این نمونه رای که در شعبه ۱۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران صادرشده است درباره این موضوعات میباشد: جلب ثالث، تجدیدنظرخواهی
چکیده رای
در مرحله تجدیدنظرخواهی چون مراتب دعوا و دفاعیات طرفین دقیقاً مشخص است لذا جلب ثالث باید همراه با تقدیم تجدیدنظرخواهی در قالب دادخواست جلب ثالث مطرح گردد و صرف ابراز جلب ثالث در لایحه تجدید نظرخواهی کفایت نمی نماید
رای بدوی
در خصوص دعوی تقدیمی آقای ا.س با وکالت آقای ن.ج به طرفیت آقای ک. ر به خواسته صدور حکم بر محکومیت خوانده به مطالبه مبلغ ده میلیارد و صد و پنجاه میلیون ریال به انضمام کلیه خسارات دادرسی و حقالوکاله و خسارت تاخیر تأدیه، دادگاه با توجه به محتویات پرونده و لحاظ اظهارات اصحاب دعوی و مستندات ایشان نظر به اینکه خوانده حسب مفاد صورتمجلس 91/10/22 بر دریافت وجه موضوع دعوا از جانب خواهان اقرار نموده است لکن مدعی شده که پس از تبدیل آن به دلار به حسابی که خواهان اعلام نمود وجه را واریز نمود، ادعای او مورد ایراد خواهان واقع و خواهان اظهار نموده مطابق عرف متعارف صرافی پس از دریافت وجه و مشخصات کامل حساب مقصد مبلغ ارزی واریزی باید از طریق فکس و تایید تلفنی خریدار به اطلاع صراف میرسد تا ایشان اقدام نماید، ادعای خوانده مبنی بر اقدام خواهان وفق مطلب بالا و پرداخت ارز به حساب مقصد اعلامی از سوی خواهان بدون دلیل است.
در این راستا دادگاه دلایل اثباتی مورد ادعای خوانده را از ایشان حسب اخطاریه ارسالی مطالبه نمود، لکن خوانده علیرغم ابلاغ اخطاریه در موعد مقرر ترجمه رسمی مدارکی که موید اعلام مشخصات حساب مقصد که از سوی خواهان به او اعلام شده است و مستنداتی که مؤید اقدام خوانده متعاقب اعلام خواهان به سیاق فوق داشته باشد را تقدیم دادگاه ننموده است، لذا ادعای او بلادلیل تلقی میگردد، نظر به اینکه طبق اصل عدم تبرع هر کس مالی به دیگری دهد ظاهر در عدم تبرع است بنابراین کسیکه چیزی به دیگری میدهد بدون آنکه مقروض آن باشد میتواند آن را استرداد کند.
نظر به اینکه خوانده ایراد و دفاع مفید و موثری در جهت رد دعوای خواهان یا مستندات تقدیمی ایشان به عمل نیاورده است لذا دادگاه دعوی خواهان را وارد و موجه دانسته و مستنداً به مواد ۱۹۸، ۵۱۹، ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی و مواد ۳۳۱، ۲۶۵ قانون مدنی و قواعد تسبیب و لاضرر حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت (رد) مبلغ ده میلیارد و صد و پنجاه میلیون ریال بابت اصل خواسته و مبلغ 23/000/000 ریال بابت هزینه دادرسی و ابطال تمبر و پرداخت حقالوکاله وکیل طبق تعرفه قانونی و پرداخت خسارت تأخیر تأدیه بر اساس شاخص قیمت خدمات و کالا از روز مطالبه (تقدیم دادخواست 92/2/30) تا اجرا احتساب و از خوانده دریافت در حق خواهان پرداخت خواهد نمود. رأی صادره حضوری و ظرف مدت ۲۰ روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان تهران میباشد.
