نمونه لایحه اعتراض به نظر کارشناس

ریاست محترم شعبه ۵۰ مجتمع قضایی شهید مدنی

با سلام

احتراما در خصوص پرونده کلاسه … به خواسته مطالبه خسارت تاخیر تادیه ضرر و زیان ناشی از جرم به وکالت از احدی از خواندگان ظرف مهلت مقرر قانونی ضمن اعتراض به نظریه تکمیلی کارشناس رسمی دادگستری، پیرو دستور غیرقانونی مقام محترم قضایی به کارشناس مبنی بر محاسبه خسارت تاخیر تادیه از تاریخ طرح شکایت!!!! ضمن اعتراض شدید به این دستور غیرقانونی و ناقض آشکار مقررات قانونی به استحضار می رساند:

نظریه تکمیلی اصداری خلاف مقرارت قانونی بوده و به هیچ وجه مورد قبول موکل نبوده ضمن اعتراض به آن تقاضای صدور نظریه تکمیلی مجدد یا ارجاع امر به هیات سه نفره کارشناسی و محاسبه عادلانه و واقعی خسارت از تاریخ دادخواست مطالبه ضرر وزیان که در سال ۸۶ میباشد و نیز کسر مبالغ پرداختی توسط پدر موکل در سالهای مختلف را دارم . توضیحا به استحضار می رساند:

اولا: در رویه ارای قضایی این اولین باری است که مقام قضایی دستور محاسبه خسارت تاخیر تادیه را از تاریخ شکواییه صادر می نماید یعنی از زمانی که هنوز جرمی اثبات و محرز نشده که به دین یا بدهی تبدیل گردد!!!!! در حالیکه مقررات قانونی از جمله قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی و ماده ۵۲۲ ق.ا.دم چندان در خصوص تاریخ محاسبه خسارت تاخیر تادیه صراحت دارد که حتی نیاز به توضیح نیست.

حسب ماده ۵۲۲ ق.ا.د.م اولا خسارت تاخیر به دین مسلم و مسجل (از جمله مبلغ مندرج درچک یا سفته که اقرار کتبی صادرکننده به بدهی محسوب) یا به محکوم به تعلق می گیرد و عنوان محکوم به شامل دینی است که با رسیدگی قضایی اثبات شده و با قطعیت دادنامه به دین مسجل تبدیل شده است(از عالم ثبوت به عالم اثبات وارد شده است) در مانحن فیه خسارت تاخیر تادیه مربوط به دینی است که ناشی از جرمی می باشد که اثبات وقوع آن جرم نیازمند رسیدگی قضایی مبنی بر وقوع جرم، صدور حکم  به محکومیت و قطعیت آن و حتی نهایی شدن می باشد و در دادنامه کیفری که با طرح شکواییه در سال ۸۰ شروع شده است تنها به وقوع جرم و مجازات کیفری آن که حبس و جزای نقدی می باشد، حکم صادر گردیده است.

نمونه لایحه اعتراض به نظر کارشناس – آمنه آقاعلی-وکیل تهران

 

عنوان ضرر و زیان ناشی از جرم دعوای مجزایی است که نیازمند مطالبه و تقدیم دادخواست حقوقی بوده و تاریخ تقدیم دادخواست تاریخ مطالبه محسوب و خسارت تاخیر تادیه باید از آن تاریخ محاسبه گردد نه از تاریخ شکایت کیفری که به جنبه کیفری موضوع رسیدگی می نماید و اگر مقرر بود ضرر و زیان ناشی از جرم با شکواییه رسیدگی گردد نیازمند رسیدگی حقوقی و طرح دادخواست حقوقی نبود و ضرروت طرح دعوای حقوقی امری عبث می بود.

حال چگونه مقام محترم قضایی دستور محاسبه خسارت از تاریخ شکایت  ۱۳۸۰/۱۲/۲۸ (که هنوز نه جرم محرز بوده و نه دین و نه مبلغ آن اثبات شده) را صادر نموده است!!!!!!

دادنامه مستند دعوا به شماره .. مورخه۸۶/۹/۵  صادره از شعبه … دادگاه عمومی جزایی می باشد که مبلغ ضرر و زیان ناشی از جرم را ۱/۸۴۵/۵۷۶/۰۰۰ ریال تعیین نموده است .

این دادنامه به موجب دادنامه شماره ۸۹۰۰۲۲۱۷۰۰…مورخه ۸۹/۳/۱۳ شعبه ۱۷ تجدیدنظر با همان مبلغ قطعی شده است.

بنابراین به استناد دادنامه مستند دادخواست مبلغ محکومیت ۱/۹۸۵/۱۴۶/۰۳۲ ریال میباشد نه مبلغ  ۱،۰۷۸،۳۶۹،۰۳۷ ریال و با توجه به تاریخ حکم ضرر و زیان ناشی از جرم که مورخه ۸۶/۹/۵ می باشد دادخواست ضرر و زیان نیز باید در سال ۸۶ مطرح شده باشد و باید بر مبنای تاریخ دادخواست مبلغ خسارت تاخیر محاسبه شود و بر مقام قضایی و کارشناس رسمی لازم و ضروری است که حتی دادخواست مطالبه ضرر و زیان را (جهت اثبات تاریخ طرح دعوا و قانونی بودن مبدا محاسبه خسارت) به عنوان مستند نظریه ارائه نمایند نه اینکه صرفا بر مبنای اظهارات طرفین تاریخ و مبلغی را مشخص نمایند.

لذا تاریخ قطعیت دادنامه یا لااقل تاریخ طرح دادخواست ضرر و زیان ناشی از جرم که در سال ۸۶ بوده مبدا قانونی محاسبه خسارت تاخیر می باشد نه تاریخ شکایت!!!!و نظریه تکمیلی خلاف واقعیت و قانون صادر شده است.

این اقدام خروج از عدل و بی طرفی مقام قضایی است که سزاوار قوه قضاییه و مقام قضایی که مظهر و سنبل عدالتش، علی ابن ابیطاب بوده که از محاکمه برادر خطاکار خویش چشم پوشی ننمودند، نیست

در حالیکه دادگستری باید مرجع تظلمات باشد و بر مبنای عدالت رسیدگی نماید.

مقام محترم قضایی اشراف داشته باشند که اگر پدر موکله به خیانت در امانت محکوم شده است خواهان نیز متقابلا به همان جرم در برابر ایشان محکوم شده و درصدی از محکوم به مرحوم  با محکوم به خواهان در پرونده تهاتر شده است. پس بر مرجع قضایی سزاوار و عادلانه نیست که فریب مظلوم نمایی های ایشان را خورده و ایشان را معصوم و پاک ،راستگو و مبری و مظلوم قلمداد نموده و پدر مرحوم ایشان را ظالم و ستمگر در حق ایشان بداند و به هر نحوی بخواهند به خواهان کمک نماید؛ حتی با نقض آشکار قانون و دستور به محاسبه خسارت از تاریخ شکایت!!!!

ثانیا : همانگونه که ذکر شد پیرو شکایت پدر موکله، خواهان نیز در خصوص اموال شرکت به خیانت در امانت محکوم شده و مبلغ ۱۲۷/۳۸۱/۰۸۰ ریال ضرر و زیان ناشی از جرم برای ایشان تعیین و قطعی شده است که این مبلغ با بدهی مورث موکله در دادنامه موضوع دعوا به موحب نامه شماره ۹۱۱۰۱۱۰۲۸۴۳… در سال ۹۱ تهاتر شده است که نامه در پرونده کیفری موجود است و کارشناس در نظریه قبلی هم به این موضوع اشاره کرده بودند و مستند به آن مبلغ محکوم به کسر شده بود.

در مورخه ۱۳۸۹/۶/۲۵ پدر موکله شخصا اما به نام شرکت پارس … مبلغ ۱۵۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال به حساب دادگستری بابت خسارت احتمالی واریز نموده بود که به موجب نامه شماره ۹۱۱۰۱۱۰۲۸۴…. مورخه ۱۳۹۱/۹/۱۸ و ظهر این نامه و دستور دادرس وقت،کل ۱۵ میلیون تومان بابت قسمتی از محکوم به ، به خواهان تحویل داده شده است که رسید دریافت وجه در پرونده ۸۹۰…  کیفری موجود میباشد و کپی آنر ا نیز داریم و کارشناس در نظریه اولیه نیز مستند به همان نامه مبلغ محکوم به را کسر نمودند حال چه اتفاقی افتاده که در نظریه تکمیلی نظر ایشان یکباره و بدون مستند تغییر می نماید!!!!

در نظریه تکمیلی تنها مستند به اظهار خواهان و انکار ایشان به تعدیل ۱۵ میلیون تومان به مبلغ ۷ و ۵۰۰ صورت گرفته است!!!!

اگر قرار است کارشناس بر مبنای اظهارات طرفین نظریه صادر نماید چرا باید هزینه کارشناسی پرداخت شود؟؟

یا باید کارشناس محترم برای مطالعه پرونده به شعبه کیفری مراجعه یا ریاست محترم دادگاه مدارک مورد نیاز را پیرو استعلام از شعبه کیفری مطالبه نماید.

با احتساب مبالغ پرداختی مذکور حسب نامه اعلام وضعیت زندانی و نامه ۹۳۱۰۱۱۰۲۸۴…. مورخه ۹۳/۴/۲۱ مبلغ محکومیت پدر موکله تا آن زمان( تا سال ۹۳) ۷۸۲/۷۶۴/۹۴۹ ریال بوده است.

به موجب نامه شماره ۲۶۲ مورخه ۹۴/۱/۱۷ از سازمان ثبت اسناد املاک کشور در پاسخ به نامه ۹۲۰…/۹۲ مورخه ۹۴/۱/۱۷  دادگاه عمومی شهرستان سنقر ،مبلغ محکوم به با احتساب خسارت تاخیر تادیه آن تا سال ۱۳۹۴  مبلغ ۸۵۷/۷۶۴/۹۴۹ ریال می باشد.

با توقیف حسابها و برداشتهای دیگر خواهان محترم ،به موجب نامه شماره ۱۳۹۹۱۶۸۰۱۵۹۰…ورخه ۱۳۹۹/۱۲/۱۲  صادره از شعبه سوم اجرای احکام کیفری، نهایتا در برج ۱۲ سال ۹۹ مبلغ محکوم به باقی مانده ۸۳۲/۰۲۲/۲۵۱ ریال بود که در مورخه ۹۹/۱۲/۲۴  به حساب دادگستری واریز شده و تاریخ تسویه دین تاریخ مذکور بوده و از این تاریخ دین ادا شده است و واریز مبلغ به حساب دادگستری مانع تعلق خسارت تاخیر تادیه می باشد.

اینکه خواهان محترم چند ماه بعد برای دریافت وجه مراجعه نموده وی را مستحق دریافت خسارت نمی نماید.

واقعا خنده دار است که در نظریه کارشناس انتهای تاریخ محاسبه خسارت تاخیر تادیه را خرداد ماه ۱۴۰۰ و به ادعای کارشناس تاریخ برداشت وجه توسط خواهان تعیین نموده است!!!!!!!!!

شاید خواهان ۱۰ سال دیگر به پول خویش مراجعه می نمود آیا خسارت این تعلل را موکل باید پرداخت نماید؟

مبلغ خسارت تاخیر تادیه با یک سرچ عادی در اینترنت توسط نرم افزارهای موجود از جمله از سایت خود قوه قضاییه قابل محاسبه می باشد. شاخص های محاسبه شده و مبلغ تعیینی کاملا واهی و مخالف مقررات قانونی است.اگر کارشناس محترم سواد حقوقی ندارند چنین پرونده هایی که برای محاسبه،  ماده قانونی صریح و شاخص های صریحی دارد را نپذیرند یا حداقل در این خصوص مطالعه نمایند و چنین نظریات خلاف اشکار قوانینی را صادر ننمایند.

مقام محترم قضایی توجه فرمایند که با دستور به کارشناس در خصوص محاسبه خسارت از تاریخ شکواییه و محاسبه تا تاریخ دریافت وجه نه واریز آن و تادیه بدهی توسط محکوم علیه  به حساب دادگستری و تسویه دین و محاسبه ناعادلانه بدون کسر پرداختی ها در طول سالها و محاسبه با شاخصی از خود اختراع شده و تغییر نظریه از ۵۰۰ میلیون به ۳ میلیارد و ۲۰۰ تومان علاوه بر اینکه نقض اشکار عدالت و قوانین مصرح می باشد موجب بار مالی به موکله گشته که باید هزینه کارشناسی غیر ضروری مجدد پرداخت نمایند؛ اضراری که به شخص وارد می شود و زیبنده مرجعی که باید مانع تظلمات گردد نیست.

با عنایت به مطالب معروضه اولا تقاضای مطالبه کپی دادخواست ضرر وزیان ناشی از جرم خواهان و رسید دریافت ۱۵ میلیون تومان خسارت احتمالی واریزی توسط خواهان و سایر مستندات در پرونده اجرایی کیفری ثانیا محاسبه عدلانه خسارت از تاریخ تقدیم دادخواست حقوقی  تا برج ۱۲ سال ۹۹ و کسر صحیح مبالغ پرداختی و محاسبه قانونی خسارت تاخیر تادیه به موجب نظریه تکمیلی توسط کارشناس اول یا ارجاع امر به هیات سه نفره کارشناسی مورد استدعاست.                                             با سپاس فراوان

برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت وکیل تهران مراجعه فرمایید.

نحوه شکایت از قضات

قضات نیز مانند تمام اشخاص ممکن است در حین انجام وظیفه مرتکب تخلف یا جرمی شوند. قانون گذار برای رسیدگی به تخلفات، جرایم و دعاوی مربوط به قضات چاره اندیشی کرده و قوانینی را در این خصوص وضع نموده است. به جرایم ارتکابی توسط قضات در دادسرا و دادگاه های کیفری طبق قوانین موضوعه کیفری رسیدگی و به دعاوی حقوقی نیز همچون سایر اشخاص عادی، در دادگاه های حقوقی رسیدگی می شود. اما اگر قاضی حین انجام وظیفه مرتکب تخلفی شود و این تخلف مربوط به شغل و حرفه قضاوت باشد در دادسرا و دادگاه عالی انتظامی قضات به این امر رسیدگی می گردد .

اهمیت قضاوت قضات

نحوه قضاوت ، داوری قضات و میزان اهمیت آن از دید پیامبر (ص)

در ادامه نمونه لایحه شکایت از یک قاضی ارائه می گردد.

…..

