجوز صدورحکم ماهوی است می‌تواند گزارش اصلاحی صادر کند .

 

آثار گزارش اصلاحی :

 

۱- اعتبار امر مختومه دارد. مرجع قضایی (دادگاه یا شورا) باید وارد رسیدگی ماهوی شده و متعاقبا  بعد از ختم دادرسی گزارش اصلاحی صادر نماید(ختم رسیدگی درمقابل ختم جلسه است) و بر مبنای آن فصل خصومت کند  (ماده ۳ ق .آ.د.م) لذا از این جهت گزارش اصلاحی واجد اعتبار امرمختومه و موجب فراغت دادرس می‌باشد.

چون دارای اعتبار امر مختوم است لذا اختلاف موضوع سازشنامه قابلیت طرح مجدد را ندارد.

۲- گزارش اصلاحی در قالب دادنامه تنظیم شده و مفاد آن به طرفین ابلاغ می‌گردد و اگر مفاد آن حاوی تعهد به انجام امری باشد یا مواردی برای اجرا وجود داشته باشد مثلا تعهد به پرداخت مبلغی وجه در تاریخ تعیین شده را شامل شود  اجراییه نیز در این خصوص صادر می‌گردد.

۳- گزارش اصلاحی قطعی است زیرا بنا بر توافق طرفین و برای فصل خصومت تنظیم شده و  به تصریح قانونگذار “مانند احکام دادگاه ها به اجرا گذاشته می‌شود”. بنابراین برای اینکه قابل اجرا باشد لزوما باید قطعی شده باشد (ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی) از سویی مبتنی بر توافق طرفین است .

۴- گزارش اصلاحی چون حکم یا قرار نیست قابل تجدیدنظر نمی‌باشد با اینکه مانند حکم قابلیت اجرایی دارد لیکن قطعی و نیز مبتنی بر اقرار کتبی طرفین است (تبصره ذیل ماده ۳۳۱ ق .آ.د.م.).

۵ – گزارش اصلاحی قابل فرجام خواهی نیز نیست : زیرا فرجام خواهی یک طریق فوق العاده اعتراض است و مختص حکم بوده و گزارش اصلاحی نه حکم است و از سویی احکام قابل فرجام در قانون تصریح شده است.

 

نکات مهم گزارش اصلاحی

نکات مهم گزارش اصلاحی

 

۶- این گزارش قابل اعاده دادرسی هم نیست زیرا جزو موارد تصریح شده که قابل اعاده می‌باشد نیست .

از سویی ماهیت سازش نامه عقد صلح است که درمورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی صادر شده است( مفاد ماده ۷۵۲قانون مدنی)؛ بنابراین اعاده دادرسی نسبت به گزارش اصلاحی امکان پذیر نیست.

۷- مفاد ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی و حکم جلب جهت اجرای گزارش اصلاحی قابل اعمال نیست.چون مفاد سازش نامه حکم به معنی واقعی نیست.

۸- چنانچه موضوع گزارش اصلاحی تعهد به پرداخت وجه یا تسلیم مال و … است و موضوع تعهد حتی  جزو اموالی باشد که جزو مستثنیات دین هم باشد این مال قابل توقیف است و مستثنیات دین در این خصوص قابل اجرا نیست زیرا متعهد مستقیما تعهد بر انجام آن یا تسلیم مال داشته است.

از آنجا که مبنای گزارش اصلاحی سازش نامه است حال باید دید ماهیت سازش نامه چیست؟

این سازش نامه ماهیتا عقد صلح محسوب می شود زیرا عقد تصریح شده برای فصل خصومت دعوای فعلی یا آینده، عقد صلح پیش بینی شده است و عقد صلح مبتنی برگذشت و مسامحه است . ( ماده۷۵۲ق.م)

 

به موجب نظریه مشورتی  شماره۲۴۳ اداره حقوقی:

در هنگام سازش و در گزارش اصلاحی می توان خسارت تاخیر تادیه و یا وجه التزام تعیین کرد اما برای دریافت خسارت تاخیر و وجه التزام نمی توان مستقیما اجراییه صادر کرد، بلکه باید ابتدائا در این مورد دادخواست مطالبه داد و بعد از اثبات ادعا علیه طرف طبق عمومات مسئولیت قراردادی، خسارت برعهده متعهد مستقر می‌شود و قابل وصول است.

علیرغم وجود این نظریه در عمل و رویه قضایی مشاهده می شود که اجرائیه از همان ابتدا نسبت به سازش وخسارات تعیینی صادرمیشود و وجه التزام و خسارت تاخیر بدون نیاز به اثبات مجدد و طرح دعوای جدید قابل وصول است.

 

شما عزیزان می‌توانید مشاوره تخصصی در این خصوص  را از ما دریافت نمایید.

آمنه آقاعلی وکیل دادگستری

 

اثبات حیله و تقلب منتهی به صدور حکم

شاید عنوان دعوا و دادرسی تحت عنوان اثبات حیله و تقلب را شنیده باشید. با وجود اینکه این عنوان دعوا جزو دعاوی نامانوس  و به عبارتی خاص است و از طرفی رسیدگی به ان توسط مقنن صراحتا تجویز نشده و در رویه قضایی نیز ارای کمتری در خصوص این دعوا صادر شده است لکن معدود بودن موارد طرح و پذیرش دعوایی، دلیل بر بی نتیجه بودن طرح دعوا و یا اساسا عدم امکان طرح آن نمی باشد لذا در این مقاله تلاش داریم در خصوص امکان قانونی طرح این دعوای مهم نکاتی را شرح دهیم.

بنابراین خواندن این مقاله را از دست ندهید.

در مواردی اقدامات غیرقانونی یکی اتز اصحاب دعوی همانند شهادت کذب، جعل سند و … انجام شده است که علاوه بر اینکه دارای جنبه مجرمانه و ک.یفری بوده و با طرح دعوای کیفری تحت عنوان مجرمانه پیش بینی شده در قانون قابل اثبات و  منتهی به رفع اثر از اقدامات مجرمانه همانند ابطال سند خواهد بود لکن گاهی به دلایلی همچون مرور زمان کیفری یا به جهت  فوت شاهد قانوناً تعقیب کیفری ممکن نخواهد بود در این موارد برای جلوگیری از تضییع حق ذی نفع و متقاضی چاره ای جز اقامه دعوی  «اثبات حیله و تقلب ناشی از مثلا کذب بودن گواهی گواهان یا جعل سند و غیره نخواهد داشت.