رئیس شعبه ۴ دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ …
رای دادگاه تجدید نظر
در خصوص تجدیدنظرخواهی تقدیمی آقای ک.ر به طرفیت آقای ا.س نسبت به دادنامه شماره …مورخ 92/7/30 صادره از شعبه چهارم دادگاه حقوقی تهران که مطابق آن تجدیدنظرخواه به پرداخت مبلغ ده میلیارد و یک صد و پنجاه میلیون ریال به علاوه متفرعات مستند به مواد ۳۳۱ و ۲۶۵ قانون مدنی محکوم گردیده دادگاه با عنایت به محتویات پرونده و لوایح تقدیمی از آنجا که عمده مطلب تجدیدنظرخواه بر این امر استوار است که وجه دریافتی بابت خرید ارز بوده و ارز مذکور به حساب اعلامی تجدیLS
نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی در خصوص رد درخواست اعسار و تقسیط محکوم به
قضات محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران
با سلام
احترما: در خصوص دادنامه شماره 990997022704…. مورخه99/6/18صادره از شعبه …مجتمع قضایی شهید … تهران که در مورخه99/6/19 به موکل ابلاغ گردیده است ظرف مهلت مقرر قانونی ضمن اعتراض به رای دفاعیات به شرح ذیل به استحضار عالی می رساند:
حسب دلایل مشروحه ذیل،رای صادره خلاف مقررات صریح قانونی و فاقد دلیل بوده، تقاضای نقض آن را دارم.
شرح ایرادات دادنامه:
1- مخالف بودن رای با …
2- عدم اعتبار …
…
بدوا شرح مختصری از ماوقع را جهت تویز دهن آن مقام محترم قضایی شرح می دهم :
محکوم به موضوع دادنامه بابت چک هایی صادر شده است که موکل بابت خرید نخ به صورت امانی در اختیار تجدیدخوانده محترم قرار داده اند؛ اما متاسفانه به دلیل کارشکنیهای ایشان وعدم تحویل نخ ها ظرف موعد مقرر قراردادی، موکل موفق به اثبات امانی بودن چک ها نگردیده و در نهایت محکوم به پرداخت وجه چک ها شده اند. با اینکه در قرارداد صراحتا اشاره شده که چک های موضوع حکم امانی هستند اما در مرحله بدوی به دلیل عجز موکل از اثبات امانی بودن چک ها، متاسفانه رای علیه ایشان صادر و رای اصداری در دادگاه تجدیدنظر قطعیت یافته و منتهی به صدور اجراییه شده است.
شرح دفاعیات:
2- از جمله به اصطلاح دلایل رد اعسار در دادنامه رد اعسار استناد شده است که وکیل خواهان از شغل ایشان و میزان در آمد وی اطلاعی ندارد!!!
اولا: اعسار ….
و وکیل بر عدم تمکن مدعی اعسار شهادت نمی دهد که اظهارات وی به عنوان دلیل، مستند رد ادعا قرار گیرد.
ثانیا: گویا قاضی محترم بدوی اصلا به دفاعیات یا توجه نداشته و صورتجلسه دفاعیات را مطالعه ننموده اند یا آن را نادیده گرفته اند و معنی مورد نظر خویش را به آن وارد نموده اند. زیرا وکیل در پاسخ به سوال قاضی محترم مبنی بر اینکه شغل مدعی اعسار چیست؟ و چقدر درآمد ماهانه دارند؟؛ در صورتجلسه دفاعیات مورخه 99/6/18 در صفحه دوم به این شرح پاسخ داده شده است که عین اظهارت نقل قول می گردد:
” در تولیدی برای شخصی به عنوان کارگر ایشان کار می کنند در آمد فعلی ایشان به دلیل اوضاع نابسامان اقتصادی 3 میلیون تومان است چندین ماه قبل10 میلیون تومان در آمد داشتند ولی به دلیل رکود بازار فعلا 3 میلیون تومان در ماه درآمد دارند”
خواهشمند است قضات محترم تجدیدنظر حتما برگ صورتجلسه دفاعیات و پاسخ وکیل را ملاحظه فرمایند.
2- موکل هیچگونه مال منقول یا غیر منقولی به جز چند چرخ خیاطی و چرخ گلدوزی که اسباب کارشان می باشد ندارند و تنها منبع درامد و دارایی ایشان همان ماهی 3میلیون تومان درآمدی است که با کارکردن در یک تولیدی بافندگی داشته و بیمه کارگری نیز برای ایشان رد شده و آن درامد را صادقانه اعلام نموده اند. تجدیدنظرخوانده مدعی شده اند که موکل ملکی شراکتی در شهر ری دارد؛ در این خصوص حسب پاسخ استعلام پیوست که توسط اداره ثبت اسناد و املاک کل کشور در سال 98 به شعبه 65 دادگاه تجدیدنظر تهران ارسال شده، اثبات و احراز گردیده که موکل هیچگونه مالکیتی نسبت به این ملک ادعایی ندارند.(پیوست شماره یک)
اگر پلاک ثبتی به نام موکل وجود دارد چرا آن را توقیف ننموده اند؟
لذا رای صادره خلاف صریح استعلامات و مدارک و مستندات پرونده صادر گردیده است.