احتراماً به وکالت از شکات انتظامی، به استحضار مقام عالی می رساند:

حسب دلایل مشروحه ذیل و مستند به موارد و مواد قانونی ذکر شده از قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۳۹۰ مشتکی عنه در رسیدگی خویش در پرونده مورد اشاره مرتکب تخلفات عدیده به شرح ذیل می باشد که تقاضای رسیدگی را دارم:

موکلین (پیمانکار) طی انعقاد قرارداد با شرکت آب و فاضلاب استان …(کارفرما) وجه قراردادی( حق الزحمه) را به صورت ارزی و ریالی تعیین می نمایند. موکلین پروژه را به اتمام رسانده، در حالیکه در خصوص ادای دین و بخشی از حق الزحمه بین پیمانکار و کارفرما اختلاف حادث می گردد. نظر به وجود شرط داوری در قرارداد موضوع اختلاف جهت صدور رای به مرکز داوری اتاق بازرگانی ایران ارجاع شد و پس از رسیدگی رای داوری به نفع موکلین صادر می گردد. حسب مفاد رای، کارفرما محکوم به پرداخت مبلغ ۳۸۵۸۵۳ دلار امریکا در حق موکلین می گردد. متاسفانه محکوم علیه به اجرای رای تمکین ننمود و موکلین پس از گذشت چهار سال تقاضای اجرای رای داوری نمودند که پرونده در شعبه …دادگاه عمومی حقوقی شهرستان همدان مطرح و مورد رسیدگی قرار گرفت و پس از تشکیل جلسات و استماع دفاعیات طرفین، اجراییه صادر و منتهی به تشکیل کلاسه اجرایی شد. پیرو اطاله اجرای حکم در اجرای احکام به عناوین و بهانه های مختلف و گذشت دو سال از زمان تشکیل کلاسه اجرایی، نهایتا پرونده مجددا برای رسیدگی به رفع ابهامات به شعبه … دادگاه عمومی حقوقی با تصدی مشتکی عنه، جهت رفع ابهام در خصوص محاسبه نرخ دلار ارسال گردید؛ که آن شعبه محترم جلسه ای با حضور نمایندگان هر دو طرف تشکیل و بعد از استماع اظهارات هر دو طرف و تبادل لوایح و بررسی کامل موضوع، طی اظهارنظر قضایی صراحتا اعلام نمودند که “پرونده فاقد ابهام است لذا برای اجرای رای به اجرای احکام مدنی اعاده گردد” ایشان در این اظهارنظر صراحتا درستی اجراییه اصداری و پرداخت دلار به نرخ روز(نرخ بازار) را تایید نمودند.

لکن متاسفانه با اعمال فشار از ناحیه محکوم علیه در اقدامی خلاف قانون و با نقض قرارداد، بدون مستند و دلیل، تغییر نظر داده و دستور به محاسبه و پرداخت دلار به نرخ بانک مرکزی( ۴ هزار تومان) صادر می‌نمایند که موجب ضرر سنگین و فاحش به موکلین می‌شود.

در حالیکه حسب نظریه مشورتی مورخ ۹۵/۳/۲۵ مبنای پرداخت باید در صورت متعذر بودن محکوم علیه، با توجه به ملاک ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی، قیمت آن به صورت تراضی طرفین و در صورت عدم تراضی بهای آن به قیمت یوم الادا به نرخ بازار آزاد مطالبه و از محکوم علیه وصول می گردید و موکل هیچ گونه رضایتی در این خصوص نداشته و خواستار اجرای دقیق اجراییه یعنی مبلغ مشخص دلار و یا در صورت تعذر تهیه نمودن دلار، محاسبه به نرخ بازار آزاد دلار می باشد. زیرا صرفا ارز از طریق بازار آزاد قابل خرید و فروش بوده و بدین طریق می توان ضرر و زیان محکوم له را جبران نمود و محکوم له با دریافت مبلغ ریالی دلار باید در شرایطی قرار بگیرد که بتواند در همان روز، همان مقدار دلار را تهیه نماید.

از سویی رای داور نیز صراحتا به تعیین قیمت با استعلام از سه روزنامه کثیر الانتشار داخلی تاکید نموده است.

در نتیجه موکل به مبلغ محاسبه شده اعتراض نموده که با دستور ریاست دادگستری شهرستان در تاریخ ۳۰/۹/۹۹ پرونده به شعبه محترم …عمومی حقوقی برای بررسی و اتخاذ تصمیم ارسال اما متاسفانه بلا اقدام و بدون هیچ دستوری به اجرای احکام برگردانده شد( از جمله تخلفات مشتکی عنه مورد مذکور می باشد) که طی درخواست مجدد از ریاست کل دادگستری درتاریخ ۱۸/۳/۱۴۰۰ باز هم پرونده به این شعبه ارسال لکن متاسفانه قریب به ۲ ماه و نیم است هیچ اقدامی و دستوری داده نشده است( تخلفی دیگر از مشتکی عنه)

شرح تخلفات:

۱- حسب ماده ۱۵ قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۳۹۰:

مرتکبان هر یک از تخلفات ذیل با توجه به اهمیت و شرایط ارتکاب به یکی از مجازاتهای انتظامی‌درجه چهار تا هفت محکوم خواهند شد:

۷ـ تأخیر غیرموجه بیش از یک ماه در صدور رأی و اجرای آن

تقصیر و تخلف درعدم رسیدگی به اعتراض به نحوه اجرای رای علیرغم گدشت ۸ ماه از اولین ارجاع و ۲ ماه  و نیم از ارجاع دوم.

۲- ماده ۱۴ – 

مرتکبان هر یک از تخلفات ذیل با توجه به اهمیت و شرایط ارتکاب، به یکی از مجازاتهای انتظامی‌درجه یک تا چهار محکوم می‌شوند:…

قاضی از دیدگاه امام صادق (ع)

قاضی از دیدگاه امام صادق (ع)

۸ ـ اهمال در انجام وظایف محوله از جهت بلاتکلیف رها نمودن پرونده و اطاله دادرسی به مدت نزدیک به ۳ ماه و …

۳- ماده ۱۶ـ مرتکبان هر یک از تخلفات زیر با توجه به اهمیت و شرایط ارتکاب، به یکی از مجازاتهای انتظامی درجه شش تا ده محکوم می‌شوند:

۵ ـ استنکاف از رسیدگی و امتناع از انجام وظایف قانونی به دلیل عدم رسیدگی به اعتراض موکلین و تعیین تکلیف پذیرش یا رد آن

۴-  حسب ماده ۱۷ـ مرتکبان هر یک از تخلفات ذیل با توجه به اهمیت و شرایط ارتکاب، به یکی از مجازاتهای انتظامی‌درجه هشت تا سیزده محکوم می‌شوند:

بند ۴- خروج از بی‌طرفی در انجام وظایف قضائی که از وظایف شرعی اوست.

متاسفانه قاضی محترم از بی طرف بودن در این پرونده خارج شده و با استنتاج و تفسیر شخصی برخلاف مقررات آمره قانون اجرای احکام، نظریه مشورتی و شرایط توافق شده قراردادی و با نقض رای داور، نرخ دلار را به قیمت بانک مرکزی محاسبه نموده و موجب تضرر موکلین گردیده اند .

۵- ماده ۱۸ـ تخلف از قوانین موضوعه که در این قانون یا سایر قوانین، برای آن مجازات پیش بینی نشده است با توجه به اهمیت و شرایط ارتکاب، مستلزم یکی از مجازاتهای انتظامی‌درجه دو تا پنج است.

تبصره ـ اگر تخلف از قانون، عمدی و برای اجرای مقصودی له یا علیه یکی از اصحاب دعوی یا به لحاظ پذیرفتن توصیه و مغلوب نفوذ شدن صورت گیرد و منتهی به تضییع حق یا تأخیر در انجام وظیفه یا ترک آن گردد، مرتکب نسبت به اهمیت و شرایط ارتکاب، به یکی از مجازاتهای انتظامی‌درجه هشت تا سیزده محکوم می‌شود.

حالیه با ارائه این شکواییه و نظر به مطالب معروضه تقاضای رسیدگی و مجازات نامبرده بر مبنای مواد و بندهای مذکور مورد استدعاست.

با سپاس فراوان

برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت وکیل تهران مراجعه کنید

نمونه لایحه تسلیم به رای در پرونده قاچاق کالا 

تسلیم به رای به معنی پذیرش رای بدوی کیفری و عدم اعتراض و تجدیدنظرخواهی به آن می باشد که اگر محکوم علیه از حق اعتراض خویش اعراض نماید؛ می تواند از تخفیفاتی که قانونگذار برای جلوگیری از اطاله دادرسی در نظر گرفته است؛ بهره مند شود. این تخفیف در ماده ۴۲۲ قانون ایین دادرسی کیفری پیش بینی شده است. نکته حائز اهمیت در تخفیف مورد نظر فقط در مجازاتهای تعزیری اعمال می گردد و در حدود و قصاص و دیات (که مجازات شرعی محسوب می شود) قابل اعمال نیست.

در ادامه نمونه لایحه اعمال ۴۲۲ قانون آیین دادرسی کیفری در مجازات قاچاق کالا که برای محکوم علیه توسط وکیل نگارش یافته است ؛ ارائه می گردد.

ریاست محترم شعبه … بدوی تعزیرات حکومتی …   

با سلام

احتراما اینجانب …متهم پرونده شماره بایگانی … بدیوسیله ظرف مهلت مقرر قانونی و پیش از انقضای موعد ۲۰ روزه تجدیدنظر خواهی ضمن اسقاط حق تجدیدنظر و تسلیم به رای صادره به عرض میرسانم:

در مورخه …. اینجانب که اطلاعی از قوانین گمرکی و صادرات کالا نداشته جهت تامین هزینه های شخصی و بدون اطلاع از اینکه همراه داشتن زعفران برای خروج از کشور دارای محدودیتهای قانونی است و نیازمند مجوز از مراجع!!!! (که شاید ۹۹ درصد مردم جامعه نیز از آن بی اطلاع باشند چون زعفران جزو کالاهای مجاز و مشروع است و همچون مثلا مشروبات الکلی کالای ممنوعه نمی باشد) ۶ کیلو و نیم زعفران را به همراه خود در چمدان داشتم که زمانیکه چمدان را برای بررسی در زیر اشعه ایکس قرار داده و با اعلام خودم و قبل از اینکه مامور بازرسی چمدان را باز کند شخصا اعلام داشتم که در چمدان ۶ کیلو و نیم زعفران دارم و قبل از خروج از گیت بازرسی، زعفرانها توسط مامور مصادره شد. لکن متاسفانه در گزارش مامور اعلام شده بعد از خروج از گیت و عبور از ایکس ری!!!!

تقاضای بررسی فیلم های دوربین را از محضر دادگاه نمودم که متاسفانه بررسی نشد.

حالیه جدای از مباحث فوق الذکر که به جهت عدم خروج کالا از کشور باید جرمی عقیم لحاظ می شد یا در بدترین حالت ممکن باید شروع  به قاچاق کالا در نظر گرفته می شد و با عنایت به اینکه اولا تمام زعفران ها مصادره شد و از آن بابت ضرر قابل توجهی متوجه اینجانب شد ثانیا اینجانب فاقد سابقه محکومیت کیفری بوده و از قوانین آگاهی نداشتم لذا بدینوسیله ضمن اسقاط حق تجدیدنظرخواهی خویش و تسلیم به رای قبل از انقضای موعد تجدیدنظر تقاضای اعمال ماده ۴۲۲ قانون ایین دادرسی کیفری و تخفیف یک چهارم از جزای نقدی را دارم .

مستندات قانونی:

۱- حسب ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری:

در تمام محکومیت های تعزیری در صورتی که دادستان از حکم صادره درخواست تجدیدنظر نکرده باشد، محکوم علیه می‌تواند پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی با رجوع به دادگاه صادر کننده حکم، حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدیدنظر را مسترد نماید و تقاضای تخفیف مجازات کند. در این صورت، دادگاه در وقت فوق العاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی و تا یک چهارم مجازات تعیین شده را کسر می‌کند. این حکم دادگاه قطعی است.

۲- همچنین نظریه مشورتی شماره ۷/۹۵/۱۸۷۴ مورخ ۱۱۳۱/۱۰/۱۲ مقرر می دارد

تاریخ نظریه: ۱۱۳۱/۱۰/۱۲

شماره نظریه: ۷/۹۵/۱۸۷۴

شماره پرونده: ۱۳۷۱-۵۱-۹۵

استعلام:

با توجه به اینکه در ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری آمده است که در صورت اسقاط حق تجدید نظر و فرجامخواهی از ناحیه متهم دادگاه تا یک چهارم از مجازات وی را کسر خواهد نمود از طرفی ماده ۷۱ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز بیان می‌دارد که جزای نقدی مقرر در این قانون از سوی مرجع رسیدگی کننده قابل تعلیق و تخفیف نیست.

حال اینکه این سوال مطرح است در مواردی که فرد بابت حمل و نگهداری مشروبات الکلی و یا کلا جرائم موضوع قاچاق کالا و ارز به جزای نقدی محکوم شده ضمن اسقاط حق تجدید نظرخواهی درخواست اعمال ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی را نماید تکلیف چیست؟ آیا امکان اعمال ماده ۴۴۲ قانون مذکور وجود دارد یا خیر؟

 

نمونه لایحه تسلیم به رای در پرونده قاچاق کالا - شماره تماس وکیل: 09124199311

نمونه لایحه تسلیم به رای در پرونده قاچاق کالا – شماره تماس وکیل: ۰۹۱۲۴۱۹۹۳۱۱

 نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

فلسفه ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و اصلاحات و الحاقات بعدی، جلوگیری از تجدید نظرخواهی بی مورد است و در اینجا اعمال تخفیف در مجازات به واسطه استحقاق متهم به تخفیف در مجازات موضوع ماده ۳۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نمی‌باشد و عبارت تمام محکومیت‌های تعزیری در ماده ۴۴۲ قانون صدرالذکر و تفسیر قوانین جزایی به نفع متهم نیز اقتضای اعمال تخفیف در مجازات جزای نقدی تعیین شده در خصوص محکومان غیر قطعی جرایم موضوع قانون قاچاق کالا و ارز مصوب ۱۳۹۲/۱۰/۳ و اصلاحات و الحاقات بعدی را به لحاظ اسقاط حق تجدید نظر خواهی دارد، بنابراین ممنوعیت تخفیف در جزای نقدی موضوع ماده ۷۱ قانون اخیرالذکر مغایرتی با اعمال ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری ندارد.

۳- و همچنین به موجب نظریه مشورتی شماره ۷/۹۶/۱۱۰۸ مورخ ۱۳۹۶/۰۵/۱۶:

تاریخ نظریه: ۱۳۹۶/۰۵/۱۶

شماره نظریه: ۷/۹۶/۱۱۰۸

شماره پرونده: ۸۴۶-۱/۱۶۸-۹۶

استعلام:

در خصوص ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری چنانچه متهم حق تجدید نظرخواهی خود را اسقاط نماید آیا دادگاه مکلف به تخفیف مجازات تعیینی به میزان یک چهارم می‌باشد یا اینکه می‌تواند تخفیفی اعمال ننموده یا به میزانی کمتر از یک چهارم تخفیف دهد؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

اولاً: از یک طرف عبارت «…. به موضوع رسیدگی و تا یک چهارم مجازات تعیین شده را کسر می‌کند.» مذکور در ماده ۴۴۲ یاد شده، ظهور در تکلیف قاضی در کسر مجازات تعیین شده تا یک چهارم، دارد. ثانیاً: سقوط حق یک مرحله از دادرسی از متهم، ملازمه با تکلیف قاضی در اعمال تخفیف موضوع این ماده دارد، به عبارت دیگر برخورداری از تخفیف در مجازات در صورت تحقق شرایط مذکور در ماده ۴۴۲ قانون یاد شده، برای محکوم‌علیه، حقی قانونی است و موجب قانونی جهت محرومیت وی از تخفیف وجود ندارد. ثالثاً: تفسیر قوانین جزایی به نفع متهم در موضع شک که تضمین کننده حقوق وی در آیین دادرسی کیفری است، حکایت از آن دارد که در فرض سوال، اعمال تخفیف موضوع ماده برای دادگاه اجباری است نه اختیاری.