اثبات حیله و تقلب با وکالت آمنه آقاعلی وکیل پایه یک دادگستری تهران

اثبات حیله و تقلب با وکالت آمنه آقاعلی وکیل پایه یک دادگستری تهران

در دفاع از امکان طرح دعوای مذکور می توان به شرح آتی استدلال نمود:

حسب بندهای هفت گانه ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی و با تفسیر منطقی مقره های قانونی و همچنین لحاظ رویه قضایی و نمونه احکام دادگاه ها، جهات اعاده دادرسی در قوانین مدنی به دو دسته کلی قابل تقسیم است که عبارتند از :

۱- “جهات قابل احراز” و ۲- “جهات قابل اثبات”

۱) “جهات قابل احراز”جهاتی هستند که توسط قاضی صادرکننده حکم قطعی (موضوع ماده ۴۳۳ قانون آئین دادرسی مدنی) بررسی شده و بعد از احراز وجود  آنها، اعاده دادرسی تجویز و قاضی مجاز به ورود به رسیدگی ماهوی می باشد.

بندهای ۱، ۲، ۳، ۴ و ۷ ماده ۴۲۶ قانون ایین دادرسی مدنی از جمله جهات قابل احراز می باشند. لذا پذیرش «جهات احرازی»، نیازمند رسیدگی قضایی مستقل و صدور حکم نیست و دادگاه صادرکننده حکم قطعی، صرفاً وجود آنها را احراز نموده و با احراز وجود جهات  مذکور اعاده دادرسی را تجویز می نماید. در حقیقت قانونگذار ماهیت «جهات احرازی»، به گونه ای تبیین نموده  است که وجود آنها را فارغ از اقامه دعوی اثباتی جداگانه کرده است.

۲) «جهات قابل اثبات»، این جهات برخلاف جهات احرازی نیازمند رسیدگی قضائی مستقل بوده و نیازمند «اثبات» است تا پس از اقامه دعوی متناسب توسط ذینفع و رسیدگی قضایی و نهایتاً پذیرش این جهات توسط دادگاه و قطعیت دادنامه صادره در خصوص آنها، دادگاه صادرکننده حکم قطعی موضوع اعاده دادرسی با لحاظ رای اصداری، اعاده دادرسی را تجویز و رسیدگی ماهیتی را شروع نماید.

بندهای ۵ و ۶ ماده ۴۲۶ قانون آئین دادرسی مدنی از این دسته می باشند. بنابراین وجود «جهات اثباتی»،نیازمند رسیدگی قضایی و صدور حکم در این خصوص خواهد بود «اثبات حیله و تقلب» به عنوان موضوع دعوی مستقل از جمله جهات اثباتی محسوب می شود.

مستفاد از سیاق ماده ۴۲۹ قانون آئین دادرسی مدنی، ضرورت صدور حکم مستقل بر «اثبات حیله و تقلب» محرز و ضروری است. با این توضیح که از لحاظ اصولی، استفاده از سیاق کلام یا همان قراین درون متنی، جهت ترکیب و ارتباط بین صدر و ذیل کلام به منظور کشف معنای عبارت و ایضاً فهم الفاظ محذوف و… یکی از شیوه های تفسیر و فهم درست کلام می باشد.

اینکه مقنن در ماده ۴۲۹ قانون آ.د.م ابلاغ حکم نهایی در خصوص «اثبات حیله و تقلب» را ملاک احتساب شروع ابتدای مهلت اعاده دادرسی دانسته حکایت از پذیرش طرح ادعای حیله و تقلب به عنوان یک  دعوای مستقل دارد چرا که لازمه صدور حکم در مورد حیله و تقلب، فرع بر این است که اصولا بتوان دعوایی تحت عنوان مذکور مطرح و مورد پذیرش مرجع قضایی قرار گرفته تا نتیجتا منتهی به صدور دادنامه ای قطعی و نهایی شود.

نتیجتا هیچگونه تردیدی در اثباتی بودن جهت «حیله و تقلب»، یعنی اقامه دعوای علیعده جهت اثبات آن وجود نخواهد داشت از سویی  بعضی از دکترین حقوقی معتقدند که؛ «اثبات حیله و تقلب» در قالب دعوی مستقل با همین عنوان، قابل طرح و مطالبه و رسیدگی است.

این نظریه دکترین حقوقی در رویه قضایی دارای موافقانی است.

در دفاع از نظریه دکترین می توان استدلال کرد که اولا : اصل بر استماع دعاوی حقوقی با هر خواسته است و این اصل (اصل استماع دعوی) از سیاق نگارش اصل ۳۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به راحتی قابل استفهام و استدراک است و بدیهی است در مقام شک، هرنوع تفسیری باید اصل را تضمین نماید مگر دلیل یا برهانی قاطع و خدشه ناپذیر، نادیده انگاشتن اصل را موجه و مدلل سازد که با استقصا از متون شکلی حاکم بر دادرسی، هیچ گونه دلیل و حتی قرینه و اماره ای پیرامون عدم استماع دعوی حقوقی «اثبات حیله و تقلب»، ملحوظ و مشهود نیست، ثانیا: از آنجا که عنوان مجرمانه ای تحت عنوان «حیله و تقلب» در قانون مجازات اسلامی جرم انگاری نشده است، لاجرم «حیله و تقلب»، دارای اوصاف دعوی حقوقی خواهد بود وگرنه امکان رسیدگی به امری مبتلابه عقیم خواهد ماند.

همچنین نظریه مشورتی شماره ۷/۹۷/۱۴۸۷ مورخ ۲۹/۱۱/۹۶ اداره حقوقی قوه قضاییه، اصل را بر امکان ثبت و پذیرش دعوی با عنوان «اثبات حیله و تقلب» گذاشته است

مستفاد از بند ۵ ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۴۲۹ قانون اخیرالذکر دعوای اثبات حیله و تقلب علیرغم صدور حکم پیشین در دعوا قابل استماع می باشد. اگر چنین دعوایی قابلیت استماع نداشت و صدور حکم در خصوص اختلاف اصلی مانع طرح دعوای اثبات حیله و تقلب بود، اثبات حیله و تقلب هیچ گاه در زمره یکی از جهات اعاده دادرسی توسط مقنن قرار نمی گرفت و مهلت آن۲۰ روز از تاریخ ابلاغ حکم نهایی مبنی بر اثبات حیله و تقلب اعلام نمی گردید. تمام موارد مذکور دلالت بر این دارد که رای پیشین و دادرسی سابق مانع طرح دعوا اثبات حیله و تقلب نیست.