3- قاضی محترم در رای مرقوم نموده اند :
از اظهارات شهود عدم تمکن مالی احراز نمی شود!!!
کدامین اظهارات شهود دلالت برتمکن مالی موکل می نماید؟ قاضی محترم که چندین سوال مختلف از شهود پرسیده و آنها واقعیت را اعلام داشته و همگی دلالت بر ناتوانی مالی ایشان دارد!!
از سوی دیگر اظهار داشته اند داشتن محکومیتهای مالی متعدد و متواری بودن موکل اماره بر تمکن مالی است!!!!
اتفاقا اگر ….
موکل اگر توانایی داشتند که بدهی هایش را پرداخت نمایدکه هر روز به آن خسارت تاخیر تادیه تعلق نمی گرفت
از طرفی بدهی های موکل به همین شخص و دوست ایشان می باشد که با هم هم دست هستند و با کارشکنی در عدم تحویل نخ ها موجب شدند که موکل شغل خویش را از دست بدهم. موکل به هیچ وجه متواری نبوده و چون نتوانسته بدهی خویش را پرداخت نماید حکم جلبشان دست تجدیدنظرخوانده است و چون تقاضای اعسار از پرداخت یکجای محکوم به نموده اند با معرفی وکیل در دادگاه حضور نیافته اند.
3- علاوه بر ادله موجود در پرونده از جمله …و.. حسب دادنامه شماره12……980 مورخه 98/9/4 صادره از شعبه … دادگاه بهشتی حکم اعساری به نفع موکل علیه همین تجدیدنظرخوانده، صادر و به تمام ادله و ادعاها و دفاعیاتی که ایشان در این دعوا استناد نموده، قبلا رسیدگی و چون نادرستی ادعاهای ایشان برای دادگاه محرز گردیده، در نهایت حکم اعسار و تقسیط ، صادر می گردد.
دادنامه مورد اشاره به پیوست تقدیم حضورتان می گردد.
بنابراین اعسار و عدم تمکن مالی موکل قبلا احراز و اثبات شده است و وضعیت اعسار امری ….
4- تجدیدنظرخوانده مدعی هستند که موکل بافنده و تولید کننده پولیورمی باشد، در پاسخ باید عرض نمایم تنها جواز به نام موکل بوده است. نامه عدم فعالیت که از صنف تولیدکنندگان پوشاک دریافت شده است به پیوست تقدیم حضورتان می گردد.
5- متاسفانه قاضی محترم از ….
نظر به مطالب معروضه و توجها به …..
از شما قضات محترم تجدیدنظر ،تقاضای نقض رای و … و تقسیط محکوم به، به مبلغی منصفانه که امکان پرداخت آن وجود داشته باشد با توسل به ….و سایر قوانین مربوطه را دارم.
پیشاپیش از بذل عنایت و توجه جنابعالی کمال تقدیر و تشکر را دارم.
با تشکر
برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل لایحه تخصصی می توانید به سایت وکیل تهران مراجعه و با شمارذه های ثبت شده تماس حاصل فرمایید.
نحوه تجدیدنظر خواهی – نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی از حکم خیانت در امانت
تجدیدنظر خواهی چیست؟
تجدیدنظرخواهی به معنی دوباره قضاوت کردن موضوعی است که قبلا مورد قضاوت واقع شده و در حقیقت به معنی بازبینی اعمال دادگاه بدوی صادر کننده رای است.
آمار بالای پرونده ها، کم دقتی قضات، عدم اطلاع اصحاب پرونده از مقررات و قوانین، عدم امکان حضور و یا دفاع صحیح در مرحله رسیدگی بدوی، جلوگیری از مجازات ناحق و دلایل بی شمار دیگر موجب شده که امکان اعتراض به رای و بازبینی آرای بدوی صادره در محاکم تجدیدنظر در قوانین تمام کشورها از جمله ایران پیش بینی شود.
در این مقاله نحوه تجدیدنظرخواهی کیفری و نیز نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی در دادنامه خیانت در امانت جهت استفاده و مطالعه ارائه می گردد.