پیشاپیش از بذل عنایت و توجه جنابعالی کمال تقدیر و تشکر را دارم.

با سپاس فراوان

برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت وکیل تهران مراجعه بفرمائید.

اقسام مرور زمان

اقسام مرور زمان در این مقاله بررسی خواهند شد. قاعده حقوقی مرور زمان یک تاسیس حقوقی مهم، کار بردی و بسیار مفید برای سیستم قضایی هر کشور است، این قاعده موجب می‌شود که مجنی علیه و متضرر از جرمی که در احقاق حق خود کوتاهی کرده یا به خاطر کوتاهی دستگاه قضایی و عدم پیگیری شاکی، متهم تعقیب نشده است و یا به جهت اطاله دادرسی روند رسیدگی منتهی به صدور حکم نشده یا امکان اجرای حکم به جهت عدم دسترسی به متهم و یا سهل انگاری شاکی و …  فراهم نشده وقت مراجع قضایی با دعاوی کهنه و قدیمی تلف نشود و پرونده ها برای مدت طولانی در مراجع قضایی بلاتکلیف رها نشود.

ادامه مطلب

شهادت کذب و قسم دروغ چه مجازاتی دارد ؟

شهادت دروغ به این معناست که شاهد نزد مقامات قضایی(در دادسرا یا دادگاه) اظهاراتی خلاف واقعیت (شهادت برخلاف آنچه دیده یا شنیده یا شهادت بر آنچه ندیده و نشنیده) بیان کند. قسم دروغ نیز به معنی سوگند یاد نمودن نزد مقامات قضایی و رسمی بر وجود امری غیر واقعی یا شهادت بر انکار یک واقعیت است .

هم شهادت کذب و هم قسم دروغ هر دو در قانون مجازات اسلامی به صورت مجزا جرم انگاری شده و طبق قانون مرتکب قابل تعقیب و مجازات است.

برای آشنایی بیشتر با این جرایم لازم است مقدمتاً توضیحاتی در مورد شهادت و قسم به عنوان ادله اثباتی دعوا داده شود.

در قوانین موضوعه(قانون مدنی – قانون آیین دادرسی مدنی و قانون آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات اسلامی و تعدادی از قوانین خاص مثل قانون جرایم رایانه ای و غیره ) ادله اثباتی دعاوی و شکایات توسط قانون گذار مشخص و احصاء شده است و رسیدگی و اثبات هر دعوا و شکایتی نیازمند ارائه دلایل اثباتی می باشد که در این قوانین مشخص شده است و حتی در قانون مجازات برای اثبات برخی جرایم مثل لواط یا زنا  تعداد خاصی از ادله و نیز شرایط آنها احصاء شده اند؛ در صورت نبود این ادله، آن دعوا یا شکایت محکوم به شکست است. اکثر ادله احصا شده قانونی در اثبات دعاوی حقوقی و کیفری یکسان می‌باشد‌.

 

به طور کلی ادله اثبات در دعاوی حقوقی عبارتند از :

اقرار – سند – شهادت یا گواهی – سوگند – امارات قضایی( اوضاع و احوالی است که به حکم قانون یا به نظر قاضی دلیل بر امری شناخته شود. هرچند امارات قضایی، از ادله مستقیم اثبات دعوی نبوده، اما، به علم قاضی، در جهت درک واقعیت و موضوع کمک کرده و بر تصمیم وی در صدور حکم تاثیرگذار می باشند. به طور مثال نظریات کارشناس یا نتیجه تحقیق و معاینه محلی، از جمله امارات قضایی است.)

ادله اثبات در امور کیفری عبارتند از :

اقرار – شهادت – سوگند و قسامه -علم قاضی – لعان

در این مقاله چون قصد بررسی تبعات شهادت دروغ و سوگند کذب را داریم فقط به این دو دلیل قانونی و شرعی می‌پردازیم.

 

شهادت دروغ

شهادت دروغ – وکیل تهران آمنه آقاعلی

 

سوگند :

سوگند در امور حقوقی در صورتی به عنوان دلیل مورد پذیرش قرار می گیرد که مدعی دلایل دیگری برای اثبات ادعای خود نداشته باشد. در این صورت قانونا خوانده دعوا می‌تواند بر بی حقی خواهان سوگند یاد کند و دعوا ساقط و حکم به رد ادعای مدعی صادر خواهد شد.

مورد دیگر کاربرد سوگند، قبل از ادای شهادت توسط شاهدان است و گواهان نیز باید قبل از ادای شهادت سوگند به راستگویی و گفتن تمام حقیقت یاد نمایند وگرنه اظهارات ایشان اعتبار شهادت شرعی را نخواهد داشت و مطلع محسوب می شوند.

نوع دیگری از سوگند، سوگند استظهاری است که در دعوای بر میت، مدعی حق باید علاوه بر دلایل دیگری که ارائه می‌دهد بر اثبات حقانیت و صجت ادعای خویش ادای قسم کند.

شهادت:

یکی دیگر از ادله اثبات در امور کیفری و حقوقی شهادت است. شهادت عبارت” از اخبار فردی است غیر از طرفین دعوا به وقوع یا عدم وقوع جرم توسط متهم یا بر وقوع یا عدم وقوع هر امر دیگری” مثل انجام معامله رد و بدل شدن پول و … که نزد مقام قضایی در اثبات یا رد ادعای یکی از اصحاب دعوا در دادگاه بیان می‌شود.

 

از نظر مقررات فقهی و قانونی شاهد باید در زمان ادای شهادت شرایطی را داشته باشد که این شرایط در  ماده ۱۷۷ قانون مجازات اسلامی مستنبط از فقه اسلامی به شرح ذیل بیان شده است:

بلوغ – عقل – ایمان – عدالت – طهارت مولد – ذی نفع نبودن در موضوع – نداشتن خصومت شخصی با طرفین یا یکی از آنها – عدم اشتهار به تکدی گری(گدایی) – ولگرد نبودن

 

اگر شاهدی هریک از شرایط  مذکور را دارا نباشد ترتیب اثر دادن به شهادت وی منوط به نظر دادرس یا قاضی است. موارد مذکور از موارد جرح شاهد نیز می باشد.

شرایط شهادت یا سوگند دروغ:

چنان چه شخصی در دادگاه برای برائت و یا محکوم شدن یکی از اصحاب دعوا یا طرف مقابل خویش قسم دروغ یاد نماید و این قسم در رای دادگاه موثر باشد و بعد از آن ثابت شود که سوگند دروغ بوده و بتوان دروغ بودن آن را اثبات نمود و یا شاهدی بر خلاف واقع شهادت دهد و رای بر مبنای شهادت شهود به ضرر کسی صادر شده باشد شخص متضرر از رای، می‌تواند تحت عنوان شهادت دروغ یا قسم دروغ از ایشان شکایت نموده و با اثبات ادعا و کذب بودن مفاد شهادت و قسم، حکم به محکومیت شاهد و قسم خورنده صادر خواهد شد؛ متعاقبا ضرر و زیان متضرر نیز توسط شاهد یا قسم خورنده باید جبران شود.

ضمانت اجرای کیفری شهادت و قسم دروغ:

قانونگذار، برای سوگند دروغ و شهادت کذب مجازات هایی پیش بینی نموده و با توجه به مواد مذکور این اعمال جرم است و مجرم مجازات می‌شود.

در ماده ۶۵۰ قانون مجازات اسلامی مجازات شهادت کذب به این قرار است:

” هر شخصی در دادگاه نزد مقامات رسمی شهادت دروغ بدهد، به ۳ ماه و یک روز تا ۲ سال حبس و یا به یک میلیون و ۵۰۰ هزار تا ۱۲ میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد”

 

طبق تبصره این ماده مجازات مذکور در این ماده مازاد بر مجازاتی است که در باب حدود و قصاص و دیات برای شهادت دروغ ذکر شده است. یعنی اگر یکی از مجازاتهای حد یا قصاص و دیه مستند به شهادت کذب اثبات و اجرا شده باشد مجازات شهادت دروغ متناسب با موضوع شهادت بر این مجازات  اضافه می‌شود.

 

بر اساس ماده ۶۴۹ قانون مجازات اسلامی:

“هر شخصی در دعوای حقوقی یا جزایی که قسم متوجه او شده باشد سوگند دروغ یاد کند به ۶ ماه تا ۲ سال حبس محکوم خواهد شد”.

ضمانت اجرای حقوقی شهادت و قسم دروغ:

۱- پرداخت خسارت متضرر(مسئولیت مدنی)

در صورت احراز و اثبات شهادت دروغ شاهدین دروغین دارای مسئولیت مدنی نسبت به متضرر بوده و باید خسارات وارده به متضرر را  نیز جبران نمایند. برای تحقق مسئولیت مدنی نیز باید بین شهادت دروغ و ورود ضرر رابطه سببیت وجود داشته باشد. در صورت وجود این شرط متضرر می تواند از گواهان خسارات وارده ناشی از شهادت دروغ را دریافت نموده و رویه قضایی نیز دلالت بر صدور حکم به پرداخت خسارت دارد.

۲- امکان اعاده دادرسی از رای مستند به شهادت یا سوگند کذب

اگر به موجب حکم قطعی دادگاه شهادت دروغ یا قسم دروغ اثبات شده باشد و رای نیز مستند به همین شهادت یا قسم دروغ صادر گردیده باشد، محکوم علیه (متضرر) می‌تواند با ارائه حکم قطعی مبنی بر کذب بودن شهادت و قسم از رای (چه حقوقی و چه کیفری) تقاضای اعاده دادرسی نماید و دادگاه صادر کننده حکم، با پذیرش اعاده دادرسی حکم قبلی را نقض نموده و با رسیدگی مجدد حکم سابق را نقض و حکم جدید صادر می‌نماید.

 

قسم دروغ - شهادت کذب

قسم دروغ

نحوه رسیدگی به جرم:

با توجه به جرم انگاری شدن شهادت و قسم دروغ، برای اثبات و دریافت حکم باید شکایت کیفری در دادسرا مطرح شود و چون رسیدگی به هر جرمی، نیازمند تنظیم و ثبت شکوائیه و ارائه ادله است مدعی باید با مراجعه به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی، شکوائیه خویش را ثبت و برای رسیدگی به دادسرای مربوطه ارسال نماید .

 

بعد از ثبت شکایت، شکواییه به معاونت ارجاع دادسرا ارسال و بعد از دستور دادستان به مقام تحقیق که بازپرس یا دادیار می‌باشد ارجاع و مقامات مذکور برای کشف جرم و انجام تحقیقات مقدماتی و تعقیب متهم اقدامات لازم را از جمله احضار طرفین و بررسی مستندات و … انجام می‌دهند.

 

بعد از اتمام تحقیقات مقدماتی در صورتی که ادله کافی، برای انتساب جرم به متهم وجود نداشته باشد، در خصوص شکایت قرار منع تعقیب صادر شده که قابل اعتراض توسط شاکی و دادستان می باشد؛ در غیر این صورت و  با وجود دلایل اثبا تی کافی برای انتساب جرم قرار جلب به دادرسی صادر و با تایید قرار توسط دادستان نهایتا کیفر خواست علیه متهم صادر و پرونده به دادگاه کیفری برای تعیین مجازات متهم ارسال می‌شود.

قاضی دادگاه کیفری موضوع اتهام و دلایل موجود را بررسی نموده و در صورت اثبات و احراز مجرمیت، حکم مجازات قسم یا شهادت دروغ را برای مجرم، صادر خواهد کرد. بعد قطعیت رای پرونده جهت اجرای حکم، به شعبه اجرای احکام دادسرا ارسال می‌شود.

بعد از قطعیت حکم همان گونه که در بالا اشاره شده امکان طرح دعوای اعاده دادرسی و مطالبه خسارت نیز توسط متضرر مقدور می‌باشد.

 

ادامه مقالات مرتبط با امور کیفری را می توانید در سایت وکیل تهران مطالعه کنید و در صورت نیاز به مشاوره تخصصی با شماره ۰۹۱۲۴۱۹۹۳۱۱ تماس حاصل فرمائید.

 

 

مصادیق جرم محاربه و افساد فی الارض چیست؟ 

بی تردید از مهمترین اهداف هر جامعه ای برقراری و حفظ امنیت عمومی جامعه است. از جمله اموری که امنیت عمومی را مختل می‌نماید استفاده شخص یا اشخاص از سلاح‌های سرد یا گرم به منظور ایجاد رعب و وحشت عمومی چه به صورت فردی یا گروهی می‌باشد و اقدامات مذکور از جمله جرایمی است که تحت عنوان محاربه و اقدام علیه امنیت کشور یا بغی یا افساد فی الارض تلقی و در قانون جزا جرم‌انگاری شده و مجازاتهای سنگینی از جمله اعدام و حبس‌های طولانی مدت برای مرتکبین در نظر گرفته شده است.

در این مقاله به بررسی عناوین مجرمانه مورد اشاره می‌پردازیم.

 محاربه از ریشه حرب به معنی” با هم جنگ کردن”، “جنگیدن “می‌آید  که از آیه ۳۳ سوره مائده استنباط شده و به جهت اینکه ریشه قوانین ایران  فقه می باشد،با الهام از فقه امامیه در قانون مجازات اسلامی تحت دو عنوان «محاربه» و «افساد فی‌الارض» جرم‌انگاری شده است.

 فعل محارب لزوما باید موجب اختلال در امنیت عمومی و ایجاد ترس و وحشت در مردم شود. بر این اساس در قانونین کیفری مجازات‌های سنگینی را برای جرم محاربه وضع نموده‌اند؛ امّا ظاهر این آیه در طول تاریخ و در جوامع اسلامی همواره مورد سوء استفاده حکام قرار گرفته و به استناد این ایه هر گونه مخالفتی را محاربه تلقی و مخالفان سیاسی خود را به شدیدترین شکل سرکوب نموده‌اند.

در قوانین کیفری قلمرو جرم محاربه و مصادیق افعالی که مشمول آن می‌گردند چندان روشن نیست. این ابهام در ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ که مستند  قانونی این جرم در گذشته بود نیز وجود داشت.

علت این ابهام، برداشت نادرست قانون گذاران وقت از آیه مذکور است به نحویکه ایشان «افساد فی‌الارض» را عنوان مجرمانه ای مستقل از عنوان جرم محاربه دانسته و برای این دو عنوان جرم‌انگاری کرده‌اند. متاسفانه این برداشت و تفسیر اشتباه بدون توجه، دقت و بدون انجام اصلاحات لازم،  به همان شکل در قانون جدید مجازات اسلامی هم تکرار شده است. مضافاً مقنن در برخی قوانین کیفری دیگر نیز همین رویه اشتباه را دنبال کرده است و مواردی را که در آن اساساً دست بردن به سلاح و قصد ارعاب و سلب آزادی و امنیت مردم وجود ندارد، محاربه یا در حکم محاربه یا افساد فی‌الارض دانسته است. بنابراین در هر موردیکه قصد مرتکب مقابله با حکومت بوده یا اقدامات فردی عملاً در مقابله با حکومت باشد مستند به قوانین مذکور دست مجریان قانون برای محاربه دانستن عمل باز بوده؛ صرف نظر از اینکه عمل مزبور شرایط تحقق جرم محاربه از جمله دست بردن به سلاح و قصد ارعاب مردم را داشته باشد یا خیر!!!