لذا چون لفظ “حکم نهایی” مطلق بوده و قانونگذار بعد از قید «حکم نهایی» به کیفری و یا حقوقی بودن چنین حکمی هیچ اشاره ای ننموده است، بنابراین مقنن و قانونگذار لزومی در تفکیک بین «کیفری» و یا «حقوقی» بودن حکم مثبِت «حیله و تقلب» قائل نشده است و علت اطلاق مقرره  در ماده ذکر شده و بیان صرف عنوان «حکم نهایی» بدون ذکر «کیفری یا حقوقی» بودن با لحاظ حکمت قانونگذار، اشاره به هر دو نوع دعوا دارد اما متقاضی محدودیت های قانونی در گزینش نوع دعوا دارد…….

ادامه این مقاله را از دست ندهید

طرح دعاوی خاص نیازمند تجربه و تسلط بر مواد و نکات قانونی مرتبط با موضوع است.جهت دریافت مشاوره در مورد دعوای تخصصی اثبات حیله و تقلب با ما تماس بگیرید.

 

اقسام دعوای ابطال اجراییه -هر آنچه که باید بدانید

در مقاله زیر به اقسام ابطال اجرایه اشاره خواهد شد.در صورتیکه دعوای حقوقی مطرح نموده باشید یا از اجراییات اداره ثبت اقدام به مطالبه طلب مستند به سند لازم الاجرا مانند چک یا مهریه مندرج را درعقدنامه نموده باشید قطعا نام برگه ای به نام اجراییه به گوشتان رسیده است.

اجرایه چیست؟

اجراییه،برگه ای است که بعد از صدور حکم و قطعی شدن از مراجع قضایی همچون دادگاه ها و شوراهای حل اختلاف صادر یا نسبت به اسناد رسمی لازم الاجرا از مراجع غیردادگستری همچون اجراییات ثبت، دفاتر اسناد رسمی، سازمان ها یا نهاد های خاص مانند ادارات مالیاتی و …با هدف اجرای مفاد حکم یا سند، علیه شخصی که اجرا علیه اوست صادر می گردد.

بدیهی است که امکان وقوع اشتباه در مفاد اجراییه نیز مانند تمام اسناد وجود دارد. در این مقاله به تفکیک نحوه ابطال اجراییه صادره از دادگاه و اجراییات ثبت را که مهمترین و بیشترین تعداد اجراییه ها را شامل می شود بررسی می نماییم.

معنی ابطال چیست؟

ابطال اجراییه به معنی باطل کردن، فسخ نمودن و از بین بردن آثار قانونی مترتب بر آن است. محکوم علیه (شخصی که اجراییه علیه او صادر شده و باید آن را اجرا نماید) یا نماینده قانونی وی مانند وراث یا شخص ثالثی که جزو طرفین اجرا نبوده لکن اجرای حکم به حق وی خللی وارد می نماید یا در موضوع اجراییه خود را ذی نفع می داند حق درخواست ابطال اجراییه را دارند.

نحوه ابطال اجراییه صادره از دادگاه:

رایج ترین موارد ابطال اجراییات دادگاه عبارتند از :
۱- اشتباه در مبلغ محکوم به:( بدین معنی که محکوم به کمتر یا بیشتر (از آنچه که مورد حکم واقع شده است) در اجراییه قید می گردد مثلا به جای ۵۰۰ میلیون تومان در اجراییه مبلغ ۵۰ میلیون تومان ذکر می گردد.

۲- اشتباه در نوع محکوم به :به عنوان مثال به جای الزام محکوم علیه به تنظیم سند اجراییه مبنی بر پرداخت خسارت عدم انجام تعهد صادر گردد.

۳- اشتباه در هویت طرفین: نام محکوم له و یا محکوم علیه در اجراییه اشتباه درج می گردد.

۴- ابطال اجراییه یا عملیات مربوط به دستور موقت و تامین خواسته

خواهان تامین خواسته قانونا مکلف است ظرف مدت ۱۰ روز پس از صدور قرار تامین خواسته یا ۲۰روز از تاریخ صدور دستور موقت نسبت به طرح دعوای اصلی اقدام نمایند وگرنه به درخواست خوانده قرار و دستور لغو ودر صورتی که تامین خواسته و دستور موقت بعد از ابلاغ اجراییه اجرا گردد می توان اجراییه صادره در این خصوص را نیز ابطال نمود

۵- ابطال اجراییه در پی اعتراض ثالث:شخص ثالث که خود یا نماینده وی در مراحل دادرسی منتهی به حکم شرکت نداشته می تواند نسبت به حکم صادره اعتراض نموده و درخواست توقف عملیات اجرایی و یا ابطال اجراییه را مطرح نماید.

نحوه طرح دعوا:

ابطال اجراییه غالبا با تقدیم دادخواست صورت گرفته و باید در دادگاهی مطرح شود که اجراییه را صادر نموده است در دادخواست باید محکوم له به عنوان خوانده طرف دعوا قرار گیرد نه مرجع صادر کننده حکم اجرا.

در صورتی که اجراییه به اشتباه صادر شده باشد و موجب تضییع حقوق محکوم علیه یا شخص ثالث شده باشد و این حکم ضرر و زیانی را به او وارد نموده باشد، محکوم علیه یا شخص ثالث می توانند همراه با دادخواست ابطال اجراییه، تقاضای اعاده وضع به حالت سابق (جبران خسارت ناشی از حکم و برگرداندن حقوق از دست رفته محکوم علیه) را نیز داشته باشند.

 

اقسام دعوای ابطال اجراییه - آمنه آقاعلی وکیل دادگستری

اقسام دعوای ابطال اجراییه – آمنه آقاعلی وکیل دادگستری

اعتراض به اجراییه ثبتی:

این اعتراض را باید در در دو حالت بررسی نمود زیرا مرجع رسیدگی در دو حالت کاملا متفاوت می باشد.