نحوه تجدیدنظرخواهی از آرای کیفری:
ماده ۴۳۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال ۱۳۹۲جهات تجدیدنظرخواهی را در 4 بند تصریح نموده است که بر اساس این موارد 4 گانه، محکومعلیه، وکیل یا نماینده قانونی وی، شاکی و دادستان، حق درخواست تجدید نظر را دارند.
ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری:
جهات تجدیدنظر خواهی به شرح ذیل است: • ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه • ادعای مخالفت رای صادره با قانون • ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی یا وجود یکی از جهات رد دادرس مقرر در ماده 421 همان قانون • ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی
مهلت در خواست تجدیدنظر چقدر است؟
مهلت در خواست تجدید نظر برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رای یا انقضای مهلت واخواهی است.( ماده 431 قانون آیین دادرسی کیفری جدید)
کدام دادگاه ها به درخواست تجدیدنظر رسیدگی می نمایند؟
طبق ماده 426 ق.ا.د.ک در خصوص آرای غیرقطعی صادره از دادگاه های کیفری دو، دادگاه تجدید نظر هر استان و نیز در مورد آرایی که از دادگاه کیفری یک در خصوص اتهاماتی همچون قتل و تجاوز به عنف و غیره صادر می شوند؛مرجع صالح به رسیدگی تجدیدنظر، دیوان عالی کشور می باشد.
نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی از حکم خیانت در امانت:
هيأت محترم قضات دادگاه تجديدنظر استان تهران
با سلام و احترام ؛ اين جانب آمنه آقاعلي وكيل محكوم عليه آقاي … در موعد مقررقانونی تقاضاي تجديد نظر خواهي از دادنامه شماره 980997218530…مورخ 7/8/98صادره از شعبه … دادگاه کیفری دو مجتمع قضايي وليعصر تهران را دارم.
خلاصه جهات تجديدنظر خواهي به شرح زير است :
الف- عدم صلاحيت قاضي محترم صادر كننده رأي و ایراد رد دادرس (بند پ ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1394) به دليل اظهار نظر قبلي ايشان به صورت ماهوي در همين پرونده موضوع بند ت ماده 421 آ.د.ك كه پس از صدور رأي و ملاحظه اسم ايشان بر اينجانب كشف شده است ( ماده 421 همان قانون)
ب- مخالفت رأی صادره با قانون (بند ب ماده 434 ق. ا. .د .ک ) به دليل خودداری از ترتيب اثر دادن به استناد و درخواست موكل بدون ذكر هيچ گونه استدلال .
ج- عدم توجه دادگاه محترم به دلايل ابرازي و مدافعات موكل ( موضوع بند ت ماده 434 ق.ا.د.ک)
موارد فوق به شرح آتي است :
الف- عدم صلاحيت قاضي محترم صادر كننده رأي؛در اين خصوص موارد زير قابل توجه است:
1- پرونده در ابتدا ودر مرحله دادسرا با قرار منع تعقيب منتفي مي شود.
2- پس از اعتراض شاكي پرونده به دادگاه ارسال مي شود و آقاي …رئيس محترم همين شعبه در مقام رسيدگي به موضوع، قرارمنع تعقيب را فسخ و بدون هيچ استدلالي نسبت به مجرميت اظهار عقيده مي نمایند.
3- دادسرا نيز به ناچار از نظر دادگاه متابعت نموده و بدون هيچ اقدامي قرار مجرميت و كيفرخواست صادر مي كند.
4- در كيفر خواست ابرازي دادسرا به نظر ريیس محترم دادگاه به عنوان دليل انتساب بزه استناد ميشود.
5- پس از دريافت حكم محكوميت موكل و ملاحظه اسم قاضي محترم صادركننده راي كشف ميشود كه ايشان قبلا در مقام رسيدگي به قرار منع تعقيب در موضوع اظهارنظر ماهوي كردهاند. لذا مطابق بند پ ماده 434 و نيز بند ت ماده 421 ق.آ.د.ك که موارد رد دادرس را اعلام نموده است، قاضي محترم رسيدگي كننده مردود از رسيدگي بودهاند و بنابراين راي صادر شده توسط ايشان از اين جهت فاقد وجاهت قانوني است. و مشمول موارد رد دادرس می باشد.
ب- مخالفت راي صادره با قانون: در اين خصوص موارد زير قابل ذكر است: در لايحه تقديمي موكل به مواردي استناد شده و سوالاتي جهت رسيدگي و تعيين واقعيت مساله مطرح شده است.