این در حالی است که مقابله و مخالفت با حکومت اسلامی از قلمرو جرم محاربه خروج موضوعی دارد و حسب مستندات فقهی داخل در قلمرو «بغی» به معنی خروج از اطاعت امام معصوم (ع) یا حاکم عادل است که با محاربه کاملا متفاوت می باشد. هدف مرتکبین این دو جرم  نیز کاملا با هم متفاوت است.

تفاوت باغی با محارب

هدف باغی، مقابله و مخالفت با حکومت اسلامی است بدون اینکه دست به سلاح ببرد در حالیکه هدف محارب، بر هم زدن امنیت مردم و قصد وی ارعاب عموم است.

 

تفاوت باغی با محارب

جرم محاربه و افساد فی الارض- تفاوت باغی با محارب.

ماده ۱۸۰ قانون مجازات اسلامی مصوب  ۱۳۷۰ مقرر می دارد:

هرکس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی‌الارض می‌باشد.

تبصره یک:  کسی که به روی مردم سلاح بکشد ولی در اثر ناتوانی موجب هراس هیچ کس نشود محارب نیست.

تبصر ه دو: اگر کسی سلاح خود را با انگیزه عداوت شخصی به سوی یک یا چند نفر مخصوص بکشد ولی عمل او جنبه عمومی نداشته باشد محارب محسوب نمی‌شود.

همچنین ماده اعلام داشته بین سلاح سرد و سلاح گرم تفاوتی وجود ندارد.

در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ برخلاف قانون سابق فصل هشتم مستقلا به محاربه اختصاص یافته است و فصل نهم مشترکاً به جرایم بغی و افساد فی‌الارض تخصیص یافته است.

جرم محاربه در ماده ۲۷۹ قانون مجازات مصوب ۹۲ این چنین تعریف شده است:

«محاربه، عبارت از کشیدن سلاح، به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آن هاست، به نحوی که موجب ایجاد ناامنی در محیط گردد. هرگاه کسی با انگیزه شخصی، به سوی یک یا چند شخص خاص، سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسیکه به روی مردم سلاح بکشد، لکن در اثر ناتوانی، موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمی‌شود»

 

بنابراین دو شرط برای تحقق این جرم الزامی است :

 علاوه بر استفاده از سلاح سرد یا گرم(عنصر مادی) ، قصد خاص تعرض به جان، مال یا ناموس مردم، برای تحقق جرم ضرورت دارد(عنصر معنوی)لذا کسی که از ترس ماموران و بدون ترساندن مردم شلیک هوایی می‌کند را نمی توان محارب دانست. اما اگر سارقی به قصد سرقت وارد مغازه‌‌ای شود  و به منظور ترساندن صاحب مغازه و مردم سلاح بکشد چون این اقدام به نیت ترساندن و برای سلب امنیت عمومی مردم است مشمول عنوان محارب است.

مصادیق دیگر جرم محاربه و افساد فی  الارض:

۱- جرایم مندرج در ماده ۲۸۴ قانون مجازات اسلامی

«هرکس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد، به گونه‌‌ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد، مفسد فی‌الارض محسوب و به اعدام محکوم می‌شود”

۲- ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلام مصوب ۷۵

«هر کس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوانی تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن بر هم زدن امنیت کشور باشد و محارب شناخته نشود به حبس از دو تا ده سال محکوم می‌شود».

نکته مهم این ماده که از ایرادات قانونگذاری محسوب می‌شود این است که در این ماده صرف تشکیل یا اداره جمعیت با هدف و قصد بر هم زدن امنیت کشور برای تحقق جرم کافی بوده و برای مجازات مجرم هیچ نیازی به فعلیت یافتن سلب امنیت عمومی نیست. به عبارت دیگر، برهم خوردن امنیت کشور لازم نیست و صرف قصد بر هم زدن امنیت کشور برای تحقق جرم کافی است در حالیکه طبق عمومات قوانین جزای  تا زمانیکه نیت و قصد انجام فعلی به منصه ظهور نرسد جرمی واقع نشده است.

۳- ماده ۵۲۶ قانون مجازات اسلامی مصّوب ۱۳۷۵:

 به موجب این ماده «هر کس اسکناس رایج داخلی یا خارجی یا اسناد بانکی نظیر برات‌های قبول شده از طرف بانکها یا چک‌های صادره از طرف بانکها و سایر اسناد تعهدآور بانکی و همچنین اسناد یا اوراق بهادار یا حواله‌های صادره از خزانه را به قصد اخلال در وضع پولی یا بانکی یا اقتصادی یا بر هم زدن نظام و امنیت سیاسی و اجتماعی جعل نموده یا وارد کشور نماید یا با علم به مجعول بودن استفاده نماید چنان چه مفسد و محارب شناخته نشود به حبس از ۵ تا ۲۰ سال محکوم می‌شود».

جرم بغی و افساد فی الارض:

ماده ۲۸۷ قانون مجازات ۹۲ نیز صراحتاً به جرم بغی و مجازات باغی اشاره نموده این ماده مقرر داشته است:

“گروهیکه در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران قیام مسلحانه کنند باغی محسوب و در صورت استفاده از سلاح اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می‌گردند.”

راه های اثبات جرایم محاربه و افساد فی الارض و بغی :

۱)  با یک بار اقرار به شرط آن که مقر بالغ و عاقل بوده و اقرار به  قصد اقرار و با اختیار بوده بدین معنی که تحت فشار و اجبار و اکراه اقرار ننموده باشد.

۲) با شهادت فقط دو مرد عادل(شهادت زنان به تنهایی یا به همراه مردان در این خصوص قابل پذیرش نیست)

نکته اول- شهادت مردمی که مورد تهاجم محاربان قرار گرفته اند به نفع همدیگر پذیرفته نمی‌شود لکن شهادت افرادی که مورد تهاجم قرار گرفته اگر به منظور اثبات محارب بودن مهاجمان باشد و شکایت شخصی محسوب نشود، پذیرفته می شود.

همچنین اگر کسانی مورد تهاجم محاربان قرار گرفته باشند، شهادت کسانی از ایشان که ادعایی نسبت به  آسیب به خود نداشته باشند(شاکی خصوصی نباشند) نسبت به اشخاص ثالث پذیرفته خواهد شد، زیرا این شهادت در مظان تهمت و اتهام تبانی و نفع شخصی که از موانع شهادت است قلمداد نمی‌شود.

نکته دوم – شهادت زنان چه به تنهایی باشد و چه به انضمام شهادت مردان باشد در اثبات جرم قابل قبول نیست .

این نیز یکی از ضعف‌های قانون و تبعیض علیه زنان در موارد متعدد قانونگذاری است.

 نتیجتاً اینکه شایسته است که قانون گذاران با تعیین مصادیق حصری جرایم محاربه و افساد فی الارض مانع تفسیبر موسع در تعیین مصادیق مجرمانه که خلاف اصل و موجب سوء استفاده از قانون به نفع حکام می‌باشد، گردند.

 

برای کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره در این زمینه می‌توانید به سایت وکیل تهران مراجعه کنید.

 

نمونه شکواییه مزاحمت ملکی و توهین و تهدید

زندگی آپارتمان نشینی و مجاورت نزدیک محل های سکونت مشکلات و مزاحمت های ملکی درگیری هایی را بین همسایگان ایجاد نموده که تعدادی از آین مزاحمت ها در قوانین کیفری جرم انگاری شده و در صورت اثبات برای متهم مجازات تعیین خواهد شد زیرا هدف از وضع قوانین در هر کشوری حفظ حقوق فردی و اجتماعی افراد جامعه و ملزم نمودن دیگران به احترام به این حقوق می باشد. در ادامه نمونه پرونده ای کیفری با عنوان مزاحمت ملکی و توهین و تهدید بازخوانی می شود. شکواییه: شاکی:… مشتکی عنه: ….. موضوع :
1- ایجاد مزاحمت ملکی
2- فحاشی واستعمال الفاظ رکیک
3- افترا
4- تهدید محل وقوع جرم: …
دلایل: ۱- گزارش پلیس ۱۱۰
4- تقاضای تحقیق محلی ۵- استعلام از سوابق پرونده های مشتکی عنه شاکی با طرح شکواییه ای عنوان داشته است : اینجانب ساکن واحد یک در آپارتمان محل وقوع جرم می باشم. مشتکی عنه مستاجر واحد ۲ می باشند . فاقد شغل بوده و تمام ۲۴ ساعت شبانه روز را درخانه می باشند و با سرک کشیدن ۲۴ ساعته در زندگی و مسائل خصوصی مالکین ساختمان و نیز همسایگان مجاور موجبات سلب اسایش عمومی همسایگان را فراهم آورده است و هر روز در حال مشاجره و فریاد و استعمال الفاظ رکیک و مجادله با دیگران می باشد به نحویکه سرو صدای ایشان و استعمال الفاظ رکیک موجب اذیت و آزار همسایگان شده و کل کوچه از رفتارهای نامناسب ایشان شاکی می باشند. ایشان بارها با پوشش نامناسب(شلوارک و رکابی) در راه پله که مکان مشاع است ظاهر می شوند. مدتهاست مشاعات ساختمان را پر از وسایل و ضایعات شخصی نموده و درحال حاضر نیز وسایل شخصی و ضایعات خویش را در پارکینگ قرار داده اند .

متاسفانه چون بیکارهستند و تمام مدت در خانه می باشند با دوربین موبایل خود از همسایگان فیلم برداری نموده و هتک حریم خصوصی می نمایند. هر بار که با کسی بحثشان می شود در راه پله و درمشاعات ساختمان الفاظ بسیار رکیک و زشت به کار می برند که همسایگان بارها به جهت این الفاظ بسیار زشت و رکیک به وی تذکر داده اند اما موثر واقع نشده است. سال گذشته بابت استفاده غیرقانونی مشتکی عنه از مشاعات ساختمان طرح شکایت شده که در جلسه سازش در شورای حل اختلاف مشتکی عنه ضمن پذیرش اتهامات، تعهد به اصلاح رفتار در مرجع قضایی را مکتوب نمودند و پرونده مختومه و ناچار شدند مبل شکسته، گلدانها و یخچال و … را از پشت بام و راهرو و پارکینگ جمع نمایند. اما باز متاسفانه باز هم مشاعات پر از وسایل و ضایعات ایشان است. ۶- ایشان هر روز حداقل یکبار و گاهی دو بار غذا از بیرون سفارش می دهند که علیرغم تذکر چندین باره بسیاری از واحدها (به جهت امنیت ساختمان) که هیچ پیکی حق ندارد وارد ساختمان شود و هر واحد موظف است وسایل خود را جلوی درب ورودی ساختمان تحویل گیرد، توجهی به این مهم ننموده و به طور متوسط در هر روز دو الی سه بار ۲ یا ۳ انسان غریبه داخل آپارتمان می آیند و این عمل ایشان موجب پایین امدن امنیت ساختمان می گردد و افراد غریبه متعددی برای تحویل غذا، یک بسته نان لواش،  چند عدد تخم مرغ، یا مقداری میوه و…وارد ساختمان می شوند. به جهت این رفتارهای نامناسب و غیر اخلاقی و غیرقابل تحمل چندین بار همسایگان از ایشان شکایت کیفری نموده و هر بار در مراجع قضایی تعهد به اصلاح رفتار نموده اند ولیکن متاسفانه تا یک ماه اندکی رفتار ایشان بهتر شده اما مجدد باز همین رفتارها به شدت بیشتر تکرار می شود.

تقاضای استعلام از پرونده کلاسه و مفاد شکایت و تعهد نامبرده را دارم. در مورخه ۲۲-۰۵-۱۴۰۰ حوالی ساعت ۸ شب مشاجره خانوادگی بین مشتکی عنه و همسر ایشان شروع شده که داد و فریاد و صدای شکستن ظروف و الفاظ رکیکی که بین زن و شوهر رد و بدل شد مخل اسایش همسایگان شده و این مشاجره و دعوای خانوادگی تا ساعت ۱۰و نیم ادامه داشت که با تماس با پلیس ۱۱۰  مامور کلانتری به درب ساختمان مراجعه و ضمن اخطار به مشتکی عنه  موضوع را  گزارش نمودند بعد از رفتن مامور مشتکی عنه با مشت و لگد به درب ورودی واحد اینجانب هجوم آورده و اقدام به  فحّاشی، استعمال الفاظ رکیک و تهدید به قتل نمودند که همه همسایگان شاهد بوده و نیز مجددا با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته شد و اقدامات مجرمانه مشتکی عنه  مجدد صورتجلسه شد. (ایجاد مزاحمت ملکی و قحاشی و استعمال الفاظ رکیک و تهدید  موضوع مواد ۶۱۸  و ۶۹۹ و ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی) متاسفانه نامبرده در حدود۲ سال است که با ایجاد تمام رفتارهای غیرقانونی و غیر اخلاقی مذکور  سر وصدا بلند کردن صدای تلویزیون وباز گذاشتن درب، بحث و جدل با همسایگان، اختلافات خانوادگی بین خود و داد و فریاد تا ساعت ۲ نیمه شب و … مخل امنیت و اسایش ساکنین ساختمان شده اند که به جهت حرمت همسایگی در طی این سالها گذشت نموده ایم.

نمونه شکواییه مزاحمت های ملکی

نمونه شکواییه مزاحمت های ملکی و توهین و تهدید

لکن این مزاحمتها به حدی رسیده که از تحمل خارج شده است و زندگی را در جوار ایشان دشوار نموده است. جهت اثبات امر تقاضای تحقیق محلی از همسایگان ساختمان و ساختمانهای مجاور در خصوص سوء رفتارهای مشتکی عنه دارم. مضافا تقاضای استعلام از سوایق ایشان و پرونده های نامبرده در مراجع قضایی به شرح مذکور را دارم نظر به اینکه اقدامات مشتکی عنه مشمول عناوین مجرمانه متعدد می باشد و با توجه به سوابق انجام جرایم مذکور و تکرار جرم مستند به مواد ۱۳۲ قانون مدنی و ۶۰۷ و ۶۱۸ و ۶۹۷ و ۶۹۹ قانون مجازات کتاب تعزیرات و سایر قوانین مربوطه تقاضای اشد مجازات نامبرده را دارم. ماده ۱۳۲ قانون مدنی ” کسی نمی تواند در ملک خود تصرفی کند که مستلزم تضرر همسایه شود مگر تصرفی که به قدر متعارف بوده و برای رفع حاجت یا رفع ضرر از خود باشد .” ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی: «هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیرمتعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را از‌کسب و کار بازدارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»

نمونه شکواییه مزاحمت ملکی

وکیل پایه یک دادگستری تهران آمنه آقاعلی – نمونه شکواییه مزاحمت ملکی

ماده ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات: «هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جرائد یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را‌صریحاً نسبت دهد یا آن‌ها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می‌شود و نتواند صحت آن اسناد را اثبات نماید جز در مواردی که ‌موجب حد است به جزای نقدی درجه شش محکوم خواهد شد.» ماده ۶۰۸ (اصلاحی مطابق قانون کاهش مجازات حبس تعزیری) «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد دارای مجازات جزای نقدی درجه شش خواهد بود.» ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی،: « هرگاه کسی دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی و یا به افشای سری نسبت به خود یا بستگان او نماید ، اعم ازاینکه بدین واسطه تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نموده یا ننموده باشد ، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد» «قرارموقوفی تعقیب» دادستان و رئیس محترم دادسرای عمومی و انقلاب … درخصوص ، شکایت … فرزند … علیه … دایر بر: ایجاد مزاحمت ملکی پرونده در مسیر تحقیقات قرار گرفت، لذا نظر به عدم مالکیت شاکی بر ملک و در نتیجه ذینفع نبودن وی در طرح شکایت و به لحاظ این که بزه معنونه مستندا به ماده۱۰۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ از جمله جرایم قابل گذاشت و نیازمند به شکایت شاکی خصوصی است و در مانحن فیه شاکی سمتی در طرح دعوی به لحاظ عدم مالکیت ندارد مستندا به ماده ۲۸۳ و بند پ ماده ۳۸۹ و م ۱۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲قرار موقوفی تعقیب متهم/متهمین صادر و اعلام می گردد.