الف) اعتراض به عملیات اجرایی در ثبت در صورتی که اعتراض نسبت به شکل عملیات یا اشتباهات محاسباتی باشد:
بعد از صدور دستور اجرا عملیات اجرایی شروع و متوقف نمی شود و متعهد علیه سند یا هر شخص ذینفع، که به نحوه عملیات اجرایی اعتراضی داشته باشد باید شکایت خود را با ذکرادله و به همراه مدارک و مستندات به رئیس ثبت محل تقدیم نماید و رئیس ثبت موظف است به قید فوریت نسبت به شکایت رسیدگی و به صورت مدلل رای صادر نماید. نظر رئیس ثبت به شخص معترض ابلاغ و اگر نامبرده نسبت به تصمیم رئیس ثبت اعتراض داشته باشد، باید ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ تصمیم، شکایت خود را تنظیم و به ثبت محل و یا هیات نظارت صلاحیتدار تسلیم نمایند تا هیات نظارت نسبت به شکایت رسیدگی و تصمیم گیری نماید. نظرهیات نظارت قطعی است.

۲- در صورتی که نوع اعتراض به نحوی باشد که نیازمند رسیدگی قضایی و به صورت ترافعی باشد و یا عملیات اجرایی خاتمه یافته باشد:
رسیدگی هیات نظارت در صورتی است که عملیات اجرایی خاتمه نیافته باشد در صورتی که پرونده در اداره ثبت مختومه شده باشد به نظر رسیدگی در صلاحیت محاکم دادگستری می باشد.زیرا اولا حسب رای وحدت‌ رویه شماره ۷۸۴ـ۱۳۹۸/۹/۲۶ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور که مقرر می دارد:
نظر به این که طبق ماده ۸ قانون اصلاح بعضی از مواد قانون ثبت و قانون دفاتر اسناد رسمی مصوّب ۱۳۲۲/۶/۲۷ ترتیب شکایت از طرز عمل و اقدامات اجرایی و مرجع رسیدگی به آن و به طور کلی آنچه برای اجرای اسناد رسمی لازم است طبق آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم‌الاجرا و طرز رسیدگی به شکایت از عملیات اجرایی مصوب ۱۳۸۷/۶/۱۱ ریاست قوه قضاییه است و ماده ۱۶۹ این آیین نامه، مرجع صالح برای رسیدگی به شکایت از عملیات اجرای ثبت را رئیس ثبت محل تعیین نموده و در مواردی که ثالث نسبت به مال توقیف شده ادعای حق نماید این امر مانع از مراجعه او به دادگاه صالح و اقامه دعوی برای اثبات حقانیت خود نیست.
اعتراض ثالث را در صلاحیت محاکم دادگستری قرار داده است.
ثانیا: به موجب اصل۱۵۹ قانون اساسی، دادگستری مرجع رسمی تظلمات است و این صلاحیت عام می باشد و صلاحیت رییس ثبت، صلاحیتی خاص و استثنایی می باشد که باید در موضع نص تفسیر گردد
لذا در صورتی که موضوع مورد شکایت نیازمند رسیدگی قضایی باشد یا عملیات اجرایی خاتمه یافته باشد، از صلاحیت رییس ثبت خارج بوده و در صلاحیت محاکم دادگستری میباشد. در اینصورت معترض باید دادخواست ابطال اجراییه یا عملیات اجرایی را در دادگاه مطرح نمود.

نکته:اعتراض نسبت به اجراییه باید به طرفیت شخصی اقامه گردد که تقاضای اجراییه داده است نه اداره ثبت یا دفترخانه تنظیم‌کننده اجراییه.
نظر به اینکه ابطال اجراییه و اعتراض به عملیات اجرایی پیچیدگی های خاص حقوقی دارد حتما در صورت نیاز به طرح چنین دعوایی حتما با وکیل دادگستری در اینخصوص مشورت نمایید.

 

برای مطالعه نحوه دعاوی می توانید به سایت وکیل تهران مراجعه کنید

جدیدترین تغییرات قانون چک سال ۱۴۰۰- قانون اصلاح قانون صدور چک

در پی تشدید بیماری کرونا و تعطیلی برخی از کسب و کارها ستاد ملی کرونا تصویب نمود که در بازه زمانی اول اردیبهشت تا بیستم اردیبهشت ماه، مبادلات با چک به حالت تعلیق درآمده و بانک‌ها و موسسات اعتباری از صدور گواهی عدم پرداخت چک اجتناب نموده و دادگاه ها و اجراییات ثبت نیز از صدور اجراییه خودداری نمایند.

در این مقاله آخرین تغییرات چک بررسی می گردد.
«قانون اصلاح قانون صدور چک» با هدف اعتبار بخشی بیشتر به چک و به حداقل رساندن تعداد چک های برگشتی، در سال ۱۳۹۷ به تصویب رسید و از ابتدای سال ۱۴۰۰ اجرایی می شود.
در پی تصویب این قانون بانک مرکزی صدور چک بانکی در وجه حامل را ممنوع اعلام کرد و ثبت چک به نام شخص دارنده الزامی گردید.
پشت‌نویسی و ظهرنویسی چک نیز بر اساس قانون جدید چک از ۲۱ آذر ۹۹ ممنوع اعلام و بیان گردید که پشت نویسی و هر گونه نقل و انتقال چک با درج اطلاعات در سامانه صیاد باید ثبت گردد و ذی‌نفع یا همان گیرنده چک نیز باید آن را تأیید نماید

مرحل ثبت چک در این سامانه توسط دارنده به شرح ذیل می باشد:

محله اول– احراز هویت در اینترنت بانک یا نرم افزار بانک که مخصوص موبایل طراحی شده؛ که با وارد کردن نام کاربری و رمز عبور انجام می شود. احراز هویت در این اپلیکیشن یا اینترنت‌‌بانک فقط یک بار و وپس از اخذ نام کاربری و رمز عبور انجام و این امر مستلزم این مهم است که سیم کارتی که نرم افزار بر روی آن نصب شده است حتما به نام خود شخص دارنده حساب باشد.

احراز هویت در برنامکهای موبایلی مخصوص پرداخت، از طریق ورود اطلاعات یکی از کارتهای همان بانکی که دسته چک را صادر کرده نیز امکان پذیر است.

احراز هویت در شعب بانک‌‌های عامل نیز طبق روال موجود و با مراجعه حضوری انجام می شود.

مرحله دوم– انتقال دهنده بعد از احراز هویت، اطلاعات و شناسه صیادی چک را در سامانه صیاد وارد و فیلد «بابت» را نیز تکمیل می نماید و هویت ذینفع چک یا همان انتقال گیرنده را نیز ثبت نماید.

مرحله سوم– تایید و ثبت انتقال چک بعد از استعلام .چنانچه اصالت چک تأیید شود، به معنی ثبت نهایی است و قابلیت وصول را دارد. اما اگر چک رد شود، ذی‌نفع باید با انتخاب یکی از دلایل موجود در سامانه، چک را به صادرکننده آن عودت دهد.