مطابق قانون دادگاه در صورت احراز عدم تاثير اين موارد در اثبات ادعا و تنها پس از استدلال ميتواند به اين درخواستها ترتيب اثر ندهد.
در حالي كه دادگاه محترم نه در جلسه دادرسي و نه در راي صادره هيچ اشارهاي به اين درخواستها و استنادها نكرده است و بدون هيچ اشاره و استدلالي به آنها ترتيب اثر نداده است. لذا از اين جهت راي صادره خلاف قانون است و در خور نقض است.
درخواستهاي مزبور كه حقيقت ماجرا را روشن ميكند و در بندهاي 7و 6 لايحه آمده عبارتند از:
الف- طرح هفت سوال از شاكي به شرح منعكس در صفحه 6 لايحه ب- استعلام از بانك مربوط در خصوص تاريخ و مبلغ چك دريافتي و نيز تاريخ و ميزان معوقههاي اقساط شاكي كه عدم تحقق وعدههاي ايشان را مشخص ميكند.
ج- استعلام از ميزان موجودي شاكي نسبت به چكهاي موضوع معامله تا مراتب تخلف شاكي را از انجام به موقع تعهدات مشخص نماید.
ج- عدم توجه به دلايل و مدافعات ابرازي: در اين خصوص موارد زير قابل ذكر است.
در متن راي صادره دادگاه محترم به يادداشت موكل اينجانب در ظهر مبايعه نامه استناد كرده است. كه طي آن موكل به عودت چك استنادي مكلف شده است.
1. دادگاه محترم در متن اين يادداشت توجه نكرده است كه طي آن اسقاط حق موكل نسبت به چك مورد منازعه « اسقاطي معوض و مشروط» بوده است نه « اسقاطي غير معوض و مطلق.» زيرا در اين يادداشت تصريح شده است كه« با توجه به تقبل بدهيها توسط شاكي موكل به تكليف مزبور مكلف ميشود» و بسيار واضح است كه در صورت عدم پرداخت بدهيها(عدم تحقق شرط) جزاي آنهم(عودت چك) محقق نخواهد شد.
2. صرفنظر از استدلال مزبور،دادگاه محترم به نظريات قاطع دكترين حقوقي كه «تحقق خيانت در امانت را در صورت ادعاي حقي توسط متهم منتفي داشته و موضوع را محتاج رسيدگي حقوقي ميدانند» توجه نكرده است. ( اين نظريات در پيوست شماره يك تقديم ميشود)
3. دادگاه محترم در تفسير يادداشت موكل كه در ظهر مبايعه نامه آمده است به توضيحات ايشان مبني بر اينكه منظور از كلمه« باطل ميباشد»عبارت« باطل خواهد شد» میباشد توجه نكرده است. مطابق اين توضيحات كه در لايحه مستقلي توسط موكل ارائه شده است به چهار موضع از متن مبايعه نامه استناد شده است كه طي آنها نويسنده مبايعه نامه ( موكل) عبارت«شد» را به جاي « خواهد شد» به كار برده است.
د- جمع بندي:
راي مورد تجديدنظر خواهي از جهات عديده در خور نقض است. اول اينكه قاضي محترم صادركننده رأي قبلا و در مقام رسيدگي به اعتراض شاكي نسبت به قرار منع تعقيب صريحاً اظهار نظر ماهوي كردهاند و دادسرا هم تنها بر اساس نظر ايشان كيفر خواست را تنظيم كرده است. و اين موضوع پس از ملاحظه اسم ايشان ذيل راي صادره بر اين جانب و موكل مكشوف شده است. دوم اينكه قاضي محترم بدون هيچ اشارهاي به دفاعيات موكل به صورت يك جانبه و برخلاف مقررات قانونی مبادرت به انشاي رأي كرده است.
سوم اينكه قاضي محترم به مدفعات موكل مبني بر غير معوض بودن و مشروط بودن اسقاط حق مطالبه چك و همچنين بر حقوقي بودن موضوع مورد ادعاي شاكي هيچ توجهي نكردهاند و حتي سوالاتي كه براي روشن شدن حقيقت مطرح كرديم و استعلاماتي كه تقاضا كرديم را انجام ندادند لذا تقاضاي نقض راي صادره را دارم.
آخرین دیدگاهها