قرار صادره به موجب بند الف ماده ۲۷۰ و ۲۷۱ قانون فوق الذکر ظرف مهلت ده روز از تاریخ ابلاغ، به تقاضای شاکی قابل اعتراض در دادگاه کیفری دو تهران است. رای دادگاه درخصوص اتهام آقای … فرزند .. متولد .. فاقد سابقه کیفری  آزاد با قرار التزام به حضور، دایربر توهین به اشخاص عادی ، دادگاه توجها به محتویات پرونده وکیفرخواست صادره ازدادسرای عمومی وانقلاب تهران وشکایت آقای … و تحقیقات محلی انجام شده توسط مامورین انتظامی و شهادت شهود ودفاعیات بلاوجه متهم دردادسرا وعدم حضور درجلسه دادگاه علیرغم ابلاغ به وی وسایرقرائن وامارات موجود بزه انتسابی به نامبرده محرز ومستندا به ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی نامبرده رابه ۶۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم می نماید. رای صادره غیابی وظرف بیست روز پس ازابلاغ قابل واخواهی دراین شعبه و سپس ظرف بیست روز دیگر قابل اعتراض درمحاکم تجدیدنظراستان تهران میباشد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نمونه شکواییه مزاحمت ملکی و توهین و تهدید می توانید به سایت وکیل دادگستری تهران آمنه آقاعلی مراجعه کنید. همچنین برای کسب اطلاعاتی در مورد باقی مباحث قضایی می توانید به سایت دادگستری کل استان تهران نیز مراجعه کنید.

مجازات معامله به قصد فرار از دین چیست؟

زمانیکه فردی به شخص یا اشخاص دیگر بدهی داشته و با هدف و قصد فرار از پرداخت این بدهی، اموال متعلق به خود را به دیگری منتقل نماید و در پی این اقدام، اموال باقی مانده وی کفاف پرداخت بدهی او را ندهد؛ معامله وی به قصد فرار از دین محسوب می شود.

در خصوص این معامله توضیحاتی به صورت مبسوط و مفید در ادامه ارائه خواهد گردید. بنابراین خواندن این مقاله را از دست ندهید.
نیک می دانیم که اجزای مثبت ومنفی دارایی شخص پیوسته به هم بوده و اموال هر شخص وثیقه دین وی می باشند.

لذا وقتی شخص تنها پشتوانه طلبکاران را برای وصول طلبشان از بین می برد، در حقیقت اقدام به ضرر دیان می نماید که مورد نکوهش و مذمت است.

معامله به قصد فرار از دین در معنای اعم کلمه دو حالت دارد:

حالت نخست: معامله به صورت صوری واقع می شود و انتقال دهنده اساسا قصد انتقال ندارد؛ که بدیهی است چنین معامله صوری تحت هر شرایطی به جهت فقدان قصد باطل است.

حالت دوم: انتقال دهنده واقعا قصد انتقال دارد لکن می خواهد حاصل فروش را پنهان نماید تا از دسترس طلبکاران خارج نماید.
در نتیجه رابطه بین معامله صوری و معامله به قصد فرار از دین عموم و خصوص من وجه است.

در خصوص ماهیت این معامله، دو دیدگاه وجود دارد. پاره ای از نویسندگان معتقدند چون انتقال دهنده از انجام معامله یک انگیزه نامشروع دارد در حقیقت جهت معامله نیز نامشروع می باشد، منتها نامشروع بودن جهت ناشی از اضرار به طلبکاران بوده و یک امر خصوصی است(ماده ۲۱۸ قانون مدنی سابق)

ماده سابق ۲۱۸ از قانون‏ مدنی مقرر می‏داشت:

«هرگاه معلوم شود که معامله به قصد فرار از دین واقع شده،آن‏ معامله نافذ نیست.»

این ماده به موجب‏ قانون اصلاح چندین ماده از قانون مدنی‏ مصوب ۱۸/۱۰/۱۳۶۱ حذف گردید و

سپس در اصلاحیه مورخ ۱۴/۸/۱۳۷۰ مجددا با تغییری به شرح ذیل تصویب شد:

«هرگاه معلوم شود که معامله با قصد فرار از دین به ‏طور صوری انجام شده،آن‏ معامله باطل است.»

برخی دیگر از حقوقدانان نیز سوء استفاده بدهکار در انتقال اموال خود را، موجب محدودیت وی در انتقال می دانند.
در کشور ما قانونگذاری در این خصوص مضطرب می باشد. با بررسی احکام پراکنده می توان به اجمال گفت: وقف به قصد فرار از دین غیرنافذ است(ماده ۶۵۴ قانون مدنی)

و معامله صوری به قصد فرار از دین باطل است(ماده ۲۱۸ قانون مدنی اصلاحی)
لکن برای یافتن حکم درست در خصوص معامله به منظور فرار از دین باید به ماده ۲۱ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مراجعه کرد.

در واقع فارغ از مسائل جزایی و به اختصار می توان گفت اگر انتقال گیرنده عالم به موضوع و قصد انتقال دهنده و فرار از ادای دین باشد؛ معامله بین طرفین صحیح است لکن نسبت به طلبکاران غیرنافذ بوده و ایشان می توانند وقوع معامله بین انتقال دهنده و انتقال گیرنده را نادیده پنداشته و طلب خود را از محل آن وصول نمایند که به «عدم قابلیت استناد به قرارداد» شهرت دارد.

وانگهی اگر انتقال گیرنده جاهل به قصد فرار از دین انتقال دهنده باشد، معامله صحیح و قابل استناد می باشد.
البته مسلم است که اگر انتقال به صورت رایگان رخ دهد در هر حال (به غیر از وقف)معامله در برابر طلبکاران غیر قابل استناد می باشد.

مطابق ماده ۲۱ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی:

” انتقال مال به دیگری به هر نحو به ‌وسیله مدیون با انگیزه فرار از ادای دین به نحوی که باقیمانده اموال برای پرداخت دیون کافی نباشد، موجب حبس تعزیری یا جزای نقدی درجه شش یا جزای نقدی معادل نصف محکوم ‌به یا هر دو مجازات می‌شود و در صورتی که منتقلٌ ‌‌الیه نیز با علم به موضوع اقدام کرده باشد در حکم شریک جرم است. در این صورت عین آن مال و در صورت تلف یا انتقال، مثل یا قیمت آن از اموال انتقال‌گیرنده به عنوان جریمه اخذ و محکوم‌ٌبه از محل آن استیفاء خواهد شد”

برای طرح دعوا علاوه بر شرایط عمومی اقامه دعوا از جمله ذی نفع بودن خواهان، شرایط خاصی لازم است که به اجمال به آنها اشاره می شود:
اولا: دعوای معامله به منظور فرار از دین با بحث اعسار ملازمه دارد. به بیان دیگراین دعوا زمانی قابلیت طرح دارد که یا مدیون بالفعل معسر باشد یا پس از انتقال اموال خود، دیگر مالی برای ادای دین نداشته باشد.
ثانیا:لازم است مدیون معامله ای کرده باشد. برای نمونه اگر مدیون طلب سایر طلبکاران را ادا نماید یا برخی را بر دیگران ترجیح دهد از انجایی که ادای دین عمل حقوقی محسوب نمیشود لذا برخلاف شخص ورشکسته این عمل منع قانونی ندارد.
به اضافه وصیت کردن مدیون و همچنین عدم تملک حق، توسط مدیون نیز محدودیتی ندارد؛ مگر اینکه شخص با سند سازی خود را مدیون قلمداد کرده و سپس اقدام به ادای دین موهوم نماید.
همچنین است رهن گذاشتن برای یکی از دیون خود که علی الاصول اشکالی نخواهد داشت.
ثالثا: برای اثبات معامله به منظور فرار از دین صرف انتقال کفایت نمی کند و قصد اضرار به دیان و به عبارتی اثبات قصد فرار ازدین، نیز لازم است.
رابعا: در این دعوا باید طلب مقدم بر معامله باشد.به علاوه طلبی مورد حمایت مقننن قرار می گیرد که قطعی(حال یا موجل) باشد نه معلق.

مجازات جرم معامله به قصد فرار از دین چیست؟

حسب ماده ۲۱ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب ۱۳۹۴ انتقال مال به دیگری توسط مدیون به هر نحو وبه هر وسیله، اگربا انگیزه فرار از ادای دین بوده و به نحوی باشد که باقی مانده اموال برای پرداخت دیون انتقال دهنده کافی نباشد، مرتکب به حبس تعزیری درجه ۶ یا جزای نقدی معادل نصف محکوم به یا هر دو مجازات محکوم می گردد.

مسئولیت انتقال گیرنده مال در معامله به منظور فرار از دین:

چنانچه منتقل الیه با علم به موضوع و اطلاع از قصد فروشنده، مبنی بر انجام معامله به قصد فرار از دین، اقدام به دریافت مال کرده باشد، در حکم شریک جرم بوده و به مجازات شرکت در جرم محکوم می گردد. در این وضعیت عین مال و در صورت تلف یا انتقال، مثل یا قیمت آن از اموال انتقال گیرنده به عنوان جریمه اخذ و محکوم به از محل آن اموال استیفاء خواهد گردید.

در فرضی که معامله صوری به قصد فرار از دین واقع می شود اما وجهی رد و بدل نمی ‌شود و همچنین در فرضی که واقعا معامله ای صورت نگرفته، سوء نیت انتقال گیرنده مستتر است و دفاع وی مبنی بر عدم اطلاع، قابل پذیرش نیست.

مرجع صالح جهت رسیدگی به جرم معامله به قصد فرار از دین کجاست؟

شکایت باید در دادسرای عمومی محل وقوع جرم طرح شود، محل وقوع جرم جایی است که معامله به منظور فرار از دین در آنجا انجام شده است، خواه محل اقامت مشتکی عنه و یا شاکی باشد.

در خصوص این معاملات در سال ۹۸ رای وحدت رویه ای صادر گردید که بر اساس این رأی، منتقل کردن اموال توسط مدیون به دیگران، قبل از قطعی شدن محکومیت وی به پرداخت دین، مصداق جرم انتقال مال به قصد فرار از دین نیست.بدین معنا که حتما باید رای در خصوص محکومیت به پرداخت دین، قطعی شده باشد تا جرم معامله به قصد فرار از دین محقق گردد.

لذا چنانچه انتقال اموال پیش از صدور حکم قطعی و حتی در پروسه رسیدگی دادگاه صورت پذیرد، جرم فرار از دین محقق نمی‌شود!؟ رای که با فلسفه تعیین جرم برای معامله به قصد فرار از دین در تضاد کامل است و ایرادات بیشماری دارد و حقوق طلبکاران را تضییع می نماید.

رأی وحدت‌رویه شماره ۷۷۴ – ۱۳۹۸/۱/۲۰ هیات‌عمومی دیوان عالی کشور

نظر به این که قانون گذار در ماده ۲۱ قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی مصوب ۱۳۹۴ در مقام تعیین مجازات برای انتقال‌دهندگان مال با قصد فرار از دین، به تعیین جزای نقدی معادل نصف محکوم‌به و استیفای محکوم‌به از محل آن اموال مجازات تصویب نموده و نیز سایر قراین موجود در قانون مزبور،تماما بر لزوم سبق محکومیت قطعی مدیون و سپس، انتقال مال از ناحیه وی با انگیزه فرار از دین دلالت دارند که در این‌صورت، موضوع دارای جنبه کیفری است

لذا با عنایت به مراتب مذکور در فوق و اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها، به نظر اکثریت اهضای هیأت عمومی دیوان عالی کشور رأی شعبه سی‌وهشتم دیوان عالی کشور که مستدعی اعاده دادرسی را قبل از محکومیت قطعی به پرداخت دین، غیرقابل تعقیب جزایی دانسته است در حدی که با این نظر انطباق دارد صحیح و منطبق با قوانین موضوعه تشخیص می‌گردد. این رأی در اجرای ذیل ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، در موارد مشابه برای کلیه مراجع قضایی و غیرقضایی لازم‌الاتباع است.

برای خواندن مطالب بیشتر موارد حقوقی و ملکی می توانید به سایت رسمی وکیل ملکی، آمنه آقاعلی وکیل پایه دادگستری تهران مراجعه فرمائید.

سرقت اینترنتی از حساب بانکی

سرقت اینترنتی از حساب بانکی یا گم شدن کارت، هک اطلاعات مربوط به حساب بانکی و سرقت از حساب از جمله اتفاقات شایعی است که این روزها به کرات شاهد آن هستیم. بنابراین داشتن دانش و اطلاعات لازم جهت مسدود کردن کارت و نحوه صحیح شکایت ازجرم واقع شده دارای اهمیت بسزایی است. در این مقاله در خصوص نحوه مسدود کردن کارت و نیز طرح شکایت مرتبط، توضیحات مفیدی ارائه می گردد.
سرقت اینترنتی مانند تمام جرایم دارای سه عنصر است: عنصر مادی، معنوی و قانونی.

جرم سرقت اینترنتی از حساب بانکی

        جرم سرقت اینترنتی از حساب بانکی و هک اطلاعات حساب بانکی

حال  عناصر این جرم مبتلا به را بررسی می نماییم.

عنصر مادی سرقت اینترنتی:
مرتکب باید به نحو غیر مجاز به اطلاعات حساب بانکی مالباخته دسترسی پیدا کرده و با سوء استفاده از اطلاعات حساب و کسب رمز دوم حساب بانکی، مبالغی وجه از حساب بانکی فرد برداشت نموده باشد. مثلا فردی از دستگاه پوز مغازه ای خرید نماید و صاحب مغازه شماره کارت و رمز را به خاطر سپرده و اقدام به خالی کردن حساب زیان دیده نماید.

عنصر معنوی جرم سرقت اینترنتی:
مرتکب با علم به اینکه من غیر حق و بدون اینکه حقی داشته باشد اقدام به برداشت وجه از حساب دیگری نماید؛ به عبارتی با سوء نیت از حساب دیگری سرقت نماید . این آگاهی، علم و سوء نیت  عنصر معنوی یا روانی را تشکیل می دهد.