تفاوت ظاهری چک های جدید:

چک‌های صیادی قدیمی به رنگ سبز و صورتی چاپ شده بودند اما چک‌های جدید به رنگ پس زمینه بنفش و صورتی عرضه می گردد.از دیگر مشخصه های بارز این چک‌ها قید جمله «کارسازی این چک منوط به ثبت صدور، دریافت و انتقال آن در سامانه صیاد است» می باشد.

 

قانون صدور چک ، طرح و رنگ چک های جدید

   قانون صدور چک ، طرح و رنگ چک های جدید

 

تکلیف چک های قدیمی چیست؟
چک‌های قدیمی به روال سابق قابلیت وصول و برگشت زدن را بدون نیاز به ثبت در سامانه صیاد دارد و ظهر نویسی و انتقال انها امکان پذیر است
هدف بانک مرکزی از صدور چک های جدید نظم بخشیدن بیشتر به سیستم پولی و بانکی و بالا بردن اعتبار چک می باشد لذا امکان این وجود دارد که چک‌های موجود را با چک‌های جدید جایگزین نمود و بدین منظور، فر صت کافی در اختیار مشتریان قرار خواهد گرفت.

از دیگر تغییرات مهم، تعیین اعتبار ۳ ساله برای چک‌های جدید است و چک های جدید دارای محدودیت اعتباری میباشند.
حسب ماده ۶ قانون صدور چک مصوب سال ۹۷ در دسته ‌چک‌های جدید که به مشتریان تحویل داده می‌شود، محدودیت تاریخ اعتبار چک با عبارت” صدور این برگه‌ چک حداکثر تا مورخه …مجاز است” بر روی هر برگه چک الزاما قید می گردد و طبق این ماده تاریخ اعتبار چکهای جدید، حداکثر سه سال از تاریخ دریافت دسته چک توسط دارنده می باشد و بعد از آن مشمول مقررات قانون چک و امتیازات اسناد تجاری نمی گردد بلکه یک سند عادی مطالبه طلب محسوب می شود.

تغییر مهم دیگر درقانون جدید، در نظر گرفتن سقف اعتبار برای صادرکننده چک است. حسب مصوبه بانک مرکزی، هر دارنده دسته چک سقف اعتباری مشخصی و محدودی دارد و مجموع چک‌های صادره توسط دارنده نباید از سقف اعتبار وی تجاوز نماید. مولفه های تعیین سقف اعتباری هر فرد عبارتند از وضع معیشت صادرکننده چک، میزان حقوق و مزایای دریافتی، میزان اموال و دارایی‌های صادرکننده و…
دارندگان تا زمان پاس شدن چکهای قبلی حق صدور چک جدید را خارج و بیشتر از سقف اعتبار کسب نموده، نخواهد داشت.
به موجب قانون جدید، در صورتی که موجودی حساب برای وصول چک کافی نباشد ، بانکها مکلف هستند از سایر حسابهای قابل برداشت صادرکننده در همان بانک، برداشت و نسبت به پرداخت وجه چک برگشتی اقدام نمایند.

هدف از قوانین سخت تر و دارای ضمانت های حقوقی و کیفری، به حداقل رساندن تعداد چک های برگشتی می باشد.از جمله این ضمانت اجراها، ممنوعیت صدور دسته چک جدید برای اشحاصی است که دارای چک برگشتی هستند.

در این قانون تصریح شده است که صدور و اعطای دسته‌چک به دارندگان چک برگشتی تا زمانی که از چک های برگشتی رفع سوءاثرنشده تحت هیچ عنوان مجاز نیست.

از جمله مهمترین شرایط متقاضیان دسته چک قانون جدید این است که متقاضی نباید ورشکسته باشد و از نظر مالی ناتوان نباشد احراز اعتبار مالی شخص شرط اصلی می باشد. بعلاوه نباید در سه سال اخیر نیز چک برگشتی داشته یا سوسابقه‌ای از وی ثبت شده باشد. همچنین در صورت اخذ وام و تسهیلات بانکی باید تمامی بدهی‌هایشان اعم از چک های پاس نشده و وام ها را تسویه نموده باشند.

می توانید مقاله ای مرتبط به صفر تا صد چک های صیادی را در این لینک بخوانید:

معامله ناشی از اجبار و اکراه چه حکمی دارد؟

بررسی نقش اجبار و اکراه در نفوذ و اعتبار معامله از زبان وکیل ملکی:

از ارکان تشکیل دهنده یک رابطه حقوقی صحیح و موثر،  اراده و قصد انشایی طرفین جزو عناصر اصلی و اساسی می باشد؛ لکن اثر بخشی و نفوذ اراده منوط و مشروط به این است که اراده از رضایت و میل باطنی نشات گرفته باشد. در همین راستا ماده ۱۹۰ قانون مدنی از جمله ارکان عقد و شرایط اساسی صحت معامله را قصد طرفین و رضای آنها اعلام نموده است.

از جمله عیوب اراده می توان به اجبار و اکراه اشاره نمود.

در این مقاله به بررسی این دو موضوع می پردازیم:

۱- وضعیت معامله ناشی از اکراه ۲- وضعیت معامله ناشی از اضطرار

تعریف لغوی اکراه:

اکراه در لغت به معنای کسی را به زور و ستم به کاری واداشتن است و در اصطلاح به وادار کردن کسی به انجام کاری که به آن مایل نیست، گفته می‌شود.

تعریف اراده:

اراده، در زمره ی کیفیات نفسانی است که از اجتماع مقدّمات متعدد و گرایشهای متنوع در نفس پدید می آید و واجد نقش محوری در مسئولیت قانونی است به تعبیری دیگر اراده نیرویی نفسانی است که به واسطه‌ آن، شخص می‌تواند سلباً یا ایجاباً اقدام نماید؛ در واقع، ضرورت وجودی آن به عنوان عنصر بنیادین مشترک در تمامی اعمال حقوقی تردید ناپذیر است. مضافا اراده، بسیط نیست.

قدر متیقّن، در مقام تحلیل مؤلفه‌های اراده یا تبیین مراحل شکل‌گیری آن می‌توان گفت که ابتدا «ادراک» یا قوّه‌ی تشخیص در یک فرد مطرح است که تشخیص ماهیت رفتار، درک تبعات قانونی و آثار اجتماعی آن را ممکن می‌سازد.

مرحله‌ی بعد، «تدبّر» است که در جریان آن، شخص به سنجش برایند مضار و منافع موضوع مورد نظر می‌پردازد.