عنصر قانونی جرم:
ماده ۱۳ قانون جرایم رایانه ای در این خصوص بیان می دارد:
” هر کس به طور غیرمجاز از سامانه های رایانه ای یا مخابراتی با ارتکاب اعمالی از قبیل وارد کردن، تغییر، محو، ایجاد یا متوقف کردن داده ها یا مختل کردن سامانه، وجه یا مـال یا منفعت یا خدمات یا امتیازات مالی برای خود یا دیگری تحصیل کند علاوه بر رد مال به صاحب آن به حبس از یک تا پنج سال یا جزای نقدی از بیست میلیون (۲۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال تا یکصد میلیون (۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد. “
در نتیجه مجازات این جرم صرف نظر از مبلغ برداشتی و دزدیده شده،این است که مرتکب باید علاوه بر اینکه مبلغ برداشت شده را  به فرد مسترد نماید، به مجازات حبس از یک تا پنج سال یا جریمه نقدی از بیست میلیون (۲۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال تا یکصد میلیون (۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد و قاضی در انتخاب جزای نقدی و حبس یا تعیین هر دو مجازات مخیر است. در این گزینش عواملی همچون تعدد و تکرار جرم، سابقه محکومیت کیفری موثر ، رقم مال به سرقت رفته، سن و وضعیت متهم و … در تعیین مجازات موثر است.

جهت طرح شکایت چه اقداماتی را باید انجام داد؟
دادسرای جرائم رایانه‌ای مسئول رسیدگی به پرونده های این چنینی بوده و مالباخته می تواند با مراجعه به دادسرا شکایت ‌نامه تنظیم نماید.(در حال حاضر از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی شکایات ثبت می گردد). تحقیقات این جرایم توسط پلیس فتا انجام می گردد.

مدارک لازم جهت طرح شکایت:
کارت ملی شاکی
پرینت آخرین گردش‌های مالی حساب سرقت شده
پرینت از اطلاعات صاحب حساب که به مهر و امضای شعبه رسیده باشد.

چطور کارت بانکی را از عابر بانک مسدود نماییم؟
به عابر بانک مراجعه نمایید حتی اگر دستگاه خود پرداز متعلق به بانک دیگری غیر از بانک صادر کننده کارت بانکی شما باشد.
ابتدا دکمه ثبت دستگاه را بزنید از دکمه “خدمات بدون کارت” و از بین گزینه های نمایش داده شده گزینه “مسدود کردن کارت بانکی” را انتخاب نمایید. در مرحله بعد باید شماره کارت و رمز کارت را وارد نمایید. با این روش ساده کارت مسدود می گردد.

سرقت اینترنتی از کارت بانکی

سرقت اینترنتی از طریق کارت بانکی – آمنه آقاعلی                       وکیل پایه یک دادگستری تهران

در صورت که شماره کارت را نمی دانید راه دیگرجهت غیر فعال ‌سازی کارت ، مراجعه به یکی از شعب بانک صادر کننده کارت است. شما می توانید به شعبات بانک صادر کننده کارت مراجعه و فرم مربوط به اعلام مفقودی کارت یا سرقت کارت را پر کرده و درخواست مسدود نمودن کارت را صادر کنید.
از طریق اینترنت بانک نیز می‌توان با وارد نمودن مشخصات خواسته شده، کارت بانکی را مسدود کرد.
البته کارتهای عابر تعدادی از بانک‌ها از طریق همراه بانک یا کد دستوری (USSD) نیز، قابلیت مسدود سازی را دارند.
راه اخر غیرفعال کردن کارت مفقودی، اقدام از طریق تلفن گویای بانک می باشد که با تماس با تلفن گویا، مشخصات خواسته شده را وارد و درخواست مسدودی کارت را تایید می نمایید.

 

برای کسب اطلاعات و آگاهی بیشتر می توانید بر روی لینک های زیر کلیک کنید و اخبار این چنینی را از سایت پلیس فتا پیگیری کنید.

پلیس فتا

سرقت اینترنتی از ۳۰۰ حساب بانکی

نمونه لایحه اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری

اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی

ریاست معظم قوه قضائیه

حضرت آیت الله محسنی اژه ای (مدظله العالی)

موضوع: درخواست اعمال ماده ۴۷۷ قانون آئین دادرسی کیفری

با سلام و ادای احترام؛

به استحضار می رساند دادنامه شماره ۹۸۰۹۹۷۰۲۲۰…–۲۵/۰۹/۱۳۹۸صادره از شعبه .. دادگاه تجدیدنظر استان تهران  که در تایید دادنامه شماره … شعبه …دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی شهید مطهری  تهران  دایر بر«عدم واگذاری و عدم  انتقال  مغازه (سرقفلی مغازه) »ملک  پلاک  ثبتی شماره ..فرعی از اصلی …واقع در بخش ۱۰تهران موضوع مبایعه نامه شماره ..مورخ ۰۱/۱۲/۱۳۹۶،با نقض صریح و آشکار موازین مسلم شرع و قانون در موارد متعدد، بر خلاف بین شرع اصدار یافته است؛از جمله و به طور مختصرکه مشروح آن خواهد آمد،به محضر عالی میرساند:

 

عدم انتقال سرقفلی مغازه- درخواست اعمال ماده 477 قانون آیین کیفری - وکیل تهران آمنه آقاعلی

عدم انتقال سرقفلی مغازه- نمونه لایحه اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری – وکیل تهران آمنه آقاعلی

 

۱- مخالفت صریح و بین با کلام خداوند بزرگ از جمله:آیات شریفه ای نظیر «یا ایها الذین آمنو اوفو بالعقود » و یا«یا ایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین اجل مسمی فاکتبوه و لیکتب بینکم کاتب بالعدل و لایاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب و لیملک الذی علیه الحق و لیتق الله ربه و لا یبخس منه شیئاً »و …..

۲-نقض اشکار …

از جمله “اصل اصاله الحل “….

۳-عدم رعایت ….

 استماع شهادت شهود 

۴  نقض صریح و بین….

آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور  مدنی  و  یا  نقض  احکام  مقرر  در  باب  معاینه  محل  و  تحقیقات  محلی و  یا  ارجاع  امر  به کارشناس در قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و یانقض مواد۱۹۱،۱۹۲،۲۲۰،۲۲۴ و ،۲۲۵و غیره در قانون مدنی، و یا نقض احکام مقرر در بیع از جمله ماده ۳۵۶و ۳۵۷و غیره در قانون مدنی و یا نظرات شورای محترم نگهبان خاصه نظریه فقهای شورای نگهبان منتشره در روزنامه رسمی شماره ۱۲۷۳۴-۲۴/۰۸/۱۳۶۷.

از این رو، با عنایت به ….

و  ماده ۴۷۷قانون آئین دادرسی کیفری، استدعای بررسی آرای صادره و پرونده های مطروحه و مستندات آنها و استماع شهادت شهود و اقدام مقتضی جهت تجویز اعاده دادرسی نسبت به آرای صادره و نهایتاً نقض آن ها با عنایت به عرایض زیر را دارد.

الف- بدواً اجازه می خواهیم خلاصه ای از سابقه امر جهت مزید استحضار به عرض عالی برسانیم.

چون امعان نظر به آن، جهت روشن تر شدن حقیقت،ضرورت بسیار دارد. بدین شرح:

موکلین  به موجب  مبایعه نامه  شماره…مورخ  ۰۱/۱۲/۱۳۹۶اقدام  به  خرید شش  دانگ  عرصه،  اعیان،منافع،و  کلیه  حقوق استیجاری یک قطعه حیاط با بنای احداثی اعم از اصلی و فرعی و مشتمل بر دو پلاک شهرداری به شماره۱۲۲و ۶۵و مجموعاً به مساحت ۱۰۵متر، ازآقای … و وراث مرحوم آقای .. نموده اند .با توجه به پیمان شکنی احدی از فروشندگان نسبت به سه دانگ ملک موصوف موکلین  ناگزیر از اقامه دعوای حقوقی مبنی بر تسلیم مبیع و تنظیم سند رسمی شده که در مرحله بدوی نیز با احراز بیع و واگذاری کل یک قطعه حیاط مشتمل بر دو پلاک شهرداری ۶۵و ۱۲۲ حکم به نفع ایشان صادر میشود. لکن، متاسفانه بنا به اظهارات خلاف واقع وکیل محترم خوانده جناب …و با این ادعا که سرقفلی مغازه متعلق به آقای .. بوده و نامبرده نیز آن را نفروخته است،منجر به انحراف ذهن قاضی محترم شعبه ..گردید که دادگاه محترم اخیر الذکر نیز،بدون استدلال متقن نظر خود را تغییر داد و مرقوم نمودند که حکم صادره راجع به قسمت مسکونی پلاک ثبتی است که ضمن تجدیدنظرخواهی موکلین،دادنامه مرحله واخواهی نیز عیناً تایید گردیده است.

آن چه مسلم و مسجل است موکلین به موجب مبایعه نامه شماره ..مورخ۰۱/۱۲/۱۳۹۶کل یک قطعه حیاط به شماره ثبتی فوق الذکر (اعم از خانه و مغازه) را خریداری کرده اند.لکن، متاسفانه به دلیل القای شبهه و اغفال مشاور املاک توسط جناب …، و نتیجتا سهل  انگاری مشاور  املاک،  مفاد  قرارداد  اصلی به  شماره  فوق  الاشاره  در  قرارداد  دارای کد رهگیری شماره  ۷۱۰۱۴….که  در  تاریخ۰۲/۱۲/۱۳۹۶اخذ  شده،  منعکس  نشده  و واگذاری مغازه، که جزیی از قرارداد اصلی بوده، به ناروا از قلم افتاده است.حال آنکه مشاور املاک، به عنوان شخصی بی طرف و واسطه انجام معامله، خود به طورکامل از نحوه وقوع معامله نسبت به کل عرصه، اعیان،منافع وکلیه حقوق استیجاری خانه و مغازه، طی قرارداد اصلی اطلاع داشته و شاهد واگذاری کل حیاط(اعم از عرصه، اعیان،و منافع و کلیه حقوق استیجاری خانه و مغازه)بوده است. چه اینکه:

۱- -آقای..(مشاور املاک تنظیم کننده مبایعه نامه و نزدیک ترین و بی طرف ترین شخص برای  احراز  قصد  واقعی  متعاقدین )با تنظیم اقرار نامه رسمی صراحتاً به وقوع اشتباه از ناحیه خود و نتیجتاً از قلم افتادن مغازه (اعم از عرصه، اعیان،و منافع و کلیه حقوق استیجاری مغازه) در دفترخانه اقرار نموده و به حقوق موکلین (واگذاری کل خانه و مغازه) شهادت داده اند. لکن، متاسفانه با وصف اینکه سند اخیر الذکر (اقرار نامه و شهادت نامه) پیوست پرونده بوده است، هیچ گونه توجه و عنایتی به آن نشده و دادگاه های محترم برای اقناع ذهن خود،حتی لااقل شهادت وی را نیزاستماع ننموده یا  وی را برای ادای توضیح احضار ننمودند. به دیگر بیان،دادگاه بدوی و متعاقب آن دادگاه تجدید نظر،برای تفسیر قرارداد شماره ..مورخ۰۱/۱۲/۱۳۹۶از تدوین کننده آن (مشاور املاک)، تحقیق به عمل نیاورده که ….

۲- پس از انعقاد بیع و پس از آن که صیغه بیع نسبت به کل حیاط(اعم از عرصه، اعیان، منافع، و کلیه حقوق استیجاری خانه و مغازه )در مبایعه نامه۱۰..مورخ۰۱/۱۲/۱۳۹۶جاری شد، در  راستای اخذ  کد  رهگیری  قرارداد  شماره  ۱۰۷۱۰.. در  تاریخ ۰۲/۱۲/۱۳۹تنظیم می شود که  به دلیل القای شبهه و اغفال مشاور املاک تنها قسمت مسکونی  در این قرارداد نوشته می شود!! گرچه قراین بسیار محکمی در همین قرارداد دارای کد رهگیری و اغفال مشاور املاک موجود است که در ادامه تقدیم می شود. با وجود این، قرارداد متممی نیز با توافق  و هماهنگی تمامی فروشندگان و  خریداران تنظیم شده  که  در  آن  به  شمول  مورد معامله به کل عرصه، اعیان،و منافع خانه و مغازه تصریح گردیده و وراث مرحوم آقای .. نیز همگی آن را امضاء نموده اند. لیکن،آقای..با بهانه های واهی از امضای آن خودداری نموده است. تنظیم قرارداد متمم توسط جناب آقای .. (هر چند که منتهی به امضای آن توسط نامبرده نشده است) خود قرینه محکمی برای احراز قصد واقعی طرفین، یعنی واگذاری مغازه نیزمی باشد که این امر نیز مورد توجه دادگاه های محترم در کشف حقیقت واقع نشده است.

۳- سایرفروشندگان واگذاری کل عرصه، اعیان،منافع و کلیه حقوق استیجاری خانه و مغازه را صراحتا اعلام و اذعان داشته و نسبت به خودشان اقرار نموده و نسبت به عموی خود نیز شهادت داده اند که این امر نیز علیرغم موجود بودن مدارک در پرونده، مورد توجه و عنایت دادگاه های فوق الذکر واقع نشده است. گفته اخیر …..

و نظریه فقهای شورای نگهبان منشره در روزنامه رسمی شماره ۱۲۷۳۴-۲۴/۰۸/۱۳۶۷و هم چنین ماده ۲۰۲(اقرار) و ۲۱۹قانون آئین دادرسی مدنی(مواردی که دلیل اثبات دعوا یا موثر در اثبات آن گواهی گواهان می باشد ) قانون مدنی است.

۴- مضافا جناب…نیز به واگذاری کل حیات (عرصه، اعیان، منافع، و کلیه حقوق استیجاری خانه و مغازه) اقرار ضمنی نموده است. زیرا، پس از آن که در مرحله بدوی رای دادگاه بدوی به نفع موکلین صادر شد ایشان در راستای اجرای احکام دادگاه ها به اداره دارایی محل مراجعه نموده و درخواست پرداخت و تسویه مالیات بر انتقال سرقفلی مغازه را مطرح نمدند. لکن، پس از واخواهی و اصلاح عجیب دادنامه در مرحله واخواهی و قطعیت آن در مرحله تجدیدنظر، جناب آقای ..متعرض پرداخت و چرایی پرداخت مالیات بر انتقال سرقفلی نشده و تنها به میزان مالیات متعلقه اعتراض نموده است. به عبارت دیگر، فروشنده به صورت ضمنی واگذاری مغازه و سرقفلی آن را پذیرفته و تنها به میزان مالیات تعیینی و به منظور کاستن از میزان آن اعتراض نموده است که خود نشان از التزام فروشنده به کلیه آثار بیع دارد. با وجود این، متاسفانه این امور (اقرار ضمنی، التزام به آثار بیع، قرینه بسیار محکم به  واگذاری)در  مرحله  واخواهی  و  تجدیدنظر  مورد  توجه  و  عنایت قضات محترم قرار  نگرفته  و  مورد رسیدگی به منظورکشف حقیقت واقع نشده است که خلاف بین شرع و احکام خاصه اقرار و بیع در قانون مدنی است.

۵- از آنجا که مورد معامله به شرح مذکور در مبایعه نامه شماره ..کل شش دانگ پلاک اعم از اصلی و فرعی بوده که به طورعام و مطلق به کار رفته و در ماده ۲مبایعه نامه مذکور به صورت عام و مطلق ذکر شده است: «مورد معامله {خانه} پلاک ۶۵مغازه پلاک ۱۲۲میباشد .»لذا، ششدانگ ملک اعم است از عرصه و اعیان و منافع و هر آن چه که  حسب عرف و عادت جزء یاتوابع مبیع است داخل در بیع می شود، مگر اینکه استثناء شده باشد که در اینجا نیز خانه و مغازه اعم از عرصه و اعیان و منافع (حق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی)داخل در مبیع بوده است و در فروش کل پلاک ثبتی،تمام آن داخل در مبیع بوده وچیزی از آن هم استثناء نشده است. به عبارت دیگر،کل حیاط دارای یک سند و مشتمل بر دو پلاک شهرداری بوده است و چون مورد معامله کل حیاط ذکر شده و چیزی از آن هم استثناء نشده، لذا تمامی ملک مسکونی و حقوق مالکانه مغازه و منافع مغازه نیز به خریداران منتقل شده است.

۶- هر چیزی که قراین دلالت بر دخول آن در مبیع نماید،داخل در بیع و متعلق به مشتری خواهد بود اگر چه در عقد صریحاً ذکر نشده باشد(ماده ۳۵۶قانون مدنی.)لذا، در اینجا نیز با اینکه در مبایعه نامه شماره ..صراحتاً ذکر شده:…«مورد معامله {خانه} پلاک ..و مغازه پلاک …است. »علاوه بر این،قراین بسیارمحکمی برای دخول کل عرصه، اعیان،منافع و کلیه حقوق استیجاری خانه و مغازه در مبیع وجود دارد. از جمله در سطر توضیحات ذیل قرارداد مذکور میخوانیم : …«حق اتحادیه،بیمه،دارایی،و شهرداری به عهده مالک  می باشد  .»در  نتیجه مسلم  و  مسجل  است  که  آخرین اراده  متعاقدین که  به صورت  دست  نوشته در سطور  پایانی قرارداد  ظهور  یافته است  (پرداخت  حقوق  مربوط  به اتحادیه و بیمه)، دخول مغازه اعم از عرصه، اعیان، منافع، و کلیه حقوق استیجاری(حق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی) نیز داخل در مبیع بوده است والا دلیلی برای اشاره به بدیهیات و اولیات وجود نداشت. در تایید گفته اخیر مسلم و مسجل است که پرداخت حقوق اتحادیه و بیمه تنها مختص املاک تجاری است نه مسکونی.در نتیجه،واضح و مبرهن است که مغازه نیز هم راه خانه فروخته شده و متعهد تسویه بدهی های آن نیز(با قیودتاکیدی)مالک آن تعیین شده است .با وجود تمام موارد مذکور  متاسفانه، دو مورد اخیر نیز (شماره ۵و ۶) مورد توجه و عنایت دادگاه های واخواهی و تجدید نظر محترم  واقع نشده است که این امر نیز خلاف بین شرع و …..

۷- در معاملات مغابنه ای باید بین عوضین تعادل وجود داشته باشد که طبیعی است در معامله موضوع دادنامه نیزباید بین ثمن و مثمن تعادل وجود داشته و تناسب عرفی عوضین موجود باشد. در واقع،در این قسم از عقود که طرفین به سود خود توجه کامل دارند اگر فروشنده که مدعی است  سرقفلی  برای  ایشان  بوده  و  مورد  معامله  هم  واقع  نشده  است  باید  آن  را  تصریح میکرد. چه اینکه در عرف نیز اگر الف  از ب یک باب مغازه بخرد با این تصور این مغازه را خریداری  میکند  که  تمام  و  کل  مغازه  اعم  از  عرصه  و  اعیان  و  منافع  آن را می خرد،نه اینکه بعداً شخص ب مدعی شود که منافع متعلق به ایشان بوده و الف  هیچ گونه حقی در آن نداشته و فقط عرصه و اعیان مغازه (یعنی عرصه و اعیان مغازه را بدون منافع آن،ولی به قیمت عرصه و اعیان و منافع)فروخته است!!با توجه به گواهی(شهادت) آقایان … به عنوان مشاورین املاک معتمد محل ، ایشان شهادت داده اند که در زمان وقوع معامله، ارزش عادله روز ملک، به ازای هر متر، دو میلیون و هشت صد هزار تومان تا سه میلیون تومان بوده است(که چند فقره مبایعه نامه که در سال های اخیردر همان محل واقع شده است جهت اثبات مضنه عرفی به پیوست تقدیم میشود)لذا، منطقاً هم ثمن آن باید تقریباً ۴۰۰ میلیون تومان باشد، نه ۸۰۰ میلیون تومان!!!! گفته اخیر یعنی پرداخت ثمن تقریباً دو برابری،مبین آن است که کل عرصه، اعیان،منافع، و کلیه حقوق استیجاری خانه و مغازه(یعنی کل حیاط )و مشتمل بر ۲پلاک شهرداری مورد معامله واقع شده است که مازاد ۴۰۰ میلیون تومان، ثمن در مقابل مغازه (اعم از حق مالکانه،منافع مغازه که مشتمل بر حق کسب و پیشه و تجارت وسرقفلی)قرار گرفته است.

نتیجتا گفته اخیر نیز مورد توجه و عنایت دادگاه های واخواهی و تجدیدنظر واقع نشده که این امور خلاف ….

حضرت آیت الله رئیسی، تصدیق می فرمائید که با احکام فوق نتایج زیر به طور قطع حاصل شده است:

۱.موکلین با پول حلال و به عبارت دقیق تر با حاصل یک عمر تلاش شبانه روزی ۲خانواده، پول یک باب خانه و مغازه را پرداخت نموده اند تا با آن کسب درامد حلال نمایند . حال آ نکه به دلیل اغفال و القای شبهه به مشاور املاک و با عملیاتی متقلبانه و عدم توجه کافی دادگاه در مرحله واخواهی و تجدیدنظر به اسناد و مدارک و گواهی گواهان و اصول معتبر و مسلم فقهی و حقوقی،تنها یک باب خانه آن هم پس طی کردن مراحل پر پیچ و خم اداری دریافت نموده اند و از تامین هزینه های زندگی بازمانده اند.

۲.به اقرار صریح و ضمنی فروشندگان در خصوص واگذاری مغازه اعتنایی نشده و صرفاً به سند رسمی شماره ..مورخ ۲۶/۱۰/۷۰که تنها حاکی از شهادت بوده و اتفاقاً وراث مرحوم .. مدعی جعلیت و عدم اصالت آن نیز هستند توجه شده که این امر هم هیچ گونه دلالتی بر عدم واگذاری منافع مغازه ندارد.

۳.به شهادت شهود هیچ گونه توجه و اعتنایی نشده است.

۴.به تحقیقات محلی هیچ گونه توجه و عنایتی نشده است.

۵.به قراین و امارات موجود در پرونده هیچ گونه توجه و اعتنایی نشده است.

۶.به اصل قانونی تعادل عوضین توجه نشده است.

۷.به قصد واقعی و اراده طرفین هیچ گونه توجه و عنایتی نشده است.

۸- به الفاظ عقود و نوشته های موجود در بیعنامه هیچ گونه توجه و اعتنایی نشده و متاسفانه دادگاه های مذکور نیز با حداقل ۲۰مورد مخالفت صریح و بین شرع و قانون حکم بر ضرر ۲ خانواده صادر می نمایند.بنا به مراتب فوق از محضر ریاست محترم قوه قضائیه تقاضای اعمال ماده ۴۷۷قانون آیین دادرسی کیفری و تشخیص معظم له جهت تعیین شعبه در دیوان محترم عالی کشور،در جهت احقاق حقوق حقه تضعیعی موکلین مورد استدعاست.
قبلاً از توجهات حضرتعالی نهایت سپاس و قدردانی را دارد.

از سری مقالات معتبر در این باب می توان به مقاله اعمال ماده ۴۷۷ قانون آین دادرسی کیفری اشاره کرد که در لینک زیر آمده است. 

 ” نحوه اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی ” 

همچنین برای کسب اطلاعاتی در زمینه قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری نیز می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید:

قانون آیین دادرسی دیوان عدالت اداری

 

دفاع مشروع چیست؟

در تمام اداور تاریخ، انسانها در مقابل تجاوز و حمله دیگران به صورت غریزی و طبیعی واکنش نشان داده و از خود دفاع می نمایند و این امریست که در خلقت آنها نهفته استو برای حفظ بقا ضروری می باشد.قوانین تمام جوامع نیز از این حق فطری حمایت نموده و در صورت قرار گرفتن شخص در مقابل خطر و تجاوز دیگران به حریم شخصی، مال و ناموس خود فرد یا دیگران، تحت شرایط خاصی دفاع را مجاز دانسته و در صورت ورود آسیب یا خسارتی به متجاوز، دفاع کننده را از مجازات و عقوبت معاف نموده است. ئر حقوق ایران و منابع فقهی به این حق، “حق دفاع مشروع” گفته می شود.

تعریف قانونی دفاع مشروع :

زمانی که شخصی مورد تجاوز و حمله دیگری قرار می گیرد و فرصت کافی برای توسل به قوای دولتی جهت رفع تجاوز وجود ندارد، می تواند شخصا از ناموس، جان و مال خود یا دیگران دفاع نماید.

* دفاع مشروع از جمله موارد علل موجهه جرم می باشد.*

علل موجهه جرم چیست؟

علل توجیه ‌کننده جرم (علل موجهه) به اموری اطلاق می‌شود که در صورت تحقق آنها، وصف مجرمانه جرم از بین می‌رود؛ دراین صورت عملی که قاعدتا جرم بوده و برای آن مجازات تعیین شده، درشرایط خاصی عنوان مجرمانه آن از بین رفته و به عنوان یک عمل موجه، دیگرجرم نیست.

 

علل موجهه جرم یعنی عملی که قاعدتا جرم بوده ، در شرایط خاصی به عنوان عمل موجه تلقی شده و دیگر جرم نیست.

 

بنابراین مجازات آن ساقط و مرتکب قابل مجازات نیست. دفاع مشروع یکی از علل توجیه کننده جرم محسوب می‌شود و در صورت تحقق شرایط قانونی دفاع، مجازات از بین می رود.

شرایط قانونی دفاع مشروع :

قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲در مواد ۱۵۶، ۱۵۷ و ۱۵۸ شرایط دفاع مشروع را بیان داشته است.

ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی:
” اگر فردی در مقام دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز یا خطر فعلی یا قریب‌الوقوع با رعایت مراحل دفاع، مرتکب رفتاری شود که طبق قانون جرم است، در صورت اجتماع شرایط زیر مجازات نمی‌شود:
الف- رفتار ارتکابی برای دفع تجاوز یا خطر ضرورت داشته باشد.
ب- دفاع مستند به قراین معقول یا خوف عقلایی باشد.
پ- خطر و تجاوز به ‌سبب اقدام آگاهانه یا تجاوز خود فرد و دفاع دیگری صورت نگرفته باشد.
ت- توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت عملاً ممکن نباشد یا مداخله آنان در دفع تجاوز و خطر مؤثر واقع نشود”.

حال به توضیح هر کدام از بند ها و شرایط می پردازیم.

 

دفاع مشروع - عکس برگرفته از فیلم سینمایی جان دار

                      دفاع مشروع – عکس برگرفته از فیلم سینمایی جان دار

 

 

بند الف) ارتکاب اعمالی که قانونا جرم می باشد در صورتی عنوان دفاع مشروع را دارد که برای حمایت از جان، آبرو، ناموس، مال یا آزادی خود یا دیگران ضروری باشد. بنابراین دفاع از تمام امور یا مسائل زندگی مشروع و مجاز نمی باشد و مشمول موارد مورد حمایت قانون نیست.

رفتاری که از فرد به عنوان دفاع واقع می شود، باید برای دفع تجاوز یا خطر ضروری باشد. بنابراین چنانچه فردی که در معرض خطر است، امکان فرار داشته باشد یا با فریاد زدن و کمک دیگران بتواند تجاوز و خطر را دفع نماید، نمی تواند شخصا با متجاوز برخورد نماید. در حقیقت در صورتی دفاع مشروع است که تنها راه ممکن جهت دفع خطر و رهایی از حمله دفاع باشد و نتوان به هیچ روش دیگری مهاجم را دفع نمود.به عنوان نمونه اگر کسی که مورد حمله واقع شده، بتواند از ماموران نیروی انتظامی کمک بگیرد، باید همین کار را برای محافظت از خود انجام دهد؛ اما اگر با این حال، خودش شخصا دفاع نماید و کاری کند که منتهی به مرگ مهاجم شود، این اقدام دفاع مشروع نیست.

نکته:
گاه فرد برای دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال یا آزادی دیگری مرتکب اعمالی می گردد که علاوه بر دارا بودن شرایط بالا، باید مشمول موارد ذیل نیز باشد تا دفاع مشروع محسوب گردد:
۱- دفاع شونده از نزدیکان دفاع ‌کننده باشد.
۲- مسئولیت دفاع از دفاع‌ شونده، بر عهده‌ی دفاع‌ کننده باشد.
۳- دفاع ‌شونده نتواند از خود دفاع کند.
۴- دفاع‌ شونده از دیگران تقاضای کمک کند یا در وضعیتی باشد که امکان کمک گرفتن از دیگران را نداشته باشد.

بند ب) دفاع مستند به قراین معقول یا خوف عقلایی باشد. بدین معنا که یا خطر و حمله محقق شده باشد و فرد در برابر آن دفاع نماید(خطر فعلی) یا اینکه خطر، قریب‌ الوقوع باشد یعنی هر انسان عاقل و متعارفی در این شرایط مطمئن باشد که خطری وی را تهدید می‌کند که باید در برابر آن دفاع نماید.

مضافا شخص نباید برای دفاع عملی را انجام دهد که شدیدتر از خطر ناشی از تهدید مهاجم باشد مثلا اگر مهاجم شخص مورد حمله را به ایراد ضرب ساده مانند لگد تهدید نماید؛ برای دفع آن نمی توان از چاقو استفاده کرد.

بند ج) تجاوزی که در مقابل آن دفاع می شود؛ نباید به جهت اقدام آگاهانه یا تجاوز خود مدافع ایجاد شده باشد. به عنون نمونه اگر شخصی فردی دیگر را با کلماتی تحریک به حمله نماید و در برابر این حمله دفاع نماید، این دفاع مشروع نیست.

در صورتی که تمام شرایط فوق الذکر موجود باشد؛ دفاع مشروع است و تمام مجازاتها از جمله دیه نیز ساقط می شود؛ مگر اینکه مهاجم دیوانه باشد که دیه را باید بیت المال بپردازد.

با اینکه اثبات دفاع امری دشوار است اما قانونگذار به موجب تبصره ۲ ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی این امر را تسهیل نموده و اعلام داشته است که هرگاه اصل دفاع محرز باشد ولی رعایت شرایط آن محرز نباشد، اثبات عدم‌ رعایت شرایط دفاع بر عهده مهاجم است.

بنابراین در صورت محرز بودن دفاع، اصل بر مشروع بودن است و مدعی خلاف اصل که مهاجم و حمله کننده است باید خلاف آن را ثابت نماید.