سپس در مرحله‌ی سوم، «خواست درونی» انجامِ عمل شکل می‌پذیرد و در مرحله‌ی آخِر، «تنفیذ و اجرا» مطرح می‌شود.

می‌توان گفت اراده ـ به عنوان یکی از شؤون نفس ـ در زمره‌ی کیفیات نفسانی است که از اجتماع مقدّمات متعدد و گرایشهای متنوع در نفس پدید می‌آید.

صورت‌بندی این مقدّمات، مطابق آرای مشهور متکلمان و حکما در قالب تصوّر موضوع و ادراک آن، بررسی فایده‌ی آن (مرحله‌ی تدبّر)، تصدیق به فایده، تمایل به موضوع و اشتداد میل به آن و رفع موانع، شوق مؤکّد، قدرت بر انجام و اجرای آن تبلور می‌یابد.

اعتبار قصد نیز بر مبنای توجّه (اتّجاه) اراده‌ی فاعل به انجام رفتار و تحقّق نتیجه‌ی عمل حقوقی شکل می‌پذیرد. اراده، چون جوهره‌ی رفتار ارتکابی است، سنگ بنای بنیادین هر عمل واجد آثار حقوقی نیز میباشد. از منظر حکما، اراده از اجتماع مقدّمات متعدد و گرایشهای گوناگون در نفس انسان پدید می‌آید. به اعتقاد ایشان، اراده به دنبال تصوّر و تصدیق به معنای اذعان و جزمِ به وقوع امری پدید می‌آید و هیچ فعل ارادی را نمی‌توان تصوّر کرد که از این مقدّمات علمی فارغ باشد. صورت‌بندی این مقدّمات و منازلی که اندیشه‌ی آدمی با گذر از آنها منتهی به اراده و سپس به فعل منجر می‌شود، مطابق آرای مشهور حکما، متکلمان و علمای اصول فقه به شرح ذیل است.

 

معامله ناشی از اجبار و اکراه

 معامله ناشی از اجبار و اکراه چه حکمی دارد

 

تصوّر موضوع و ادراک آن ←بررسی فایده ی آن (مرحله ی تدبّر) ← تصدیق به فایده ← تمایل به آن ← اشتداد میل به آن و تصمیم به رفع موانع ← شوق مؤکّد یا اراده ← قدرت مباشر یا غیر مباشر ← تحریک عضلات ← تحقّق فعل.

به همین اعتبار، برخی اندیشمندان مسلمان، اراده را نتیجه‌ی سلسله‌ای از اسباب (مقدّمات سببی) دانسته‌اند. برخی فلاسفه نیز در باب مقدّمات افعال اختیاری اظهار می دارند «در هر فعل اختیاری، قدر مسلّم این است که دو مقدّمه ی ادراکی و یک مقدّمه ی انفعالی و یک مقدّمه ی فعلی وجود دارد؛ دو مقدّمه ی ادراکی عبارت است از ادراک فعل و ادراک فایده ی فعل.

ادراک فعل عبارت است از تصوّر فعل و ادراک فائده ی فعل عبارت است از تصدیق موافقت اثر نهایی فعل با تمایلات حیاتی فاعل. مقدّمه ی انفعالی عبارت است از هیجان شوقی یا خوفی درونی نسبت به اثر نهایی فعل، و مقدّمه ی فعلی عبارت است از عزم و اراده که آخرین مقدّمات فعل اختیاری است و منجر به صدور فعل خارجی است. البته در انسان بویژه یک مقدّمه و مرحله ی دیگر قبل از مرحله ی عزم و اراده وجود دارد که همان مقدّمه موجب امتیاز مخصوص انسان از حیوانات است؛ این مرحله، عبارت است از مرحله ی سنجش و مقایسه و محاسبه و تأمّل».

اراده، ممکن است تحت تأثیر عواملی، با اختلال روبرو شود. عواملی که اراده را مخدوش می کنند، ممکن است در یکی از مراحل تکوین فعل ارادی واقع شوند؛ چنانچه عوامل یاد شده بر درک واقع شده و بر آن تأثیر نهند، سبب زوال یا اختلال آن می شوند؛ همچنانکه اگر بر سنجش تأثیر گذارند، سبب فساد قوّه ی تمییز یا زوال آن می شوند و اگر خواست درونی را تحت تأثیر قرار دهند، سبب نابودی یا اختلال قوّه ی تمییز می شوند و آن را از مقوّمات سالم خود فارغ می سازند، و چنانچه بر مرحله ی اجرایی یا تنفیذ تأثیر گذارند، آن را از انگیزه های مربوط، منتزع نموده یا انگیزه های وهمی یا ناصوابی را به آن می افزایند. با ایراد خدشه در این مرحله، تمایل به انجام عمل و رغبت به تحصیل اهداف آن، در معرض اختلال یا زوال قرار می گیرد.

چنانچه اکراه به درجه اجبار (سلب اراده و اختیار) برسد در این حالت به دلیل فقدان قصد، عقد باطل می‌باشد زیرا یکی از ارکان اصلی و اساسی عقد طبق ماده ۱۹۱ قانون مدنی که وجود قصد است، موجود نمی باشد. لذا رضایت بعدی نیز موجب تنفیذ عقد باطل نمی‌شود. قصد از ارکان عقد می‌باشد.

معامله ناشی از اضطرار :

اضطرار به بیم از زیان غیر قابل تحمّل چه به فعل چه ترک فعل گفته می شود. اضطرار، حالتی است که در آن، علیرغم اینکه تهدیدی از خارج متوجه شخص نمی‌گردد، فشاری از درون وی را به انجام کاری وادار می نماید که نسبت به آن رضایت کامل ندارد؛ یعنی هر چند اراده انجام آن کار را دارد، اما این اراده با رضایت و خرسندی درونی همراه نیست. ) به عنوان مثال اگر کسی برای تهیه خرج عمل فرزندش و در شرایط اضطراری ناچار شود خانه خود را بفروشد؛ این معامله صحیح می باشد.

معامله اضطراری چه حکمی دارد؟

چنانچه کسی در نتیجه اضطرار، اقدام به معامله کند مکره محسوب نشده و معامله اضطراری معتبر است. (ماده ۲۰۶ قانون مدنی)

آمنه آقاعلی- وکیل پایه یک دادگستری

نحوه تقسیم مال مشاع

نحوه تقسیم مال مشاع از زبان وکیل ملکی: زمانی که مالی بین دو یا چند نفر مشاع و مشترک باشد و احدی از شرکا قصد تقسیم و جدا نمودن سهم مشاع خویش را داشته باشد یا باید تقسیم به توافق شرکا صورت پذیرد یا از طریق مراجع قضایی و ثبتی.