 

دفاع مشروع چیست؟ - عکس برگرفته از فیلم سینمایی جان دار

            دفاع مشروع چیست؟ – عکس برگرفته از فیلم سینمایی جان دار

 

ورود خسارت حین دفاع مشروع:

ممکن است حین دفاع خسارتی به اشخاص ثالث وارد شود، مدافع باید این خسارت را جبران نماید؛ اما می‌تواند برای آنچه به ثالث پرداخت کرده است به متجاوز رجوع کند و از او مطالبه نماید.بنابراین خسارات وارد بر شخص ثالث تحت عنوان دفاع مشروع ساقط نمی شود و باید جبران گردد.

 

ضرب و جرح عمدی: مجازات قانونی، نمونه لایحه دفاعیه ضرب و جرح و تهدید، نمونه رای ضرب و جرح و توهین.

ضرب چیست؟

ضرب صدماتی است که بدون ایجاد شکستگی یا خونریزی بر اعضای بدن وارد می‌شود و آثاری مانند کوفتگی، سرخی، کبودی، سیاه شدن و پیچ خوردن ایجاد می نماید.

جرح چیست؟

جرح نیز صدماتی است که باعث از هم گسیختگی بافت‌های بدن شده، با خونریزی همراه است، مثل خراشیدگی یا پارگی پوست یا شکستن استخوان و نقص یا قطع عضو.

 

ضرب و جرح

ضرب و جرح عمدی

اصلاحاتی دیگر:
«شتم» به معنی «دشنام دادن» است و جزو جرایمی مانند توهین و قذف می باشد.
عامه مردم عنوان ضرب و شتم را با هم به کار می برند؛ که صحیح نمی باشد و این جرم در دسته بندی عناوین مجرمانه ای همچون توهین، هتک حرمت یا افترا قرار می ‌گیرد.

مجازات ضرب و جرح عمدی چیست؟

مجازات اصلی و اولیه این جرم عمدی، قصاص است و شخص آسیب‌ دیده می‌تواند عین همان آسیبی که ضارب به او وارد کرده، با حکم دادگاه، بر ضارب وارد نماید؛ اما چون امکان اجرای دقیق عین همان آسیب وجود ندارد(مماثلت وجود ندارد) در اغلب مواقع، قصاص قابل اجرا نیست و به ‌جای آن، مبلغ معینی دیه(که میزان آن در قانون تعیین شده) یا ارش به عنوان مجازات توسط ضارب به زیان دیده پرداخت می‌ شود.

حسب ماده ۶۱۴ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵، چنانچه ضرب و جرح به‌ قدری شدید باشد که موجب نقصان، شکستن یا از کار افتادن عضوی یا منتج به ‌مرض دایمی یا فقدان یا نقص یکی از حواس، منافع یا زوال عقل قربانی گردد، مرتکب جرم، علاوه بر پرداخت دیه، به تحمل ۲ تا ۵ سال حبس محکوم‌ خواهد شد.
در ادامه نمونه لایحه دفاعیه و حکم برائت از اتهام ضرب و جرح و توهین ارائه می گردد.

لایحه دفاعیه اتهام ضرب و جرح و توهین و فحاشی:

ریاست محترم شعبه…
با سلام
احتراما؛ به وکالت از متهمین پرونده به استحضارعالی می رساند که حسب دلایل ابرازی ذیل، کیفرخواست صادره فاقد دلایل معتبر قانونی می باشد، لذا تقاضای صدور حکم برائت موکلین را دارم.

شرح ماوقع:
در پی درگیری لفظی خانوادگی بین شکات و متهمین، شکات به صورت دسته جمعی به درب منزل مسکونی موکلین هجوم برده و در حضور همسایگان، اقدام به فحاشی و توهین نموده و اتهام قذفی را (زنا)به احدی از موکلین وارد می نمایند.
درپی این درگیری شکات و متهمین مجروح می گردند و دو طرف نزاع علیه یکدیگر شکایت مطرح می نمایند.

شرح دفاعیات :

۱- خارج بودن شهادت شهود از عداد دلایل به دلیل ذی نفع بودن شهود:
شهود از شکات پرونده نیز می باشند و اقرار کتبی بعدی شهود و شرح واقعیت ماجرا که صرحتا خلاف مودای شهادتشان می باشد.
همانگونه که مستحضرید از جمله شرایط قانونی شاهد، عدم نفع می باشد .
شهود ۱- خانم منا … و ۲- فاطمه … می باشند، که خودشان جزو شکات می باشند و شکات به نفع هم شهادت داده اند!!!
جای تعجب است که دادیار محترم چگونه این ایراد قانونی را نادیده گرفته و مودای اظهارات شکات را شهادت فرض نموده و بر مبنای شهادت شکات به نفع هم، کیفرخواست صادر نموده است؟؟!!

پر واضح است که شاکی پرونده، نمی تواند به نفع دیگر شکات همان پرونده شهادت دهد. زیرا در محکوم شدن متهمین نفع می برد و چنین شهادتی به تصریح قانون فاقد اعتبار می باشد.
متاسفانه دادیار محترم به این موضوع اصلا توجه و اشراف نداشته اند و به اشتباه اظهارات این اشخاص را به عنوان شهادت و دلیل مثبت جرم پذیرفته اند.

لذا شهادت شهود از عداد دلایل شاکیه خارج می باشد و کیفرخواست صادره، مستدل به هیچ دلیل قانونی اثبات کننده جرم دیگری نمی باشد.

به فرض محال در محال پذیرش اشخاص مذکور به عنوان شاهد، مفاد اظهارات نامبردگان تنها به وقوع درگیری اشاره دارد، که امری مسلم بوده، اما مودای اظهارات ایشان هیچگونه دلالتی بر اثبات شروع درگیری از ناحیه موکلین ندارد.(برگ اظهارت شهود مربوط به شهادت خانم منا و فاطمه …)

از طرفی بین اظهارات نامبردگان تناقضات آشکاری وجود دارد.
مضافا همین دو شاهد طی برگه اظهارت تقدیمی صراحتا شهادت خود را مسترد نموده و واقعیت ماجرا را به نحو مبسوط شرح داده اند که حکایت از بی گناهی موکلین دارد.(برگ اظهارات به پیوست تقدیم می گردد)

۲- ایراد به نظریه پزشکی قانونی:
از دیگر دلایل اثبات جرم در کیفرخواست صادره، نظریه پزشکی قانونی می باشد که این نظریه تنها ثابت کننده میزان جراحات و صدمات وارده می باشد.

این صدمات ممکن است توسط شخصی دیگری به شاکیه وارد شده باشد؛ به عنوان مثال ممکن است درگیری و نزاعی بین شاکیه و همسرشان صورت گرفته باشد.

با عنایت به اینکه ایشان هیچ دلیل و مدرکی دال بر اثبات ایراد صدمات از ناحیه هیچ کدام از موکلین ، ارائه ننموده اند؛ لذا ادعای ایشان واهی و فاقد دلیل معتبر قانونی می باشد.

۳- دفاع مشروع موکلین از جان،مال،عرض و ناموس خود در مقابل تهاجم وتجاوز شاکی و همراهانشان:
حسب ماده ۶۹۴ تعزیرات که مقرر می دارد :
“هر کس به منزل یا مسکن دیگری به عنف وارد شود به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم خواهد شد…..”
تهاجم شاکیه و همراهانشان به منزل موکلین، جرم بوده و اقدام ایشان در تجاوز به منزل شخصی و فحاشی و استعمال الفاظ رکیک و وارد کردن اتهام قدف به موکله ، از مواردی است که دفاع در مقابل آن از مصادیق بارز دفاع مشروع در حفظ جان و مال و عرض شخص بوده ، که علاوه بر اینکه رافع مسئولیت کیفری می باشد در صورت ورود جراحت به طرف مقابل، دیه نیز ساقط می گردد.

حسب ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی :
“هرگاه فردی در مقام دفاع از نفس،عرض، ناموس، مال یا آزادی تن خود یا دیگری دربرابرهر تجاوزیا خطر فعلی یا قریب الوقوعی با رعایت مراحل دفاع،مرتکب رفتاری شود که طبق قانون جرم محسوب می شود در صورت اجتماع شرایط زیر مجازات نمیگردد…

تبصره ۳– در موارد دفاع مشروع دیه نیز ساقط است…”
از طرفی این سوال مطرح است که چرا شاکیه به همراه ۳ نفر دیگر به خانه کسی قشون کشی نموده اند؟ قطعا هجوم دسته جمعی ایشان جهت سلام و احوالپرسی نبوده است .

این امر خود مبین این است که شروع کننده منازعه و دعوا خود شاکیه و همراهانشان بوده اند که به منزل شخصی موکلین هجوم برده اند و موکلین چاره ای جز دفاع از حریم خصوصی و جان و مال خود نداشته اند.

۳- نتیجه تحقیق محلی به نفع متمهین بوده نه شاکیه
نتیجه تحقیقات محلی که از دیگر دلایل اثبات جرم قید شده، کاملا به نفع موکلین بوده و هیچگونه باراثباتی به نفع شاکیه ندارد .لذا جای بسی تعجب است که چگونه دادیار محترم به آن به عنوان دلیل اثبات جرم استناد نموده اند!!؟؟

۴- درخصوص اتهام تهدید به قتل:
شاکیه برای اثبات این جرم تنها به یک خط تلفن و پیامکهای آن استناد کرده اند و شهادت شهودشان نیز هیچ دلالتی بر اثبات تهدید ندارد. شهود فقط به وقوع درگیری شهادت داده اند .

همانگونه که محرز است معلوم نیست که این خط متعلق به چه کسی می باشد. شماره موبایل معلوم نیست و فقط در قسمت کاربری نوشته شده” زندگی” !!!

بسیار جالب است که هیچ تحقیق یا استعلامی از ناحیه دادیار محترم جهت بررسی مالکیت و احراز تعلق این خط به خانم سحر ..صورت نگرفته و ایشان بدون هیچ تحقیقی، یک شماره نامعلوم را به عنوان دلیل پذیرفته و به آن استناد نموده اند!!!
از کجا معلوم که این پیامها از ناحیه خود شاکیه به صورت صوری جهت محکوم کردن خانم سحر… تنظیم نشده باشد؟
۵- در خصوص اتهام تهدید و توهین خانم .. و آقای …
در خصوص اتهام تهدید و توهین خانم .. و آقای .. ،نه تنها هیچ دلیلی برای اثبات آن ارائه نشده، حتی مضمون لفظی که طبق ادعای شاکیه تهدید و توهین ارتکابی موکلین باشد ، بیان نشده است.
پس چگونه دادیار محترم بدون پرسش از کلمه یا جمله ای که شاکیه ادعا دارد توهین وتهدید بوده و تطبیق آن با عناوین مجرمانه و بدون احراز اینکه آیا نسبت به آن جملات و کلمات جرم انگاری شده است یا نه، موکلین را محکوم نمو ده اند؟؟؟!!!
موکلین بنده خانواده ای بسیار آرام و مهربان بوده که در محله به عنوان یک خانواده خوب اشتهار دارند؛ تا کنون نه جرمی مرتکب شده اند؛ نه باعث آزار و اذیت کسی گردیده اند. اما در مقابل هجوم دسته جمعی شاکیه و همراهانشان و توهین و وارد کردن اتهام چاره ای جز دفاع از حیثیت و ناموس و جان و مال خود نداشته اند. کاری که هم شرع و هم قانون آن را مجاز دانسته است.
نظر به دلایل معروضه و با عنایت به اینکه هیچ کدام از دلایل استنادی کیفرخواست وجاهت قانونی نداشته و اثبات کننده ادعای واهی شاکیه نمی باشد ،به دلیل فقدان دلایل مثبته و جهت جلوگیری از محکومیت ناحق موکلین تقاضای صدور حکم برائت را دارم.
نمونه رای ضرب و جرح:
شعبه ۱۱۲۸ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی شهید محلاتی تهران
دادگستری کل استان تهران دادنامه پرونده کلاسه ۹۵۰۹۹۸۰۲۳۵… شعبه ۱۱۲۸ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی شهید محلاتی تهران ( ۱۱۲۸ جزایی سابق) تصمیم نهایی شماره ۹۷۰۹۹۷۰۲۳۲….
شاکی: خانم لیلا .. فرزند محمدابراهیم با وکالت خانم … فرزند اکبر
متهمین: ۱. خانم سین .. فرزند محمود ۲. خانم الف… ۳. آقای ..
فرزند شعبان با وکالت خانم آمنه آقاعلی..
اتهام ها: ۱. تهدید ۲. ضرب و جرح عمدی ۳. توهین
رای دادگاه:
در خصوص اتهام ۱-خانم سین..فرزند محمود با وکالت خانم آمنه آقاعلی دائر بر الف-ایراد ضرب و
جرح عمدی ب- توهین ج-تهدید ۲- خانم الف.. فرزند رضا با وکالت خانم آمنه آقاعلی دائر بر الف- ایراد ضرب و جرح عمدی ب-توهین ج- تهدید ۳. آقای .. با وکالت خانم آمنه آقاعلی دائر بر توهین موضوع شکایت خانم لیلا .. با وکالت خانم .. دادگاه با عنایت به جمیع اوراق و محتویات پرونده اولاً در خصوص اتهام
اول متهم ردیف اول با توجه به شکایت شاکیه خصوصی و نظریه پزشکی قانونی و با التفات به کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۱۴ تهران و اقرارمتهم مبنی بر وقوع درگیری و دفاعیات غیر موثر مبنی بر دفاع مشروع و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده ارتکاب بزه را از سوی نامبرده محرز و مسلم دانسته فلذا با استناد به مواد ۴۴۸ و ۴۴۹ و ۵۵۹ و بند الف ماده ۴۸۸ و ماده ۷۱۵ قانون مجازات اسلامی حکم به محکومیت متهمه موصوف به پرداخت یکصدم دیه کامل بابت ارش خراشیدگی سمت راست گردن و هفت دهم درصد دیه کامل جمعاً بابت ارش آسیب رباطی در ناحیه انگشت دوم دست راست و تورم مختصر در همین انگشت در حق خانم … ظرف یکسال قمری از تاریخ وقوع بزه صادر و اعلام می دارد. ثانیاً در خصوص اتهام دوم و سوم متهم ردیف اول و نیز اتهامات
متهم ردیف دوم با توجه به دفاعیات به عمل آمده از سوی متهمین و انکار آنان نسبت به بزه های انتسابی و در نهایت ایراد جرح نسبت به شهود ابرازی شاکیه به دلیل فقد ادله کافی و اثباتی ارتکاب بزه های مذکور را از سوی نامبردگان محرز نداسته فلذا با استناد به اصل ۳۷ قانون اساسی حکم به برائت متهمین موصوف را صادر و اعلام می دارد.ثالثاً در خصوص آن قسمت از اتهام خانم سین … مبنی بر کندن یک و نیم درصد از کل موهای سر که مجدداً مورد رویش واقع شده است و نیز اتهام متهم ردیف سوم با توجه به استرداد شکایت از سوی وکیل مدافع شاکیه با استناد به بند ب ماده ۱۳ قانون آئین دادرسی کیفری قرار موقوفی تعقیب متهمین موصوف را در خصوص موارد مذکوره صادر و اعلام می دارد.رای صادره حضوری بوده و ظرف ۲۰ روز ازتاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد
رئیس شعبه ۱۱۲۸ دادگاه کیفری دو تهران

 

جهت کسب راهنمایی بیشتر و تنظیم دفاعیه ضرب و جرح با آمنه آقاعلی – وکیل پایه یک دادگستری تهران – وکیل ملکی تماس حاصل فرمائید.