در این مقاله به بررسی اقسام تقسیم در قانون مدنی می پردازیم و در ادامه دادخواست تقسیم ملک فاقد سابقه ثبتی را به عنوان نمونه ارائه می گردد.

تقسیم به چه معناست؟

تقسیم در لغت به معنی قسمت کردن، بخش کردن، توزیع و پخش کردن می باشد. در اصطلاح حقوقی تقسیم مال مشاع به معنی تعیین و تفکیک حصه هریک از شرکا و جدا نمودن سهام شرکای مال مشاع (چه منقول و چه غیر منقول) می باشد. وقتی مالی بین دو یا چند نفر مشاع و مشترک می باشد؛ هر کدام از شرکا می تواند تقاضای تقسیم مال و جدا شدن سهم خویش را نماید؛ که این امر یا به تراضی و توافق واقع می شود یا به حکم دادگاه.

 

اقسام تقسیم مال مشاع :

  • تقسیم به افراز
  • تقسیم به تعدیل
  • تقسیم به رد

 

تقسیم به افراز چگونه صورت می گیرد؟

این نوع از تقسیم در خصوص اموالی مصداق دارد که مثلی باشد و متساوی الاجزاء .به این معنی که تمام اجزای آن ارزش برابر داشته باشد مثل ۱۰۰کیلو برنج طارم.

در این حالت چون اجزای مال مشاع داری ارزش یکسان می باشد به نسبت سهم شرکا مال افراز می گردد. به عنوان نمونه ۱۰۰ کیلو برنج مشاع بین دو شریک(به فرض سهم مساوی)به دو قسمت ۵۰ کیلویی تقسیم و سهم مشاع افراز می گردد. اما اگر افراز ممکن نباشد، دادگاه می تواند به درخواست شریک، حکم به الزام شریک به فروش مال مشاع نماید.

بعد از افراز، حصه شرکا به تراضی بین آنها تقسیم می گردد و در صورتی که بین شرکا تراضی حاصل نشود؛ حصه با قرعه تعیین می شود.

 

تقسیم مال مشاع- آمنه آقاعلی وکیل ملکی

تقسیم مال مشاع- آمنه آقاعلی وکیل ملکی

نکته: در مورد املاک مشاعی، چنانچه جریان ثبتی آن خاتمه یافته باشد، حسب ماده یک قانون افراز و فروش املاک مشاعی، تقسیم به افراز لزوما در واحد ثبتی محل وقوع ملک انجام می گردد.
اما اگر جریان ثبتی آنها خاتمه یافته و مشمول تعریف افراز نیستند لکن واجد شرایط تعدیل و یا تقسیم به رد باشند و همچنین املاک مشاعی که جریان ثبتی آنها خاتمه نیافته یا دارای سابقه ثبتی نیستند، تقسیم چه تحت عناوین افراز، تعدیل یا رد مستندا به مواد ۲۰ قانون ایین دادرسی مدنی و ۱۶۳ تا ۱۶۵ قانون امور حسبی توسط دادگاه محل وقوع ملک انجام می گردد.

تقسیم به تعدیل چیست؟

در صورتی که اجزای مال مشاع دارای ارزش یکسان و برابر نباشد، می توان سهام شرکا را چنان تعیین کرد که از نظر قیمت، برابر باشد و این تقسیم در مورد مال قیمی مطرح است بدون اینکه لازم باشد مالی از خارج وارد نحوه تقسیم گردد.

چنانچه تقسیم به تعدیل بدون ضمیمه کردن مالی از خارج میسر نگردد، تقسیم باید به ضمیمه کردن مالی از خارج واقع شود.

تقسیم به رد چه زمانی ممکن است؟

در صورتی که با ضمیمه کردن مالی غیر از مال مشاع امکان تقسیم به تعدیل هم وجود نداشته باشد، برخی از شرکا مکلف هستند تا در برابر سهم بیشتری که از تقسیم عاید ایشان می گرددد، پول یا مالی به سایر شرکا بدهند. این تقسیم را به اعتبار دادن مال خارجی، تقسیم به رد می گویند.

نکته : در صورتی که نتوان به هیچکدام از روشهای مذکور مال را تقسیم نمود، شرکا می توانند تقاضای فروش مال مشاع را از دادگاه درخواست و قاضی حکم به الزام فروش مال مشترک صادر می نماید.

نمونه دادخوست تقاضای فروش ملک مشاع:

خواسته : بدوا اعلام عدم افرازملک مسکونی مشاع فرعی از پلاک ثبتی شماره ..اصلی حوزه ثبت …فاقد سند رسمی و سابقه ثبتی با جلب نظر کارشناس رسمی۲- متعاقبا الزام به تقسیم دائر بر فروش مال مشاع غیر قابل تقسیم و نهایتا تقسیم بهای حاصل از فروش آن مال
۳- مطالبه کلیه خسارات قانونی
حسب مندرجات مبایعه نامه شماره … موکل و خوانده مالکین ششدانگ(هر کدام سه دانگ) یک باب آپارتمان مسکونی فرعی از پلاک ثبتی به شماره …اصلی حوزه ثبتی… به ادرس … می باشند.
۲- ملک فاقد سند رسمی و سابقه ثبتی در اداره ثبت بوده وتمامی املاک منطقه با مبایعه نامه خرید و فروش می گردد. لذا نظر به عدم وجود سابقه ثبتی امکان افراز و یا دریافت گواهی عدم امکان افراز از طرق اداره ثبت امکان پذیر نبوده وحسب مقررات قانونی تشخیص افراز یا عدم افراز آن با دادگاه می باشد.لذا بدوا تقاضای صدور کارشناسی جهت تشخیص عدم امکان افراز ملک را دارم.
۳- متعاقبا نظر به اینکه ملک قابلیت تقسیم به هیچکدام از سه حالت تقسیم به افراز، تقسیم به تعدیل
تقسیم به رد را( به جهت دار نبودن مال دیگر جهت رد) ندارد، بدوا تقاضای اعلام عدم افرازملک مسکونی متعاقبا الزام به تقسیم دائر بر فروش مال مشاع غیر قابل تقسیم و نهایتا تقسیم بهای حاصل از فروش آن مال و ……. مورد استدعاست.

اثبات اعسار به عهده چه کسی است؟

نحوه اثبات اعسار از زبان وکیل ملکی: در مواردی که مدیون (بدهکار) توان و تمکن مالی جهت پرداخت بدهی خود را (که سررسید آن فرا رسیده است و عادتا مورد حکم قطعی واقع و منتهی به صدور اجراییه توسط دادگاه شده است)  ندارد، اقدام به طرح دعوای اعسار می نماید. در این مقاله در خصوص ادعای اعسار و نحوه اثبات آن و اینکه مدعی در چنین دعوایی چه کسی محسوب می گردد؛ توضیحات مفیدی ارائه می شود.

اعسار به چه معنی است:

اعسار در معنی لغوی به معنای سختی، مشقت و دشواری است. از لحاظ حقوقی، منظور از اعسار ناتوانی در پرداخت دین است و به کسی که به دلیل نداشتن مال( به‌ جز مستثنیات دین) قادر به تأدیه دیون خود نباشد، معسر می گویند.

از سویی به موجب قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی، عدم قابلیت دسترسی به مال، در حکم نداشتن مال است لکن این عدم دسترسی باید توسط مدیون اثبات گردد.

یعنی شخصی مال دارد اما در حال حاضر به جهتی همچون توقیف یا وثیقه بودن، قادر به استفاده از آن جهت تادیه دین نیست؛ که در این حالت شخص در حکم معسر می باشد.

در منابع فقهی معسرکسی است که دارایی وی از بدهیش کمتر باشد و آن حالت را اعسار گویند و اگر حاکم شرع حکم به احراز این حالت داد آن شخص را مفلس گویند و خود حالت مذکور را افلاس نامند، به عبارت دیگر کسی که دارایی او به اندازه ٔ بدهی او نباشد دو حالت دارد یکی حالت پیش از ثبوت آن حالت نزد حاکم شرع که آنرا اعسار گویند و دیگر حالت وی پس از ثبوت که آن را افلاس گویند.فقها از اعسار در باب تفلیس ،قضا و شهادت بحث نموده اند.

 

طرح دعوای اعسار

طرح دعوای اعسار

ادعای اعسار به دو صورت مطرح می شود:

۱- اعسار مطلق
۲- اعسار به تقسیط

در حالت اول مدیون، اعلام می دارد که هیچ مالی نداشتد و شغل و درامدی برای پرداخت به اقساط بدهی نیز در حال حاضر، ندارد؛ بنابراین تقاضای معافیت مطلق از پرداخت دین و صدور حکم به اعسار مطلق را از دادگاه دارد.

در صورت پذیرش ادعا، از پرداخت معاف بوده و حتی به صورت تقسیط نیز ملزم به پرداخت بدهی نخواهد بود؛ اما هر زمان مالی از او بدست آید؛ طلبکار می تواند ان را معرفی تا توقیف و محکوم به از آن وصول شود.

اما در حالت دوم که غالب دعاوی اعسار بدین عنوان طرح می شود؛ مدیون مدعی می شود، توان پرداخت یک جای محکوم به را ندارد، اما با عنایت به توان کار و میزان درآمدی که دارد، قادر است به صورت قسطی بدهی اش را پرداخت نماید، در این صورت به تشخیص دادگاه ضمن پذیرش اعسار، حکم به پرداخت بخشی از بدهی به عنوان پیش قسط و الباقی به صورت اقساط ماهانه در مدت معینی محکوم می گردد.

مهمترین موضوع در ادعای اعسار، نحوه اثبات آن می باشد؛ اینکه بار اثبات این امر به عهده چه کسی است، مورد اختلاف فقها می باشد.

در خصوص نحوه اثبات اعسار بین فقها اختلاف و تردیدهایی وجود دارد. لکن به صورت اجمال می توان نظر مشهور را اینگونه خلاصه نمود:

در صورتی که دین مسبوق به اخذ مال نبوده یا به عبارت دقیق تر دین منشا مالی نداشته یا عکس آن احکام جداگانه ای دارد:
نخست، اگر دین منشا مالی نداشته یا مسبوق به اخذ مال نباشد (یعنی مدیون درازای دین مالی دریافت ننموده باشد) باید اصل را بر عدم ملائت گذاشت و قول مدیون مبنی بر عدم تمکن مالی را مقدم دانست و قول او با قسم (یمین) مقدم است. مانند دین ناشی از مهریه که با انعقاد عقد نکاح بر ذمه مرد تعلق می گیرد.

مشهور برای اثبات ادعای خود، به قاعده فقهی ” الیمین علی من انکر” استناد نموده و معتقدند ادله فوق الاشاره عمومیت داشته و شامل محل نزاع نیز می شود. یعنی در صورت اختلاف بین مدعی اعسار و منکر آن، قسم بر عهده منکر می باشد و بار اثبات بر عهده خوانده دعوا است. البته اختلاف نظرهایی نیز بین فقها در این خصوص وجود دارد؛ مثلا صاحب جواهر در جلد ۲۵،معتقد است مدیونی که دینش مسبوق به مال نباشد، منکر است و در مقابل محقق حلی در جلد دوم شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، بدون آنکه متعرض منکر بودن چنین مدیونی شود، قول او را مقدم می داند.

دوم: مدیونی که دین وی منشا مالی داشته یا ملائت سابق وی محرز است؛ مدعی محسوب شده و طبق اصل باید برای اثبات خلاف آن دلیل اقامه کند.
طرفداران این عقیده به اصل استصحاب تمسک جسته و بقای مال را استصحاب می نمایند.

به نظر می رسد نویسندگان ماده ۷ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی هم با نظر مشهور هم داستان شده و اشعار داشته اند:
« در مواردی که وضعیت سابق مدیون دلالت بر ملائت وی داشته یا مدیون در عوض دین، مالی دریافت کرده یا به هر نحو تحصیل مال کرده باشد، اثبات اعسار برعهده او می باشد مگر اینکه اثبات نماید آن مال تلف حقیقی یا حکمی شده است که در این‌ صورت و نیز در مواردی که مدیون در عوض دین، مالی دریافت ننمرده یا تحصیل نکرده باشد؛ چنانچه خوانده دعوای اعسار نتواند ملائت فعلی یا سابق او را ثابت کند یا ملائت فعلی یا سابق او نزد قاضی محرز نباشد ادعای اعسار با سوگند مدیون مطابق تشریفات مقرر در قانون آیین‌دادرسی مدنی پذیرفته می‌شود».